کد خبر: 45266
تاریخ انتشار: یکشنبه, 24 بهمن 1400 - 09:21

داخلی

»

پژوهش و نگارش (پاورقی)

پژوهش و نگارش 41:

سرگردانی یک خود ضعیف بین کارهای گوناگون

منبع : لیزنا
حمید محسنی
سرگردانی یک خود ضعیف بین کارهای گوناگون

کم و کیف زندگی فردی و اجتماعی یک نویسنده و پژوهشگر و میزان تعهد او نسبت به دیگران و اجتماع نسبت زیادی با میزان شناخت او از "خود" دارد. این دو بر هم تاثیر دارد.

یک "خود" ضعیف در شالودۀ شخصیت، یعنی "خودی" که فاقد اولویت‌های نیرومند باشد معضل‌آفرین است. یک خود ضعیف، نسبت به آنچه که برای بقیۀ آدم‌ها تفاوتی بزرگ به حساب می‌آید، بی‌تفاوت است. هیچ باور محکم یا ویژگی‌های شخصی ندارد که دریافت‌های او را از آنچه جذاب است و جذاب نیست کنترل کند.

حس هویت مانند سایر خوبی‌های بنیادین، ما را خرسند می‌سازد اما خود و خوشبختی همواره دست در دست هم پیش نمی‌روند. احتمالا وضعیتی وجود دارد که در آن هر یک از ما "خود" را بر خوشبختی ترجیح می‌دهیم. (بازز، ص. 100)

گاهی اتفاقاتی سبب می‌شود تا فرد با "خود"ش مشکلاتی پیدا کند. به نحوی که بخشی از خود از آن جدا و به شاهد آن مشکل تبدیل می‌شود و بدین ترتیب از نابسامانی‌های گسستگی رنج می‌برد. زیرا وی بعدا به مشاهدۀ آن چیزها آنگونه که برای‌شان "اتفاق می‌افتد" ادامه می‌دهد. در حالی که آن را انتخاب نکرده‌ است ... آموزش‌های نادرست در زمان کودکی و بر مبنای خواست والدین یا نظام آموزشی نادرست شاید یکی از این بزنگاه‌هایی است که خودی از کودک ایجاد می‌کند که بیشتر مطلوب و خوشایند والدین و دیگران است اما بعدها برای کودک در زمان بزرگسالی مشکلات شخصیتی و رفتاری ایجاد می‌کند و در واقع وی فاقد هرگونه "خود" ریشه‌دار و عمیق خواهد بود که بین کارهای مختلف سرگردان است. (همان‌جا، ص. 101)

به نظر می‌رسد پراکندگی و سرگردانی بین انواع خودها و کارهای مختلف مربوطه یکی از ویژگی‌های بارز برخی از نویسندگان و محققان، بخصوص آن دسته از استادان و محققانی است که در دانشگاه‌های ایران تدریس و تحقیق می‌کنند.

گاهی این سرگردانی به خواسته‌ها و اهداف پیدا و پنهانِ خود فرد مربوط می‌شود و زمانی به سرگردانی نهادهای اجتماعی، و سیاست‌ها و اولویت‌های سازمانی و ملی‌شان. طبیعتا اینها (سرگردانی و تعارض در رفتارهای فردی، ملی، اجتماعی، نهادی) بر هم تاثیر دارند. مثل زمانی که فرد در پژوهش‌ها و مطالعات خود بین اهداف و علایق فردی و وظایف سازمانی و اجتماعی در شک و تردید باشد، و نتواند یکی را بر دیگری ترجیح دهد و یا نتواند بین نیازها و اهداف مختلف فردی و اجتماعی، تعادل نسبی ایجاد کند. بی‌گمان شخصیت فردی و توان و تجربۀ او بر کم و کیف تصمیمات راهبردی و کنش‌های او در زمینه‌های گوناگون پژوهش و نگارش تاثیر دارد. اما مشکلات این چنینی اغلب با گذشت زمان و تجربۀ بیشتر، کمتر و کمتر می‌شود. در غیر این صورت، به بحران یا آسیبی در مدیریت رفتار و شخصیت فردی و مدیریت نهادی تبدیل خواهد شد.

پژوهش و نگارش علمی اغلب بخشی از یک وظایف سازمانی و نهادی افراد است و طبیعی است که متناسب با اهداف و وظایف فرد در یک نهاد، قید و محدودیت‌‌هایی هم وجود داشته باشد. انتظار طبیعی این است که علایق شخصی یک محقق و نویسنده در حوزه‌های علمی، ادبی و هنری نباید مخل وظایف سازمانی او باشد.

