کد خبر: 50083
تاریخ انتشار: دوشنبه, 03 شهریور 1404 - 09:22

داخلی

»

سخن هفته

درباره زهره قائینی و دستنامه ترویج خواندن:

سواد فرهنگی و ترویج خواندن در عمل

منبع : لیزنا
سید ابراهیم عمرانی
سواد فرهنگی و ترویج خواندن در عمل

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: "خواندن مشترک رابطه‌ای سه‌گانه است میان کودک، بزرگ‌سال و کتاب. برای آن‌که خواندن مشترک با موفقیت روبه‌رو شود، این سه عنصر باید از ویژگی‌هایی برخوردار باشند.

کتاب باید باکیفیت باشد. کودک نیز باید در وضعیت زیستی مناسبی قرار داشته باشد: گرسنه نباشد، بیمار نباشد، محیط‌ اش زیاد از حد گرم یا سرد نباشد و...
بزرگ‌سال خواه مادر یا پدر یا پرستار کودک باید از اهمیت کتاب‌خوانی آگاه و آموزش و خواندن کودک برایش مهم باشد".

این سه قطعه برگزیده وبگاه کتابک از یک کتاب برگزیده است. کتاب "سواد فرهنگی و ترویج خواندن در عمل" اثر تاثیرگذار زهره قائینی که همه مروجان فرهنگی که با ادبیات با کیفیت کودک و نوجوان به سراغ کودکان به ویژه در مناطق کم برخوردار می‌روند باید آن را بخوانند. وبگاه کتابک این کتاب را به خوبی معرفی کرده و شما می‌توانید برای استفاده مفیدتر از کتب از این نوشته استفاده کنید. معرفی کتابک کامل و یکدست است و کلیت این اثر را بهتر از نوشته من به شما معرفی می‌کند، با اینهمه من در اینجا اصرار دارم که برنامه با من بخوان، و بنیانگذارش زهره قائینی به مخاطبان لیزنا معرفی شوند و کتابدارانی که تا کنون با این بانوی دلسوز ایران زمین آشنا نشده‌اند، دست کم با این اثر خوب ملی – جهانی او آشنا شوند. می گویم جهانی، ‌چون "برنامه با من بخوان" جز شورای کتاب کودک و نهادهای ایرانی،‌ از سوی برخی نهادها و شخصیتهای بین‌المللی این حوزه نیز نامزد جوایز مختلف شده و البته چند جایزه مهم ملی و بین‌المللی در حوزه ترویج خواندنن را از آن خود کرده است و علاوه بر ایران در کشور هم‌زبان و هم فرهنگ ما افعانستان نیز اجرا می‌شود.

زهره قائینی کتابدار و مروج ادبیات کودک و معلم و یاور کودکان مناطق محروم و کمتر برخوردار ایران است. او یکی از پرکارترین پژوهشگران نهاد کودکی و ادبیات کودکان ایران و جهان است و کتاب ماندگار "تاریخ ادبیات کودکان ایران"، مجموعه ده‌جلدی حاصل پژوهش محمدهادی محمدی و زهره قائینی است که در "موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان" (بنیانگذار و حامی برنامه با من بخوان) پژوهش‌ و با همراهی نشر چیستا منتشر شده است. "زهره قائینی در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ عضو هیئت داوران  جایزه هانس کریستین اندرسن بود ودر سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰ به ریاست هیئت داوران این جایزه جهانی  برگزیده شده است. زهره قایینی به نمایندگی از شورای کتاب کودک ایران به عنوان عضو هیئت‌مدیره دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان در سال‌های ۲۰۱۶و ۲۰۱۸ از سوی مجمع عمومی این دفتر به عضویت هیئت مدیره دفتر درآمد و از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ در دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان فعالیت داشت".  (ویکی پیدیا).

زهره قائینی برنامه بامن بخوان را با اجرای یک طرح پایلوت در سال ۱۳۸۹ در روستای محمودآباد در حومه  شهرری تهران آغاز کرد. برنامه تا سال ۱۳۹۷ در نوزده استان  ایران گسترش پیدا کرد. با من بخوان» برنامه‌ای برای ترویج کتاب‌خوانی برای همه کودکان به‌ویژه کودکان محروم و در بحران است. همانطور که در بالا اشاره شد بنیانگذار و حامی این برنامه "موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان" است."

