داخلی
»گاهی دور، گاهی نزدیک
(لیزنا، گاهی دور/گاهی نزدیک 388 ): سعیده روحمند، کتابدار سابق نهاد کتابخانه های عمومی کشور و کارمند فعلی دانشگاه علوم پزشکی شهرستان تربت حیدریه:
احتمالا شما هم اگر کتابدار یک کتابخانه عمومی هستید، به مواردی از این دست در تماس تلفنی با اعضایی که کتابهایشان تاخیر دارد، زیاد برخورده اید. در واقع روزی نیست که کتابداران کتابخانه های عمومی با مواردی از این دست برخورد نداشته باشند. موضوعی که وقت و انرژی زیادی را از کتابداران می گیرد تا پیگیر کتابهای امانت رفته ی تاخیری باشند. در موارد زیادی هم ممکن است کار به درگیری لفظی بیانجامد و کتابدار ناگزیر شود با شخص به تندی برخورد کند تا حالی طرف شود که باید کتابها را زود برگرداند.
در سالهای اخیر، شمار کتابهای تاخیری امانت رفته به نظر می رسد به شکل فزاینده ای افزایش یافته به گونه ای که این موضوع تبدیل به یک «معضل» یا حتی شاید بشود گفت یک «بحران» در کتابخانه های عمومی شده است.
چرا می گوییم بحران و اشکال کار در کجاست؟ به بیان دیگر چرا این اتفاق افتاده و راه حل چیست؟
دیر برگرداندن کتابهای امانت رفته به کتابخانه ها، می تواند دلایل زیادی داشته باشد که به آن خواهیم پرداخت. اما چند دلیل شاید بشود گفت مهم تر برای تاخیر در کتابهای برگشتی می تواند شامل موارد زیر باشد:
گرفتاری و فراموش کاری
این روزها مردم کم گرفتاری و مشکل ندارند و گاهی اصلا یادشان می رود که کتابی را از کتابخانه عمومی امانت گرفته اند، چه برسد به اینکه آن کتاب را بخوانند یا یادشان بماند که کتاب را بازگردانند. بر این دسته از اعضا، به اصطلاح حرجی نیست.
بسیار پیش آمده که خود کتابداران هم اگر کتابی را از کتابخانه برای خودشان یا یکی از اعضای خانواده یا دوستان... به امانت بگیرند، آن کتاب را یا اصلا برنگردانند یا بسیار دیر برگردانند. این امر غریبی نیست. اما باز هم با توجه به اینکه کتابخانه یک مکان عمومی و کتابهای آن، متعلق به همه مردم است، بازگرداندن یک کتاب با تاخیر – یا بدتر- اصلا برنگرداندن آن، هیچ توجیهی ندارد. این موضوعی ست که به نوعی به فرهنگ عامه ی مردم و احساس مسئولیت پذیری همه ما مربوط می شود. بنابراین لازم است که در این خصوص، آموزش های لازم به «جامعه استفاده کننده» از یک کتابخانه عمومی داده شود تا عضو کتابخانه توجیه باشد که حتما سر وقت کتاب را به کتابخانه برگرداند. باید به اعضا حالی کرد که هر وقت دلشان خواست نمی توانند کتاب را برگردانند و این کتاب جزو اموال عمومی است نه اموال شخصی و خصوصی.
در ارائه این آموزش ها، سایر نهادهای فرهنگی (نظیر آموزش و پرورش، دانشگاه ها، مراکز علمی و فرهنگی...) هم می توانند سهیم باشند. مثلا در یک کلاس درس و یا سرصف در یک آموزشگاه، معلم می تواند فلسفه وجودی کتابخانه و اهمیت نظم و انضباط در تمیز و سالم نگه داشتن منابع و بازگرداندن آن منابع به موقع را به شاگردان، آموزش دهد. البته روشن است که خود این معلمان هم می بایست اهل مطالعه و آشنا به کتابخانه باشند، در غیر این صورت آموزش از طرف آنها، تاثیری نخواهد داشت.