ماهیت فعالیت‌های پژوهشی و نویسندگی به گونه‌ای است که ایجاد مرز بین وظایف و علایق شخصی و نهادی را دشوار می‌کند. دشواری بیشتر می‌شود اگر بین پژوهش‌ها و علایق فردی و وظایف نهادی از نظر موضوعی و برخی از ویژگی‌های اساسی، اختلاف و تعارض اساسی وجود داشته باشد. چنین اتفاقی اغلب موجب تعارض و سرگردانی فرد خواهد شد و بر هر دو بخش و حتا بر زندگی شخصی او ممکن است تاثیر منفی بگذارد. بخصوص اگر نسبت به یکی از آن دو، معمولا کار سازمانی‌اش، بی‌علاقه باشد. به همین دلیل بسیار مهم است که بین فعالیت‌های مطالعاتی و پژوهشی گوناگون به گونه‌ای آشتی و تعادل ایجاد شود که حداقل در تضاد با هم نباشند و یا نیازمند تغییر ذائقۀ شدید نباشد!

بهترین گزینه و راهبرد این است که مطالعات، مشاهدات، پژوهش‌ها‌ و نگارش‌های گوناگون فرد در زمان‌ها و مکان‌های مختلف ادامۀ منطقی و موضوعی هم باشند؛ یک محقق و مدرس دانشگاهی ممکن است در یک دانشگاه خاص با ده‌ها پیشنهاد پژوهشی گوناگون مواجه باشد که برخی از آنها متناسب با تخصص، دانش و تجربه او نباشد. چنین افرادی معمولا این توان و اجازه را هم دارند که پژوهش‌های دانشجویان را در جهت‌هایی هدایت کنند که با پژوهش‌ها و پرسش‌های ناگشودۀ خاص خودش همسو باشد. البته دانشجویان و محققان جوان نیز باید به این نکته توجه کنند که ناخواسته به جهت‌هایی کشیده نشوند که با علایق شخصی یا وظایف نهادی‌اش فاصله دارد. در هر حال، دوری از پراکنده‌کاری باید یکی از راهبردهای اساسی محققان و نویسندگان باشد؛ مگر هدفی بین‌رشته‌ای داشته باشند و یا بخواهند حوزۀ مطالعاتی خود را تغییر دهند.

در همۀ موارد، مطالعۀ ادبی، تاریخی، فلسفی، هنری، ذوقی، و یا فعالیت‌های هنری و ورزشی استثناست و حتا توصیه می‌شود یک نویسنده و پژوهشگر بخشی از زمان خود را به این حوزه‌ها اختصاص دهد؛ به خصوص از این جهت که بر شناخت و تقویت جنبه‌های گوناگون زبانی، شناختی، حسی، عاطفی و سایر جنبه‌های وجودی و شخصیتی او و نیز پرورش توان تفکر و خلاقیت وی در حوزه‌های گوناگون پژوهش و نگارش تاثیری مستقیم دارد؛ استراحت، تفریح، سرگرمی، نشاط و توجه به احساسات و عواطف انسانی به همان اندازه‌ای اهمیت دارد که توجه و تمرکز بر فعالیت‌های پژوهشی.

سرگردانی بین اهداف و موضوعات گوناگون گاهی به مدیریت نهادهای آموزشی و پژوهشی نیز مربوط می‌شود. برای مثال یکی از دلایل کاهش کیفیت آموزش و پژوهش در کشور و کاهش کارایی فردی و نهادی در این زمینه به مدیریت راهبردی آموزش و پژوهش عالی در کشور، شاخص‌های ارزیابی و نظارت بر کم و کیف فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی محققان و مدرسان دانشگاهی و دانشجویان مربوط است. در هر حال، خود پژوهشگر و نویسندۀ علمی باید به این نکته توجه داشته باشد که تاثیر منفی انحرافات سازمانی و کم و کیف مدیریت نهادی را بر فعالیت‌های خود کاهش دهد و بلکه تا حد ممکن نقشی مثبت در نقد و اصلاح راهبردها و فعالیت‌های نهادی داشته باشد. احساس مسئولیت فردی و نهادی در این زمینه بر کم و کیف کار علمی خودش، مستقیم و نامستقیم تاثیر مثبت خواهد گذاشت.