"با من بخوان" بر پایه رساندن کتاب‌های مناسب و باکیفیت به دست همه کودکان بنا شده است، به‌ویژه کودکانی که در وضعیت معمول زندگی به این‌گونه از کتاب‌ها دسترسی ندارند. "همه کودکان حق دارند کتاب‌های باکیفیت بخوانند" در سرلوح این برنامه قرار دارد.

"با من بخوان" بر تقویت سواد پایه و سهیم شدن کتاب با کودکان و نوجوانان با روش بلندخوانی، گفت‌وگو و نمایش در پیوند با کتاب تمرکز دارد تا هم‌زمان با ایجاد لذت و شوق خواندن تأثیرگذاری ژرف‌تری بر ذهن و جان کودکان بگذارد. این برنامه بر اساس این رویکرد، افزون بر گزینش آگاهانه کتاب‌های مناسب و باکیفیت و رساندن آن به دست کودکان، می‌کوشد با برگزاری کارگاه‌های گوناگون، مربیان و آموزگاران را در زمینه بلندخوانی و فعالیت‌های در پیوند با آن توانمند کند.

این برنامه با نگاهی ملی و در گستره ای ملی و بومی آغاز شد و آوازه‌ای جهانی پیداکرد. با من بخوان در سال ۲۰۱6 (1395) برنده  جایزه ترویج کتاب‌خوانی ایبی-آساهی شد. این جایزه معتبر جهانی هر دو سال یک بار از سوی دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) به گروه یا موسسه‌ای اهدا می‌شود که سهم پایداری در اجرای برنامه‌های ترویج کتابخوانی کودکان و نوجوانان داشته باشد.

این برنامه در سال‌های ۲۰۱۷، ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ نیز نامزد دریافت جایزه آسترید لیندگرن بوده‌است. در سال ۲۰۱۹ نهادهای شورای کتاب کودک ایران، انجمن بین‌المللی سوادآموزی (ILA) و شاخه‌های ملی IBBY در سوییس و بلژیک (فلاندرز)، سازمان‌هایی بودند که برنامه را برای این جایزه نامزد کردند. بسیاری از نویسندگان، تصویرگران و چهره‌های دانشگاهی معتبر بین‌المللی از این برنامه حمایت کرده‌اند. همچنین در سال ۲۰۱۶ با من بخوان نامزد جایزه «آموزش برای توسعه پایدار یونسکو» بود. برنامه «با من بخوان» در سال ۱۳۹۳ در نخستین دوره جشنواره تقدیر از مروجان کتاب‌خوانی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جزو پنج طرح برگزیده شناخته شد.

همچنین در سال 2022، زهره قایینی، سرپرست برنامه ی ترویج کتابخوانی «با من بخوان»، برنده ی جایزه ی جهانی ترویج‌گر برجسته‌ی خواندن (ایبی- آی رید IBBY-iRead) شد. (ویکی پیدیا – مقاله برنامه با من بخوان)

کتاب "سواد فرهنگی و ترویج خواندن"

و اما کتاب "سواد فرهنگی و ترویج خواندن در عمل" کتابی است بسیار سودمند، کارا و موثر از تجربه‌های برنامه "با من بخوان" که همراه است با مطالعات نظری ارزشمند، که در همه بخشهای کتاب بدانها استناد شده است و در تحلیل همه برنامه ها از آنها استفاده شده است. .

وبگاه کتابک معرفی جامعی از این کتاب در دسترس قرار داده است که خوانندگان گرامی را به آن ارجاع می دهم و در اینجا تنها چند نکته را یادآوری می‌نمایم. قبل از شروع باید عرض کنم به علت طولانی شن مطلب قادر به پرداختن به همه فصلهای کتاب در یک نوبت نیستم و مجبورم تا جایی که ستون اجازه می‌دهد بنویسم و آنچه ماند را به فرصتی دیگر وابگذارم.

و اما بعد.

جذابیت این کتاب برای من کتابدار با تجربه‌هایی در حوزه ترویج خواندن و کتابخانه های کودکان در نواحی کمتر برخوردار ترکیب نظر و عمل است که همواره و در نوشته های گوناگون در سرمقاله‌های لیزنا به نیاز بسیار به این ترکیب تاکید کرده ام است. و باز هم تاکید می‌کنم کسی که فقط می‌خواند، تبدیل به جزوه دان می‌شود و اینکه در بیشترین مواقع مطلبی را با برداشت خود تنها انتقال می‌دهد و کسی که که فقط کار می کند با همه تلاشش،‌ اگر مبانی نظری کار خود را نشناسد و دنبال نکند و تجربه‌ نکند و تجربه‌ها را منتقل نتواند بکند، با کارش فقط خودش را تکرار می‌کند.

