کد خبر: 46056
تاریخ انتشار: یکشنبه, 26 تیر 1401 - 13:32

داخلی

»

پژوهش و نگارش (پاورقی)

پژوهش و نگارش 85:

هاکینگ و نظریه‌پردازی

منبع : لیزنا
حمید محسنی
هاکینگ و نظریه‌پردازی

هاکینگ یکی از نظریه‌پردازان بزرگ معاصر در حوزه فیزیک بود. فرگوسن (ص. 141) معتقد است هاوکینگ در دهۀ 1960 و 1970 بیشتر به "درست بودن" توجه داشت تا "باریک‌بینی". درست بودن اشاره‌ای است به روش ریاضی‌دانان که به چیزی غیر از اثبات دقیق ریاضی برای درست بودن نظرشان رضایت نمی‌دهند. اما در دهۀ 1980 کیپ ثورن متوجه تغییری در رویکرد پژوهشی هاوکینگ شد. اکنون او داشت می‌گفت که چنین موشکافی الزاما بهترین راه برای رسیدن به "درست بودن" نیست. توجه به درخت می‌تواند مانع دیدن جنگل شود. هاوکینگ بیشتر نظریه‌پرداز شد: راضی از اطمینان 95 درصدی از چیزی و سپس پیش رفتن. توصیف یکی از ستون‌نویسان نیویورک تایمز دربارۀ هاوکینگ این عبارت است: سرسختانه شهودی. گرچه تیر شهود هاوکینک اغلب به هدف می‌خورد. برای او جستجوی یقین جایش را به جستجوی "احتمال زیاد و حرکت سریع به سوی هدف غایی فهم سرشت گیتی" داد. (نقل در: فرگوسن، ص. 141)

هاوکینگ اغلب از اندیشه‌ای به اندیشۀ دیگر می‌پرید و به نتایجی شگفت‌انگیز می‌رسید، با توجه به این که دیگران نمی‌توانند رابطه‌ها را ببینند.....گازاردی ویراستارش می‌گوید گمان او از محاسبۀ من بهتر بود. فکر می‌کنم این جنبه‌ای بسیار مهم از ذهن اوست: توانایی جلوجلو اندیشیدن تا گام به گام پیش رفتن؛ پریدن از روی محاسبه‌های ساده و رسیدن به نتیجۀ درست." (نقل در: فرگوسن، ص. 198)

موشکافی و باریک‌بینی به منظور اثبات دقیق ریاضی و آزمایشگاهی در این جا اشاره دارد به مراحلی که یک دانشمند برای اثبات درستی یک فرضیه به جزئیاتی توجه کند که مانع دیدن آن تصویر بزرگ و کلان شود.

توصیف و نظریه‌پردازی: درس‌هایی از فیزیک و علوم طبیعی

قصد من از معرفی برخی از دیدگاه‌ها و نکته‌ها دربارۀ واقعیت‌های بیرونی و چند و چون درک ما از آنها نه آشنایی با فلسفه است و نه فیزیک و روش‌های آن برای نظریه‌پردازی و توصیف پدیده‌های فیزیکی و حتی زیستی. بلکه اندیشه‌های نهفته در آنها، روش‌های محققان و نظریه‌پردازان برای پاسخ به پرسش‌ها، تلقی آنها از واقعیت‌های محیطی و نقش مشاهده‌گر و پژوهشگر در آن، نحوۀ نظریه‌پردازی در برخی از زمینه‌ها، و برخی مفاهیم و نکته‌های کلیدی و راهبردی است. اینها چیزهایی است که هر پژوهشگر و گاهی حتی هر انسانی باید با آنها آشنا باشد تا از خطاهای معمول در نظریه‌پردازی و توصیف و تبیین هستی چیزها و پدیده‌ها، تعریف مفاهیم و رابطۀ آنها با یکدیگر، رابطۀ انسان با پدیده‌ها و چیزها تا حد ممکن دوری کند.

به همین دلیل، فرازهایی از آنچه که باید در نگاه راهبردی و کارکردی هر محقق و نویسنده حضور داشته باشد مطرح شده است. مفاهیمی چون مشاهده، استدلال، مشاهده‌گر، عدم قطعیت و احتمال، تاریخچۀ سیستم، نظریۀ موثر، نظریه واقع‌گرا یا وابسته به مدل، جبرگرایی علمی، قوانین طبیعت، شرایط اولیه و غیره. البته این نکته‌ها و مفاهیم را دانشمندان بزرگی چون هاوکینگ و ملودینو به‌زبان غیرفنی و ساده‌ای توصیف کردند تا متخصصان همۀ حوزه‌های علمی و حتی افراد مبتدی آن را درک کنند.