کد خبر: 45655
تاریخ انتشار: یکشنبه, 18 ارديبهشت 1401 - 10:25

داخلی

»

پژوهش و نگارش (پاورقی)

پژوهش و نگارش 65:

متن‌ها و تصویرها باید درست، ساده و قابل فهم باشد؛ برای خودتان و دیگران

منبع : لیزنا
حمید محسنی
متن‌ها و تصویرها باید درست، ساده و قابل فهم باشد؛ برای خودتان و دیگران

ریچارد فاینمن، فیزیکدان آمریکایی و برندۀ نوبل، مهارت حیرت‌آوری در توصیف ساده و قابل فهم دانش خود داشت؛ وی فرایند کاهش قواعد و اصول علمی برای توصیف پدیده‌ها را چنین توصیف کرده است:

زمانی مردم چیزی را حرکت نامیدند، چیز دیگری را گرما و آن یکی را صدا. پس از ابداع قوانین حرکت توسط نیوتون معلوم شد برخی از چیزهای گویا متفاوت، جنبه‌هایی از یک چیزند. مثلا، پدیده‌های صوتی را می‌توان کاملا به صورت حرکت اتم‌ها در هوا درک کرد. پس صوت دیگر چیزی سوای حرکت تلقی نشد. همچنین کشف شد که پدیده‌های گرمایی نیز به سادگی از روی قوانین حرکت قابل فهمند. بدین ترتیب، مجموعۀ زیادی از نظریه‌های فیزیک در یک نظریه ادغام شدند. (نقل در: فرگوسن، ص. 15-16)

نگارش ساده و قابل فهم مهارتی است که باید آن را یاد گرفت. جملات باید تا حد ممکن ساده و کوتاه باشد؛ و تصویرها گویا و قابل فهم. بهترین نتیجه زمانی حاصل می‌شود که ابتدا خود محقق، نویسنده یا ویراستار تصویر ذهنی نهفته در قالب واژه‌ها و جمله‌ها را به خوبی درک کند و سپس آن را به بهترین شکل ممکن توصیف کند. برخی از ویراستاران و حتی افراد مدعی پژوهش و نویسندگی تلاش کرده‌اند جملاتی ساده، کوتاه و حتی قابل فهم تولید کنند. برخی از آنها مهارت نگارشی خوبی هم داشته‌اند. اما متن آنها تنها ساختار نحوی درستی دارد و قابل فهم نیست. گاهی حتی تک‌تک جمله‌ها قابل فهم است اما درک تصویر کلی ارائه شده در قالب جمله‌های گوناگون مشکل‌ساز و گاه ناممکن است. چنین مشکلاتی در انتقال بین‌زبانی و حتی درون‌زبانی نمود بیشتری دارد. منشأ بسیاری از مشکلات و خطاهای مفهومی موجود در متن‌های تالیفی نیز گاه به ترجمه‌ها و انتقال درون‌زبانی مربوط است. تا حدی که برخی از همین برداشت‌ها یا انتقال‌های نادرست به رفتارها و کنش‌های گوناگون شناختی و حسی – حرکتی افراد و نهادها راه یافته است! این نکته حکایت از این دارد که ساده‌نویسی باید قبل از هر چیز متکی بر تصویری قابل فهم و درست باشد.

بهتر است در همین جا به این نکتۀ مهم اشاره شود که هر محقق و نویسنده به هنگام مطالعه و استفاده از متن‌های دیگر باید به چنین مشکلاتی در متن مورد نظر توجه داشته باشد، با نگاه انتقادی آنها را بخواند، و چشم‌بسته از آنها استفاده نکند. در هر حال، کارکرد و کارایی تصویر خود او باید اصل و اساس باشد و درستی آن با منطق، استدلال و در صورت امکان با آزمایش نشان داده شود. شاید لازم باشد محصول نهایی را شبیه قایقی فرض کرد که سلامتی، درستی، و کارایی آن در آب‌های گوناگون آزمایش شده باشد. سادگی، زیبایی، روانی و قابل فهم بودن واژه‌ها، جملات و تصویر نهایی به چنین پیش‌شرطی وابسته است. در غیر این صورت، مصداق زیباروی بی‌وفایی خواهد بود که به ترجمه‌های زیبا و روان اما بی‌وفا و بی‌ارتباط به اصل نسبت داده می‌شود! البته باید ابعاد دیگر و حتی گاهی تعارض نهفته در این ضرب‌المثل‌ها را نیز یادآوری کرد: زیرا زیباروی بی‌وفا همان عروسی است که هزاران داماد را آگاهانه به دام انداخته است! (مصداق پدیدۀ مقاله و کتاب‌سازی که این روزها بخشی از افراد و نهادها در دام آن گرفتار شده‌اند.)

