داخلی
»برگ سپید
دربارۀ نویسنده
اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اورول 25ام ژوئن 1903 در شهر موتهاری راج بریتانیا (شهری در هند که تحت حکومت انگلیس بوده است) به دنیا آمد. او از کودکی به نوشتن علاقه داشت و در مدرسه داستان مینوشت. اورول فعالیت حرفهای خود را از سال 1930 آغاز و نخستین رمانش (بوریساپ) را در سال 1934 منتشر کرد.
از دیگر آثار وی که در قالب رمان یا براساس تجربیات شخصی او هستند کتابهای زیر را میتوان برشمرد:
روزهای برمه، دختر کشیش، هوای تازه، قلعۀ حیوانات و 1984 که رماناند و آسوپاس در پاریس و لندن، جاده بهسوی اسکلۀ ویگان و درود بر کاتالونیا که کتابهایی براساس تجربیات شخصیاش هستند (جورج اورول، 2008).
قلعۀ حیوانات و 1984 دو اثر برگزیدۀ اوست که من در این نوشتار به معرفی رمان 1984 میپردازم.
خلاصۀ داستان
رمان 1984 در سال 1949 و 7ماه پیش از مرگ اورول منتشر شد. اورول این رمان را در نقد حکومتهای توتالیتری مانند حکومت استالین نوشت. این اثر نمونهای از ادبیات دیستوپیایی (وب سایت طاقچه) است که ترسیمگر جهانی ناعادلانه و سرشار از سرکوب و استبداد است.
راوی داستان فردی به نام وینستون است. او کارمند دولت است و وظیفهاش بهنوعی جعل و دستکاری تاریخ به نفع حزب حاکم است. در محیط کارش معذب است و میداند آنچه انجام میدهد در راستای دروغپردازیهای سیستم است. از رئیس حزب، که او را برادر بزرگ مینامند، متنفر است. او قوانین حاکم را زیر پا میگذارد. برای مثال، برخلاف قانون، که همه با اجازۀ حزب باید عاشق شوند و با هم ارتباط داشته باشند، عاشق دختری میشود و مخفیانه با هم رابطه دارند. دربارۀ وضعیت جامعه پیش از برسرکار آمدن حزب کنجکاو است و همهجا بهدنبال اثری است تا تاریخ ازیادرفته را بازیابد و بداند پیشاز استبداد، زندگی چگونه بودهاست. به همهچیز شک میکند و مدام میترسد که اگر حزب به آنچه در سرش میگذرد پیببرد، مجرمپندار شناخته میشود و دستگیر و شکنجهاش خواهند کرد تا بپذیرد که گناه کردهاست و باور کند که حزب به نفع مردم عمل میکند و باید برادر بزرگ را دوست داشته باشد.
نقد و بررسی کتاب
رمان 1984 روایتگر زندگی در جوامع توتالیتر است؛ جوامعی که همهچیز تحت نفوذ و کنترل قدرت حاکم است و افراد آزادیهای فردی و اجتماعیشان را ازدستدادهاند. در این جوامع، همهچیز ممنوع است؛ اندیشیدن، پرسشگری، شککردن، عاشقشدن و بهطورخلاصه، آزادی ممنوع است و همه باید تابع بیچون و چرای قوانین نانوشتۀ حاکم باشند. اگر کسی حتی در ذهنش شک و بخواهد به سبک خویش زندگی کند، محکوم به نابودی است.
نقاط ضعف
فضای تاریک داستان چنان مهیب است که هیچ روزنهای از امید بدان راه نمییابد و هیچ امیدی برای پیروزی دربرابر نظام سرکوبگر وجود ندارد. داستان چنان سیاه است (اگرچه باورپذیر و واقعی میتواند باشد) که در پایان، شخصیت عصیانگر پیشین و درهمشکستۀ حاضر به این دروغ نهادینهشده باور پیدا میکند که برادر بزرگ را دوست دارد و این اوج فروریختن یک مبارز است که بدانچه یقین داشت وهم و دروغ است با زور و اجبار باورمند شود. بنابراین، تاریکی واقعی داستان حسی از ناتوانی و ناامیدی شدید را در خواننده ایجاد میکند که گاه میخواهد کتاب را به کناری افکند تا نفسی تازه کند و از خفقان تصویرشده در ذهنش بگریزد.
نقاط مثبت
داستان چنان ساده، روان و گیراست که حتی در لحظاتی لبریز از ناامیدی و نیاز به درنگ و رهایی از داستان نیز نمیتوان کتاب را با خیال آسوده زمین گذاشت، چرا که تمام ذهن و قلب شما را درگیر خودش میکند.
دیگرنقطهقوت کتاب 1984 پیشبینی دقیق آینده و تصویرگری درست حکومتهای توتالیتر است و مفاهیمی چون برادر بزرگ و دستکاری تاریخ بارها و بارها در حکومتهای تمامیتخواه تکرار شدند و گاهاً همچنان تکرار میشوند.
بخشهایی از کتاب
حالا میخواست دفترچۀ خاطراتش را شروع کند. عملی غیرقانونی نبود (هیچچیز غیرقانونی نبود، چون دیگر قانونی وجود نداشت)، اما به دلایل معقول یقین داشت که اگر لو برود، مجازاتش مرگ است یا دستکم بیستوپنجسال حبس در اردوگاه کار اجباری.
گفت: شاید منظورم رو درست بیان نکرده باشم. چیزی که میخوام بگم اینه؛ شما عمرتون خیلی طولانی بوده، نصفش قبل از انقلاب گذشته. مثلاً، در 1925 واسۀ خودتون مردی بودید. باتوجه به چیزهایی که به خاطر میآرید، به نظرتون میآد زندگی در 1925 بهتر از حالا بود یا بدتر؟ اگه میتونستید انتخاب کنید، اونموقع رو ترجیح میدادید یا الآن رو؟
سخن آخر
رمان 1984 مانند قلعۀ حیوانات لذت متن را به آدمی میچشاند، چنانکه تا پایان نمیتوان کتاب را کنار گذاشت مگر برای دمی نفستازهکردن و اندیشیدن.
فضای سیاه داستان که سرشار از لحظات سخت و تلخ زندانیبودن انسان در بند خودکامگان قدرتمدار است ما را وامیدارد تا درنگ کنیم و دریابیم چگونه ممکن است جمعیت زیادی از افراد یک جامعه بهمرور زمان بپذیرند که باید زندانی بمانند و همدست حاکمیت استبداد و دروغ نیز شوند تا بتوانند بقا یابند.
مشخصات کتاب
اورول، جورج/ 1984؛ ترجمۀ کاوه میرعباسی./ تهران: نشر چشمه، 1396.
دربارۀ نویسندۀ این متن
محبوبه خزایی (دانشجوی کارشناسی ارشد رشتۀ علم اطلاعات و دانششناسی گرایش مدیریت اطلاعات دانشگاه علامه طباطبایی، عاشق کتابها، شیفتۀ خواندن و مشتاق نویسنده و ویراستارشدن) هستم.
منابع
وب سایت ویکیپدیا، آدرس به لینک
وب سایت طاقچه، آدرس به لینک
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.