کد خبر: 50547
تاریخ انتشار: چهارشنبه, 26 آذر 1404 - 10:17

داخلی

»

گزارش

نشست «اهمیت علم باز در پژوهش های مدرن» برگزار شد

منبع : لیزنا
دکتر شهناز خادمی‌زاده:  علم باز «جنبشی دگرگون‌کننده» است که می‌تواند کیفیت، شفافیت و اثربخشی پژوهش را به‌طور چشمگیر افزایش دهد. پذیرش شفافیت، اشتراک‌گذاری داده‌ها و همکاری علمی، پژوهش‌ها را قابل‌اتکاتر و بازتولیدپذیرتر می‌کند و در نهایت دانش علمی را به شکلی گسترده‌تر در خدمت جامعه قرار می‌دهد.
نشست «اهمیت علم باز در پژوهش های مدرن» برگزار شد

به گزارش لیزنا، همزمان با هفته ی پژوهش و فناوری، پنل تخصصی «شکستن موانع: اهمیت علم باز در پژوهش های مدرن» به دبیری و سخنرانی دکتر شهناز خادمی زاده ، دانشیار و مدیرگروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز و با ارائه های دنیا صفائی ، دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی، دکتر محمدرضا شکاری، استادیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسیو دکتر مریم آذرگون ، استادیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسی در دانشگاه شهید چمران اهواز برگزار شد.

بخش اول نشست: چالش ها و فرصت ها در علم باز

دکتر شهناز خادمی‌زاده، دانشیار و مدیرگروه علم اطلاعات و دانش‌شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، در آغاز این نشست با تأکید بر اینکه «با وجود تلاش‌های گسترده در حوزه علم باز، محدودیت‌های دسترسی و استفاده همچنان مانعی جدی در برابر تحقق ارزش‌های بنیادین آن هستند»، بحث خود را آغاز کرد و گفت: یکی از نخستین اسناد تثبیت‌کننده مفهوم دسترسی آزاد، بیانیه ابتکار بوداپست (BOAI) در سال ۲۰۰۲ است؛ بیانیه‌ای که در آن دسترسی آزاد به‌عنوان «امکان دسترسی رایگان به ادبیات علمی در اینترنت» تعریف شد. به گفته وی، هرچند دو دهه اخیر شاهد تحول عظیمی در گسترش دسترسی آزاد بوده‌ایم، سرعت این تغییرات فراتر از پیش‌بینی‌های اولیه بوده است.

خادمی‌زاده سپس به تبیین مفهوم «علم باز» پرداخت و آن را «جنبشی برای در دسترس قرار دادن پژوهش، داده‌ها و همه خروجی‌های علمی در سطح جامعه» دانست. او با استناد به تعریف FOSTER تأکید کرد: علم باز شامل همه مراحل چرخه پژوهش می‌شود و تنها به انتشار نهایی محدود نیست. از نگاه او، شفافیت در روش‌شناسی، مشاهده‌پذیری مراحل گردآوری داده‌ها، امکان استفاده مجدد از داده‌ها و دسترسی عمومی به ارتباطات علمی، لایه‌های اساسی این رویکرد را تشکیل می‌دهند.

وی افزود :  ابزارهای دیجیتال و بسترهای وب، همکاری و مشارکت علمی را بسیار تسهیل و تقویت کرده‌اند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود، به تمایز بنیادی میان «بازتولیدپذیری» و «تکرارپذیری» پرداخت و تأکید کرد که شناخت این تفاوت برای افزایش اعتبار پژوهش ضروری است.

خادمی‌زاده توضیح داد: بازتولیدپذیری به معنای اجرای دوباره داده‌ها و کدهای یک پژوهش برای دستیابی به همان نتایج است؛ در حالی که تکرارپذیری زمانی رخ می‌دهد که یک تیم مستقل همان طرح را دوباره اجرا کند و نتایج مشابهی به دست آورد.

وی تصریح کرد: مستندسازی دقیق، شفافیت روش و ارائه داده‌های باز، پیش‌نیازهای مشترک هر دو مفهوم هستند و پژوهش‌هایی با توان آماری پایین، در معرض خطر بازتولیدناپذیری قرار دارند.