نیاز به منابع کمک درسی
بسیاری از منابع در کتابخانه های عمومی، منابع کمک درسی و آموزشی هستند و در مواردی، کمبودهای جدی در این خصوص وجود دارد. مثلا منابع دانشگاهی کلیدی یا منابع کنکوری و کمک درسی در پایه های ابتدایی و متوسطه که جدید و روزآمد باشند، کمتر در کتابخانه های عمومی به چشم می خورند. در نتیجه، چون منابع موجود به لحاظ کمی و کیفی، پاسخگوی نیاز دانش آموزان و دانشجویان... نیست، این منابع رفته رفته از کتابخانه محو می شوند و یا عضو با تاخیر بسیار زیاد، آنها را بر می گرداند. شاید خنده دار به نظر برسد که در مواردی، کتابهای کمک درسی را اعضا لابلای کتابهای بخش اصلی یا پشت قفسه ها و یک گوشه در کتابخانه قایم می کنند تا دست هیچ احدی به آنها نرسد!
بدیهی ست که منابع کمک درسی و دانشگاهی را باید به طور مرتب و به لحاظ کمی و کیفی روزآمد کرد. این وظیفه ای ست که نخست، نهاد کتابخانه های عمومی باید عهده دار گردد و با تنظیم یک برنامه مدون و همکاری با نهادهای فرهنگی و ناشران کتابهای کمک درسی، این مهم را برطرف سازد. بدبختانه، نهاد کتابخانه های عمومی توجه چندانی به این بخش ندارد و ظاهرا کتابهای کمک درسی را خیلی نمی پسندد؛ لذا با توجه به نیاز روزافزون به این منابع، باید در این سیاست تجدید نظر صورت گیرد. البته کتابداران هم می بایست با اقداماتی نظیر ارتباط با ناشران کتابهای کمک آموزشی، ارتباط با دانش آموزان و والدین آنها و همینطور خیرین .... در راستای بهبود منابع کمک درسی و دانشگاهی تلاش کنند.
نیاز به منابع در موضوع روانشناسی و رمان
از حوزه منابع کمک آموزشی که بگذریم، کتابها در موضوع روانشناسی و رمان، بنا بر آمار و تجربه ی ما کتابداران، بیشترین طرفدار را در کتابخانه های عمومی داراست و بالطبع، شاید رتبه ی نخست را در هم در منابع تاخیری داشته باشد.
چرا این اتفاق افتاده و برای حل آن چه باید کرد؟
روشن است که یک کتابخانه عمومی در عصر حاضر، می بایست ارتباطی ارگانیک با اعضا و جامعه استفاده کننده خود داشته باشد. معنای این «ارتباط ارگانیک» یعنی اینکه از اعضا و جامعه استفاده کننده از کتابخانه، «نیازسنجی» صورت گیرد تا بتوان به شناخت درستی از مخاطبان کتابخانه و نیازهای مطالعاتی آنها رسید. اما این چه رابطه ای با تاخیر در برگشت کتابها دارد؟
ارتباطش در این است که چنانچه منابع، بر مبنای نیاز مخاطبان تغییر و تحول یابد، اعضای کتابخانه دسترسی بیشتری به منابع مورد علاقه شان خواهند داشت و این می تواند به کاهش آمار کتابهای تاخیری کمک کند.
مثلا نهاد کتابخانه ها می بایست کتابهای پر فروش (best seller) را برای کتابخانه های عمومی سفارش دهد. در مواردی می توان حتی چندین نسخه از یک کتاب پرطرفدار را برای کتابخانه ها سفارش داد. طبعا اگر در این خصوص، اقدامات شایسته ای صورت گیرد، نیاز بسیاری از اعضای کتابخانه مرتفع می شود و به اندازه کافی کتاب پر طرفدار در کتابخانه های عمومی در دسترس همگان خواهد بود و این به نوبه خود می تواند آمار کتابهای تاخیری را کاهش دهد.
یک تجربه ی شخصی نگارنده در این خصوص، کتاب «شازده کوچولو» نوشته آنتوان دو سنت اگزوپری، رمان نویس فرانسوی ست که از آثار بزرگ ادبیات جهان و جزو کتابهای پر طرفدار است. از این کتاب ما تنها دو نسخه در کتابخانه داشتیم و مرتب هم امانت می رفت و با تاخیر گاهی بسیار زیاد به دست ما می رسید. با پیگیری های بسیار توانستیم بیش از 10 نسخه از این کتاب پر مخاطب را برای کتابخانه فراهم کنیم و مشکل کمبود و تاخیر در برگشت کتاب تا حدودی مرتفع شد.