من و چند نفر دوستان همراهم در سال 1356 توسط استادم ثریا قزل ایاغ با شورای کتاب کودک آشنا شدیم و از همان سالها تلاشهایی را آغاز کردیم که در بحبوحه سالهای منجر به انقلاب گروهی با نام گروه کتابداران آزاد را ایجاد کردیم که کارش ایجاد کتابخانه‌های کوچک بیشتر محلی و اندکی روستایی در مناطق فقیرنشین تهران و اطراف بود و در کارهایمان از کمکهای  نظری اساتیدمان ثریا قزل ایاغ و توران میرهادی و سایر بزرگان شورای کتاب کودک بی بهره نبودیم. این گروه متشکل از چندکتابدار و چندین دانشجو و دانش‌آموخته دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود که کتابخانه‌هایی با یک تا دو قفسه کتاب و حدود 200 تا 300 جلد تجهیز می‌کردیم و برنامه های نقاشی و تجسمی و نمایشی با کمک بچه های حوزه هنر در آنها اجرا می‌کردیم.

الآن که نگاه  می‌کنم،‌ می بینم که این حرکت چقدر خام و ابتدایی بود، هم در تاسیس و راه اندازی و هم در اجرا، و در مستند سازی که اندکی زیر صفر قرار داشته‌ایم. این کتابخانه‌ها در جریان اتفاقات چهار تا پنج سال بعد از انقلاب یکی پس از دیگری تعطیل شدند و از پایدارترین‌های آنها در نیمه دهه 1360 دیگر خبری و اثری نبود و حتی من جرئت نداشتم به محل آن کتابخانه‌ها سرکشی کنم که هنوز هستند یا نیستند. که اول می‌بایست توضیح دهم که کیستم و آیا شکیات را بلد هستم یا نه.

ما برای کتابداران محلی این کتابخانه‌ها که هیچیک کتابدار نبودند و کتابداری نخوانده بودند با کمک مرکز خدمات کتابداری کارگاهی سه روزه برگذار کردیم که در این کارگاهها استاد بی‌بدیل حوزه کودکی، زنده یاد توران میرهادی و استادان کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی هر یک نشستی دو ساعته داشتند و دردرجه اول به بحثهای نظری پرداختیم و در دو روز بعد ابتدا به عادت به مطالعه و کاربرد برنامه‌های هنری در کتابخانه‌های کودک پرداخته شد، چرا که الگوی ما کانون بود. کانونی که روزهای آشفته ای را می‌گذراند. ما تلاش می‌کردیم در درجه اول برخی کتابداران جو گیر شده‌ی خودمان که برخی از آنها با هیجانِ این حرکت و کتابخانه داری، به ما پیوسته بودند و گاهی بچه‌های کتابخوانی هم نبودند، خواندن را بیاموزیم و آنان را به خواندن عادت دهیم و خُب فهمیدیم که حرکت خیلی خام بود و البته بی‌نتیجه نبود و برخی از آن یاوران به قبیله فرهنگ پیوستند و در جاهای دیگر ادامه دادند که مجالی برای نام بردن از ایشان نیست.  به علاوه روی شناخت ایشان از مقدمات آموزش هنر و تاثیر آن بر رشد فرهنگی کودکان نیز در کارگاه برنانمه داشتیم و در عمل نیز در کابخانه‌ ها از همکاری دانشجویان و دانش‌آموختگان هنر به خوبی استفاده می‌کردیم و استقبال بسیر خوبی هم از این آموزشها می‌شد، لیکن آن  هم خام بود و بیشتر کلاس نقاشی یا تئاتر بود،‌ تا در پیوند با کتاب. و البته در چند جلسه دو ساعته همدسامان دادن یک کتابخانه کوچک را آموزش می‌دادیم که خود من تدریسش را برعهده داشتم و به یاد دارم که فرشته کاشفی از بزرگان مرکز خدمات کتادباری در کلاسهای من نشستند و تدریس مرا زیر نظر داشتند. در این کارگاه از درست کردن قفسه با جعبه های چوبی میوه تا فهرستنویسی بسیار ابتدایی و رده بندی ابتدایی برای یک کتابنه کودک گفته شد و یک رده بندی خلاصه شده که برای کتابخانه‌های کوچک درست کرده بودم درس داده شد که البته این جرکت ناتمام نماند و در در سالهای بعد و در ادامه منجر به ترجمه رده بندی دیویی به فارسی شد.  با اینهمه در دنیای متلاطم ایران بعد از 57 ، فعالیت این کتابخانه‌ها بیش از چند سال دوام نیاورد، ‌که هیچ،‌ حتی جرئت ابراز آن را نداشتیم، ‌چون ممکن بود به فعالیتهای غیر مجاز محکوم شویم. و گروه کتبداران آزاد هم گروهک تلقی شود و کارمان بیفتد با کرام الکاتبین. آنان که در آن روزها فعال بودند ‌حرف‌های مرا بیشتر درک می کنند.