خادمی‌زاده سپس نقش علم باز در سطح بین‌المللی را مورد توجه قرار داد و با اشاره به موضع یونسکو مبنی بر اینکه «آینده نشر علمی، دسترسی آزاد است»، یادآور شد: در سال ۲۰۲۱ تمامی ۱۹۴ کشور عضو یونسکو «توصیه‌نامه علم باز» را تصویب کردند؛ نخستین سند جهانی که چارچوبی استاندارد برای حرکت کشورها به سمت علم باز فراهم می‌کند. در این سند تأکید شده که علم باید «تا حد امکان باز» باشد و محدودیت‌ها تنها در مواردی مانند امنیت ملی، مالکیت فکری یا حفاظت از دانش سنتی قابل توجیه است.

وی در ادامه سخنان خود به «تاکسونومی علم باز» پرداخت و توضیح داد:  این طبقه‌بندی مجموعه‌ای نظام‌مند از عناصر علم باز—از داده‌های باز و روش‌های باز تا آموزش باز، ارزیابی باز و زیرساخت‌های باز—را مشخص می‌کند و کمک می‌کند هر فعالیت پژوهشی جایگاه خود را در این منظومه پیدا کند. به گفته او، اگر فعالیتی در هیچ‌یک از این دسته‌ها قرار نگیرد، نشان‌دهنده فاصله آن با اصول علم باز است.

یکی از محورهای مهم ارائه او، مسئله آموزش مهارت‌های علم باز بود. وی تأکید کرد:  علم باز یک «شعار سیاستی» نیست، بلکه مهارتی حرفه‌ای است که باید مانند روش تحقیق یا آمار به‌صورت نظام‌مند آموزش داده شود.

دکتر خادمی زاده سه گروه اصلی مخاطبان این آموزش را اعضای هیئت علمی، پژوهشگران جوان و دانشجویان دکتری، و همچنین مدیران و سیاست‌گذاران پژوهشی دانست. او تجربه اروپا را مثال زد و توضیح داد که کشورهای اروپایی دریافتند بدون آموزش مهارت‌های عملی، هیچ سیاستی در حوزه علم باز قابل اجرا نیست؛ از همین‌رو برنامه FOSTER را نه به‌عنوان یک بیانیه، بلکه به‌عنوان بسته‌ای کاربردی و آموزش‌محور طراحی کردند.

او تأکید کرد:  این برنامه به‌جای ارائه یک محتوای واحد برای همه رشته‌ها، بسته‌هایی تخصصی برای علوم زیستی، علوم اجتماعی و علوم انسانی تولید کرد.

 به گفته وی، «علم باز برای زیست‌شناس، جامعه‌شناس یا پژوهشگر علوم انسانی یکسان اجرا نمی‌شود»، و همین تفاوت‌ها باید در محتوای آموزشی ایران نیز لحاظ شود. سپس نمونه‌هایی از مهارت‌های ضروری پژوهشگران را برشمرد؛ مانند انتخاب مخزن مناسب داده، شناخت مجوزهای انتشار همچون CC BY، تشخیص شرایط مجاز انتشار داده‌ها، و آشنایی با قواعد حفاظت از داده‌ها نظیر  GDPR.

خادمی‌زاده در جمع‌بندی سخنان خود،  بر این نکته تأکید کرد:  علم باز «جنبشی دگرگون‌کننده» است که می‌تواند کیفیت، شفافیت و اثربخشی پژوهش را به‌طور چشمگیر افزایش دهد. پذیرش شفافیت، اشتراک‌گذاری داده‌ها و همکاری علمی، پژوهش‌ها را قابل‌اتکاتر و بازتولیدپذیرتر می‌کند و در نهایت دانش علمی را به شکلی گسترده‌تر در خدمت جامعه قرار می‌دهد.

بخش دوم نشست: آشنایی عملی با نرم‌افزار چارچوب علم باز (OSF)

در ادامه نشست، دنیا صفائی، دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانش‌شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، بخش عملی و کارگاهی برنامه را بر عهده گرفت و با نمایش زنده محیط سامانه تحت وب Open Science Framework (OSF)  تلاش کرد مخاطبان را با جنبه‌های واقعی و کاربردی علم باز آشنا کند.

 وی در آغاز توضیح داد : OSF یک ابزار صرفاً نظری نیست، بلکه یک سامانه «عملیاتی» برای مدیریت چرخه کامل داده‌های پژوهشی است؛ پژوهشگر باید بتواند با آن پروژه ایجاد کند، فایل‌ها را سامان دهد، نسخه‌ها را مدیریت کند و در نهایت خروجی قابل انتشار تولید کند.