البته این مهم به سیاست های نهاد کتابخانه های عمومی هم بر می گردد. بسیاری از کتابهای حوزه روانشناسی یا رمان و داستان که اتفاقا بارها و بارها هم مجوز انتشار گرفته اند، به دلایل گوناگون در برنامه خرید نهاد کتابخانه ها قرار ندارند. بنا به دیدگاه شمار زیادی از کارشناسان، بسیاری از کتابهای «روانشناسی زرد» (نظیر اثر مرکب، محدودیت صفر، شفای زندگی، راز...) فاقد ارزش های علمی و محتوایی به لحاظ علم روانشناسی هستند. به همین ترتیب، بسیاری از داستان نویسان و منتقدان حوزه ادبیات، رمان های اصطلاحا عامه پسند یا مردم پسند را نیز به درستی فاقد ارزشهای ادبی لازم بر می شمارند. (رمانهایی که معمولا واژه «عشق» به صورت ترجیع بند در آنها درآمده است، به مانند «زنجیر عشق»، «بغض عشق »، «عشق بی خبر می آید»...)
اینجا یک تناقض به وجود می آید و آن هم اینکه به صرف پرطرفدار بودن، باید این آثار بی ارزش را برای کتابخانه های عمومی تهیه و در دسترس همگان قرار داد؟ این خود بحث دیگری ست که مجال و فرصت دیگری را می طلبد. اما به طور کلی توجه به نیاز مخاطبان می بایست به شکل جدی تری در دستور کار نهاد کتابخانه ها قرار گیرد.
سخن آخر و ارائه راهکار
دیر برگرداندن یا اصلا برنگرداندن منابع کتابخانه، افزون بر موارد بالا می تواند دلایل دیگری هم داشته باشد. مثلا یکی از اعضا ممکن است از کتابی خوشش بیاید و یا نیاز جدی به کتابی داشته باشد و عمدا آن کتاب را پس نیاورد. یا اینکه کتاب در دسترس باشد و به علت ترس از جریمه ی زیاد، عضو کتاب را برنگرداند. می توان با یک بررسی میدانی، دلایل دیگری را هم به این فهرست افزود.
اما با این وجود و همان گونه که در بالا هم گذشت، یکی از اصلی ترین دلایل برگشت کتاب با تاخیر (یا کلا برنگرداندن آن)، فراموشی و گرفتاری اعضا است. می توان با راهکارهایی مانند راه اندازی یک سامانه پیامکی و فرستادن پیامک برای اعضایی که کتابهایشان تاخیر دارد، تا حدودی این مشکل را برطرف کرد. یک راهکار دیگر هم می تواند استفاده از «پیک موتوری» یا چیزی شبیه این باشد. این روزها بسیاری از مردم به علت گرفتاری و فراموشکاری، فرصت نمی کنند برای خرید یا مثلا تعمیر لوازم خانگی یا حتی تعمیر یک گوشی، به مراکزی که این خدمات را ارائه می دهند به صورت حضوری مراجعه کنند. در نتیجه، باب شده است که یک فروشنده یا تعمیرکار لوازم خانگی یا الکترونیکی، خود به منزل شما مراجعه می کند تا این خدمات را ارائه دهد. مشابه این کار، عوض این که خود اعضا کتابهای تاخیری را برگردانند، کتابدار می تواند به منزل آنها مراجعه کرده و کتابها را پس بگیرد. به کار گیری این روش به ویژه در مورد کتابهای کلیدی و کتابخانه های عمومی بزرگ، می تواند موثر باشد. روشن است که برای این کار هم می بایست تمهیدات لازم (اعم از وسیله نقلیه موتوری، هزینه رفت و برگشت...) را فراهم کرد.
کوتاه سخن آن که تاخیر یا کلا برنگرداندن کتابها به کتابخانه های عمومی، چنان که آمد، به یک معضل یا یک بحران تبدیل شده که اگر برای آن چاره ای اندیشیده نشود، می تواند آثار جبران ناپذیری بر ارائه خدمات از سوی کتابخانه های عمومی بر جا بگذارد.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.