از همان سالها به این سوی در برنامه های مختلف تربیت کتابداران کتابخانه‌های عمومی و روستایی و کوچک حضور داشته‌ام و در حاشیه کارم که کتابخانه‌های دانشگاهی شده بود، هرگز کتابخانه‌های روستایی و کوچک مناطق نابرخوردار شهری را فراموش نکرده‌ام. بنابراین وقتی می‌نویسم " جذابیت این کتاب برای منِ کتابدار با تجربه‌هایی در حوزه ترویج خواندن و کتابخانه های کودکان در نواحی کمتر برخوردار"، اشاره به این است که من با کاری که زهره قائینی کرده و می‌کند، ‌نا آشنا نیستم و همیشه دستی از دور بر این آتش داشته‌ام، و سختی و پیچیدگی این کار را می‌شناسم و مهمتر از آن کاری که من هرگز نکردم، پیوستگی در این کار و مهمتر از آن به رشته تحریر درآوردن این تجربه ها و مطالعات نظری آن و ترکیب مطالعات نطری با تجربه‌هایی گسترده و عملی است. از صمیم قلب می‌گویم دست مریزاد. علاوه بر اینها و علاوه بر این کتاب، زهره قائینی تا کنون چند کتاب دیگر در زمینه ترویج خواندن به رشته تحریر درآورده است که هر یک از این کتابها در نوع خود بهترین هستند.

همانطور که گفتم،‌ من برای امرار معاش به عنوان یک کتابدار سر از یک کتابخانه دانشگاهی درآوردم و آنچه از دستم برمی‌آمد در آن حوزه انجام دادم لیکن روح و روانم،‌ همواره با چیزی که استاد ارجمندمان خانم نوش‌آفرین انصاری عزیز "کتابداری اجتماعی" نامیده‌اند ماند و در همه نیم قرن کار کتابداریم این مساله  حتی زمانی در نیمه دهه شصت که به اندازه کافی مشکل برایم ایجاد شده بود که می ترسیدم به همین بهانه‌ها باز هم مزاحمتی برای من ایجاد شود در آموزش کتابداران کتابخانه‌های عمومی و روستایی فعال بودم تا سالهای اخیر که در کنار انجمن حامی به آموزش کتابداران روستایی کمک کرده‌ام و در کنار شورای کتاب کودک هستم، دغدغه بزرگ ذهنی من بود و اینجا فقط می‌توانم زهره قائینی را تحسین کنم که اینگونه با جدیت و عمیق کار ترویج را دنبال و با ضمیمه کردن پژوهش و دانش، ترویج را نه فقط عملی، بلکه به مبحثی علمی ارتقاء داده و کتابی را به رشته تحریر کشیده‌اند که می‌تواند دستنامه همراه کتابدارن کتابخانه‌های کودک (روستایی و شهری) و حتی خانواده‌ها باشد.

یادآوری می کنم که در این نوشته برای جلوگیری از طولانی شدن متن نمی‌توانم به فصل فصل کتاب بپردازم که خیلی طولانی خواهد شد و با اینهمه اشاره‌ایی به دو سه فصل کتاب خواهم کرد و آنچه ماند به فرصتی دیگر موکول می‌کنم. البته توصیه می‌‌کنم منتظر نمانید و خودتان خواندن کتاب را شروع کنید.

در اولین فصل و در تعریف سواد فرهنگی،‌ قائینی کار خود را با داستان روباه و لک‌لک از ازوپ شروع می‌کند و بر شناخت تفاوتهای زیستی و فرهنگی به عنوان مبانی سواد فرهنگی انگشت می‌گذارد و در ادامه مقاله کوتاه و پربار محمد هادی محمدی درباره سواد فرهنگی را در همین فصل می‌خوانید. این فصل آغاز خوبی بر کتاب است و مبانی نظری سواد فرهنگی را با تکیه بر آرای بزرگان برای مخاطب تشریح می‌کند. مکمل این بحث "راههای ترویج سواد فرهنگی" است و در پایان فصل به تجزیه و تحلیل کتاب جادو اثر آنا هگلوند می‌پردازد که بسیار خواندنی است.