صفائی نخست فرآیند ایجاد پروژه را مرحله‌به‌مرحله تشریح کرد: انتخاب عنوان مناسب، نگارش توضیح کوتاه، تعیین کلیدواژه‌ها، مشخص‌کردن حوزه موضوعی و افزودن اعضای تیم پژوهش. او سپس نشان داد که سامانه چگونه امکان تعیین سطح دسترسی برای هر عضو را فراهم می‌کند؛ از سطح مشاهده تا ویرایش و حتی مدیریت کل پروژه. به گفته او، این قابلیت همکاری علمی را ساختارمند و کنترل‌پذیر می‌سازد.

سپس وارد بخش «کامپوننت‌ها» شد و توضیح داد:  هر پروژه می‌تواند به زیربخش‌های جداگانه تقسیم شود؛ از جمله کامپوننت مخصوص داده‌های خام، اسناد، تحلیل‌ها یا کدهای برنامه‌نویسی. این ساختار نه‌تنها نظم بیشتری ایجاد می‌کند، بلکه امکان تعیین مجوزهای مستقل برای هر بخش را نیز فراهم می‌آورد؛ مسئله‌ای که برای پژوهش‌های تیمی اهمیت ویژه دارد.

در گام بعد، صفائی قابلیت Version Control را به‌صورت عملی نشان داد. او با باز کردن یک فایل متنی توضیح داد که سامانه تمامی تغییرات را با ذکر تاریخ و نام کاربر ثبت می‌کند و پژوهشگر می‌تواند در صورت نیاز به نسخه‌های قبلی بازگردد. او افزود که این ویژگی یکی از راهکارهای مؤثر برای جلوگیری از سردرگمی‌های رایج در پژوهش‌های گروهی درباره «آخرین نسخه فایل» است.

صفائی سپس به بخش Registration  یا پیش‌ثبت‌نام پرداخت و اهمیت آن را برای طرح‌هایی که نیازمند ثبت نسخه اولیه هستند توضیح داد. او نمونه‌ای از یک Registered Report را نشان داد تا مخاطبان تفاوت نسخه اولیه و نسخه ثبت‌شده را مشاهده کنند. به گفته او، این قابلیت شفافیت فرایند پژوهش را افزایش می‌دهد و امکان گزارش‌گری گزینشی را کاهش می‌دهد.

در ادامه، او بخش انتشار را تشریح کرد و گفت: چگونه می‌توان پروژه یا یک کامپوننت مشخص را عمومی کرد. با انتخاب گزینه Make Public، سامانه یک DOI تولید می‌کند و خروجی پروژه به یک منبع علمی قابل استناد تبدیل می‌شود؛ خروجی‌ای که فراتر از یک فایل شخصی، بخشی از نظام ارتباطات علمی خواهد بود.

در پایان، صفائی تأکید کرد که OSF ابزاری برای «حرفه‌ای‌سازی» پژوهش است. به باور او، این سامانه پژوهشگر را از مدیریت سنتی و پراکنده فایل‌ها به سمت رویکردی ساخت‌یافته، مستند و شفاف هدایت می‌کند. او یادآور شد که حرکت به سوی علم باز در ایران بدون استفاده عملی از ابزارهایی مانند OSF ممکن نیست، زیرا مدیریت استاندارد داده‌ها پیش‌نیاز بنیادی شفافیت و صداقت پژوهشی است.

بخش سوم نشست: مفاهیم و الزامات مدیریت داده‌های پژوهشی و داده‌های باز

در بخش سوم نشست، دکتر محمدرضا شکاری ، استادیار گروه علم اطلاعات و دانش‌شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، به تعریف داده‌های باز پرداخت و توضیح داد:  این داده‌ها به مجموعه‌هایی گفته می‌شود که هر فردی می‌تواند آن‌ها را مشاهده، بازاستفاده، ترکیب و بازنشر کند، مشروط بر آنکه شرایط و مجوزهای همراه داده رعایت شود.

او یادآور شد: در حالت ایده‌آل، داده ی باز بدون محدودیت منتشر می‌شود؛ اما در مواردی که داده‌ها حاوی اطلاعات فردی باشند و امکان افشای هویت وجود داشته باشد، اعمال محدودیت‌های اخلاقی ضروری است.