متن دیگران را داوری و ویرایش کنید و متن خودتان را به داوران و ویراستاران حرفه‌ای بسپارید

بهترین محققان و نویسندگان نیز از خطا مصون نیستند. خواندن دوباره و دوبارۀ یک متن توسط خودتان احتمالا تا حد زیادی موجب اصلاح و بهتر شدن آن می‌شود. اما مطالعۀ داوران و بخصوص ویراستاران حرفه‌ای چیز دیگری است و ضعف‌ها و قوت‌های یک متن را بهتر و بیشتر آشکار می‌کند: ضعف‌هایی که باید برطرف شوند و نقاط قوتی که باید بهتر و بیشتر شوند. مطالعۀ زیاد متن توسط خود نویسنده سبب می‌شود تا از ضعف‌هایی چشم‌پوشی شود که نسبت به جنبه‌هایی از محتوای آن دلبستگی ایجاد شده است. گاهی اصلا ضعف‌ها به نظر نمی‌آیند. گاهی وصله‌پینه کردن ضعف‌ها و اصلاح دوباره و دوباره متن سبب دوباره‌گویی و چندباره‌گویی می‌شود و پیچیدگی نامناسب متن را بیشتر و بیشتر می‌کند.

یکی از بهترین روش‌های یادگیری ویرایش و نگارش دقت در ویرایش برخی از متن‌ها توسط ویراستاران حرفه‌ای است. به‌خصوص ویرایش‌هایی که روی متن خودمان اعمال شده باشد.  

تمرین نقد و داوری متن دیگران و حتی تلاش برای ویرایش متن‌ها می‌تواند بر پژوهش و نویسندگی فرد تاثیری مثبت ایجاد کند. در چنین مواردی باید یک متن با زاویۀ دیدهای متفاوت داوری و ارزیابی شود. در تمام این موارد باید به این واقعیت مهم توجه شود که هر محقق یا نویسنده در بافت‌ها و زمان‌مکان‌های گوناگون و با زاویۀ دیدهای مختلف، مطالعه و پژوهش کرده‌ و نتیجه‌اش را مکتوب نموده است. هم در نقد و داوری دیگران، و هم پژوهش و نگارش خود فرد باید به این تفاوت‌ها توجه شود. در پژوهش و سپس، نگارش یافته‌ها باید تلاش شود بافت‌ها یا زمینه‌های متفاوت و هر آن چه که بر خود پژوهش و نگارش تاثیر گذاشته است به دقت کنترل، و تعریف و توصیف شود. در استفاده از یافته‌های دیگران نیز باید چنین نگاه انتقادی نسبت به موقعیت و بافت آن و نیز کم و کیف استفاده از آن در مطالعه و بررسی خود فرد وجود داشته باشد.

نکته آن که گاهی پژوهش و یافته‌های فرد درست است اما ممکن است خطای نگارشی داشته باشد. برخی از این خطاها ممکن است نتایج را به بیراهه ببرد و برخی دیگر چنین تاثیر منفی ندارد. گاهی مطالب یا استدلال‌های نادرستی به هر دلیلی به متن اضافه می‌شود که بودن یا نبودن آن بر خود پژوهش و نتایج آن تاثیری منفی ندارند. یک داور و منتقد منصف باید این دو را از هم جدا کند و با ترکیب این دو بر محقق و نویسنده نتازد و اصل کار را بی‌دلیل زیر سوال نبرد. حتی بدتر از آن زمانی است که یک خطای تایپی، املایی و نگارشی، بی‌دلیل برجسته شود. در هر حال یک محقق و نویسنده باید به همۀ اینها توجه کند؛ زیرا ممکن است به همان نسبت خود او را نیز به بیراهه ببرد و یا از یافته‌ها و کشفیاتی دور کند که در دسترس وی بودند. در همۀ این موارد باید سعی شود داور و منتقد سخت‌گیری برای پژوهش و نگارش خودمان باشیم و در داوری و نقد دیگران منصف باشیم.

کازز معتقد است درک تفاوت‌های فرهنگی و فردی نکتۀ مهمی است. یکی از مزایایش این است که چنین درکی ما را به داورانی سخت‌گیر مبدل می‌کند. (ص. 43)