فصل دوم با نقل قولی از توران میرهادی، آغاز می شود و اولین بخش آن "سواد فرهنگی در خانه ریشه می زند و درجامعه رشد می‌کند" است. قائینی در این فصل به نظریه اولریش نیسر روانشناس اجتماعی اشاره می‌کند که چرا خواندن از دوره‌ی نوزادی مهم است. و من اشاره می‌کنم که خواندن از دوران جنینی (لالائیها و ترانه‌های کودکانه) بسیار تاثیرگذار است و مطالعات زیادی در این زمینه در نیم قرن اخیر منتشر شده است که من در فصل آخر کتاب "برداشتی از لالائیهای ایران" (انتشارات پیوندنو 1372) فصلی به این موضوع اختصاص داده‌ام که به کامل شدن گوش جنین پس از 16 هفته اشاره دارد و اینکه از همان زمان می‌تواند ریتم و موسیقی (بخوانید لالایی) را کامل بشنود و در حافظه اش ذخیره کند.

نویسنده در این بخش و در ادامه  به "خواندن مشترک و خواندن هم کنشانه" و نظریات برونفن برنر و استادش ویگوتسکی  و "تاثیرگذاری محیطهای چندگانه با سامانه های زیست‌بوم‌شناختی"  اشاره و بر خواندن در  خانواده تاکید می کند.. ادامه این فصل مدل سامانه های بوم شناختی" است که در انستیتوی ماکس پلانک و بر پایه نظریه "محدوده تقریبی رشد" ویگوتسکی  تحقیق شده می‌رسد که هم دقیق و هم جذاب و پرکشش است. فصلهای اول و دوم را کتابداران و تسهیل گران دست کم دوبار و با دقت (حتی با نگاه انتقادی) باید بخوانند تا مبانی نظری ترویج خواندن را در ذهن خود شکل بدهند و بدانند که تسلط بر ترویج خواندن تنها با شرکت در نشستهای کاری با کودکان کامل نمی‌شود و همه آنها باید مطالعات نظری خود را هر روز بیشتر و بیشتر کنند تا به نوآوری و طرح مدلهای تازه برسند. ادامه فصل نو تجربه های شیرین خواندن به ویژه خواندن در خانواده و در جمع است.  و نقل قول ابتدای این نوشتار که از کتابک نقل کرده‌ام از همین فصل دوم است.

در جای‌ جای صفحات کتاب با تسهیلگران برنامه و تجربه‌هایشان آشنا می‌شویم. و این تجربه‌ها برای تسهیلگرانی که برای ترویج ادبیات با کودکان کار می کنند تجربه‌های ذیقیمتی است. تجربه های با ارزشی که شاید در سایر برنامه‌های گروههای ترویجی دیگر نهادها نیز به نوعی وجود داشته باشد،‌ لیکن  تدوین آنها و دسته بندی آنها و ارائه وسیع آنها بسیار با ارزش است و به همین دلیل به همه گروه‌های فعال پیشنهاد می‌کنم تجربه‌هایشان را مستند کنند  و در دسترس بگذارند.

یکی از این نمونه تجربه های بسیار خوب را در فصل سوم "در قرن بیست و یکم به چه خوانندگانی نیاز داریم" خواندم. در این فصل نیز پس از بحث در چرخه خواندن، به مقوله خواندن در قرن بیست و یکم می‌پردازد و به خواندن عمیق و خواندن انتقادی اشاره می کند. و چند تجربه مدون خوب از خواندن انتقادی را در اختیار خواننده می‌گذارد.

**

خُب خیلی طولانی شد و خسته‌تان کردم. اگر اجازه دهید این بخش را در همینجا به پایان ببرم و ادامه را به وقتی دیگر موکول کنم. امیدوارم همه علاقه‌مندان  این حوزه و کتابداران گرامی و تسهیلگران عزیز تا آن زمان خودتان کتاب را خوانده باشید. موفق باشید.

 

عمرانی، سید ابراهیم (۱۴۰۴). «درباره زهره قائینی و دستنامه ترویج خواندن: سواد فرهنگی و ترویج خواندن در عمل». سخن هفته لیزنا، شماره 758، 3 شهریور ماه ۱۴۰۴