 شکاری سه پیامد کلیدی انتشار آزاد داده‌ها را برشمرد: قرار گرفتن داده‌ها در معرض ارزیابی عمومی و امکان سنجش بهتر کیفیت آن‌ها، تقویت تکرارپذیری و افزایش اعتبار علمی، و نهایتاً توسعه همکاری‌های پژوهشی از طریق ترکیب داده‌ها با مجموعه‌های موجود و شکل‌گیری پروژه‌های تازه.

او سپس مفاهیم بنیادین داده‌های باز، اصول مدیریت داده و الزامات اخلاقی و فنی آن را تشریح کرد و تأکید کرد: فهم داده‌های باز بدون درک اصول FAIR ممکن نیست. این اصول، که امروز از استانداردهای محوری علم باز محسوب می‌شوند، کیفیت و قابلیت بازاستفاده از داده‌ها را تضمین می‌کنند.

 شکاری این اصول را قابل یافتن، قابل دسترسی، قابل تعامل و قابل استفاده ی مجدد معرفی کرد. او تأکید کرد که «داده‌ای که فاقد این چهار ویژگی باشد حتی اگر در یک مخزن عمومی قرار گرفته باشد، عملاً باز محسوب نمی‌شود». شکاری دو اصل کلیدی در استفاده از داده‌های باز را نیز یادآور شد: نسبت‌دادن صحیح به منبع و رعایت همان مجوز هنگام بازتوزیع داده‌ها.

در ادامه، مفهوم بسته‌بندی داده‌ها (Data Packaging) تشریح شد که از نظر او زیرساخت ضروری برای استفاده مؤثر از داده است. هر بسته ی داده شامل «مجموعه‌داده» و «فایل فراداده» است. فایل فراداده اطلاعاتی درباره روش جمع‌آوری، ابزارهای مورد استفاده، معنای ستون‌ها، قالب فایل‌ها و وجود کدهای تکمیلی ارائه می‌دهد. او تأکید کرد که بدون فراداده دقیق، حتی داده‌های ارزشمند نیز ممکن است عملاً غیرقابل‌استفاده باشند.

شکاری در بخش دیگری از سخنان به چالش‌های داده‌های حساس پرداخت و دو راهبرد استاندارد را معرفی کرد: ۱. بی‌هویت‌سازی (De-identification) که طی آن عناصر شناسایی‌کننده حذف یا تغییر می‌یابد. او یادآور شد که حتی پس از بی‌هویت‌سازی، مشورت با کمیته ی اخلاق الزامی است. ۲. داده‌های ساختگی  (Synthetic Data) که واقعی نیستند اما الگوهای آماری داده‌های اصلی را منعکس می‌کنند و برای حوزه‌هایی مانند سلامت، که بی‌هویت‌سازی کامل دشوار است، مناسب‌اند.

در جمع‌بندی، شکاری مدیریت داده‌های پژوهشی را مسئولیتی علمی و اخلاقی دانست و تأکید کرد :  داده‌های باز، اصول  FAIR، بسته‌بندی استاندارد و راهبردهایی چون داده‌های ساختگی نشان می‌دهند که پژوهش معاصر بدون مدیریت مسئولانه ی داده قابل تصور نیست. او نتیجه گرفت که گذار به علم باز زمانی محقق خواهد شد که پژوهشگران مهارت تولید، نگهداری و اشتراک‌گذاری ایمن داده‌ها را کسب کنند.

بخش چهارم نشست: «مخازن پیش‌چاپ و نقش آن‌ها در چرخه ی علم باز»

در بخش پایانی نشست، دکتر مریم آذرگون به تبیین نقش و اهمیت «مخازن پیش‌چاپ» پرداخت؛ زیرساخت‌هایی که طی سال‌های اخیر به یکی از عناصر کلیدی زیست‌بوم علم باز تبدیل شده‌اند و توانسته‌اند الگوی تولید و انتشار دانش را به‌صورت بنیادین دگرگون کنند.

وی سخنانش را با توضیح ماهیت پیش‌چاپ‌ها آغاز کرد و گفت: این نسخه‌ها، شکل اولیه مقالات پژوهشی هستند که پیش از داوری تخصصی و طی چرخه انتشار رسمی، در بسترهای مبتنی بر دسترسی آزاد قرار می‌گیرند.

وی گفت: این سازوکار در حوزه‌هایی مانند علوم زیستی و پزشکی بیش از همه اهمیت یافته است؛ زیرا سرعت گردش اطلاعات علمی در این حوزه‌ها اهمیت حیاتی دارد و پیش‌چاپ‌ها با حذف زمان‌های طولانی فرایند داوری، امکان انتشار فوری یافته‌ها را فراهم می‌کنند.

او در ادامه با رویکردی تحلیلی، کارکردهای اصلی این مخازن را تشریح کرد. انتشار سریع نتایج، فراهم بودن دسترسی آزاد برای پژوهشگران سراسر جهان، امکان دریافت بازخورد علمی در مراحل اولیه پژوهش، تثبیت اولویت علمی نویسندگان و کاهش تأخیرهای ناشی از چرخه نشر سنتی، از جمله عوامل مؤثری است که به گفته او، باعث افزایش توجه جامعه علمی به پیش‌چاپ‌ها شده است. آذرگون تأکید کرد که در بسیاری از موارد، شکل‌گیری همکاری‌های علمی جدید از همین بسترها آغاز می‌شود؛ زیرا ارائه زودهنگام ایده‌ها و داده‌ها موجب دیده‌شدن بهتر کار پژوهشگران و تسهیل ارزیابی اولیه آن می‌شود.

در بخش دیگری از سخنان خود، او نمونه‌هایی از مخازن مطرح پیش‌چاپ را معرفی کرد و با اشاره به تفاوت حوزه‌های تخصصی آن‌ها، توضیح داد که هر مخزن دارای جامعه علمی و الگوی استفاده خاص خود است. به گفته او، bioRxiv در علوم زیستی، medRxiv  در پزشکی، SSRN  در علوم اجتماعی و مدیریتی، و arXiv در ریاضیات، فیزیک و علوم کامپیوتر بیشترین کاربرد را دارند. او افزود که پیش‌چاپ‌ها معمولاً همراه با مجموعه‌ای از اطلاعات استاندارد منتشر می‌شوند؛ از جمله عنوان، نام نویسندگان، وابستگی سازمانی، چکیده، کلیدواژگان، تاریخ بارگذاری، شماره نسخه، DOI اختصاصی و در برخی موارد پیوند داده‌ها، کدهای پژوهشی و اطلاعات مربوط به اخلاق پژوهش.

آذرگون به یکی از سوءبرداشت‌های رایج نیز پرداخت؛ اینکه پیش‌چاپ‌ها بدون هیچ‌گونه کنترل منتشر می‌شوند. او توضیح داد که اگرچه این نسخه‌ها داوری رسمی مجلات را طی نمی‌کنند، اما مرحله «غربال‌گری اولیه» بر آن‌ها اعمال می‌شود؛ فرآیندی شامل بررسی‌های فنی، کنترل سرقت علمی اولیه، ارزیابی تناسب موضوعی و تشخیص محتوای خلاف معیارهای اخلاقی یا غیرقابل انتشار. این غربال‌گری به گفته او، نقش مهمی در حفظ استانداردهای پایه و جلوگیری از انتشار محتوای نامناسب دارد.

او سپس به سیاست پایگاه‌های نمایه‌سازی اشاره کرد و توضیح داد: رویکرد Scopus و Web of Science نسبت به پیش‌چاپ‌ها یکسان نیست. برخی پایگاه‌ها نسخه‌های پیش‌چاپ را نمایه می‌کنند، در حالی که برخی دیگر صرفاً نسخه نهایی چاپ‌شده را می‌پذیرند. بااین‌حال، انتشار پیش‌چاپ مانعی برای نمایه شدن نسخه نهایی به شمار نمی‌رود. آذرگون همچنین توصیه کرد پژوهشگران پیش از ارسال مقاله، سیاست مجله مقصد را درباره پیش‌چاپ بررسی کنند؛ زیرا برخی مجلات خاص ممکن است محدودیت‌هایی اعمال کنند.

در پایان نشست، وی چالش‌ها و نگرانی‌های مرتبط با پیش‌چاپ‌ها را تشریح کرد؛ از جمله نبود داوری رسمی، امکان برداشت نادرست مخاطبان غیرمتخصص و احتمال انتشار داده‌های نیازمند بررسی بیشتر. او پیشنهاد کرد پژوهشگران با بهره‌گیری از پلتفرم‌های داوری باز، دریافت بازخورد پیش از ارسال به مجله، انتشار نسخه‌های اصلاح‌شده و ارائه توضیحات همراه با نسخه‌های جدید، این مخاطرات را مدیریت کنند. همچنین بر ضرورت اعتبارسنجی اولیه داده‌ها و هشدارهای لازم برای مخاطبان عمومی تأکید کرد.