داخلی
»سخن هفته
آقایان روسا، بیائید به مردم احترام بگذاریم
لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: خدمت عزیزان عرض کنم من نیم قرن است با ایرانداک در تماس هستم، چه به عنوان دانشجوی کتابداری که در زمستان 53 برای بازدید از ایرانداک به همراه استاد عزیزمان نوشآفرین انصاری به ایرانداک آمدیم، چه به عنوان کتابدار دانشگاه و چه پس از آن و به عنوان دبیر شورای تامین منابع علمی. در این نیم قرن مدیران بسیاری در ایرانداک آمده و رفتهاند که با همه آنها آشنا بوده و هستم. از 1357 به این سوی، در روزهای اول عبدالحسین آذرنگ عزیز رئیس منتخب اعضای ایرانداک شد، که خیلی زود جایش را به متعهد در برابر تخصص داد و تاکید میکنم، در همه این 47 سال تا رسیدن به مدیر کنونی هیچیک رشته تحصیلیشان علوم اطلاعات نبود. البته در سالهای اخیر بود که دو بزرگوار که هر یک از نظر من بسیار علاقهمند و پرکار و شایسته بودند، به ریاست ایرانداک رسیدند. یکی از رشته فناوری اطلاعات و یکی از مدیریت و گامهای بسیار خوبی برداشتند. از جمله مصوبه برای ثبت پایان نامه ها در مجلس، ایجاد سمات ملی و مبتنی کردن بر ثبت بودجه های پژوهشی با مصوبه مجلس، که حیف به جایی دیگر واگذار شد که به نظرم اینکاره نبودند، دسترسی آزاد به پایان نامهها و اخلاق پژوهش و جلوگیری از سرقت علمی (در حد ممکن) با همانند جویی، و برقراری دسترسی به پایگاههای اطلاعاتی که بعد از جهش ارزی احمدینژادی در تابستان 1390 مشکلات بسیاری برای آنها روی داد و دسترسی به پایگاهها قطع شدند، و در دوره 2014 تا 2020 بار دیگر دسترسیها برقرار شد و کشور از مزایای آن برخوردار گشت.
بالاخره میرسیم به دوره جدید که یک کتابدار جوان و پرکار و پرتلاش بر راس ایرانداک نشست و میتوانید به چشم خود، حرکت رو به جلو را در سه سال اخیر مشاهده کنید.
پرانتز: همواره در نوشتههایم تاکید کردم که فقط کتابدار بودن، برای مدیریتهای سطح بالا کافی نیست، شم مدیریت و از آن مهمتر روابط با سطوح بالادستی که قادر هستید برقرار کنید، در مدیریتهای کلان خیلی موثر هستند که خوشبختانه مدیر جدید ایرانداک، صرفا چون کتابدار است پس خوب است، نیست، از همه روابط فردی خود نیز برای پیشبرد کارها استفاده کرده و میکند. پرانتز بسته.
هفته ایرانداک: سهشنبه اول تا چهارشنبه نهم مهرماه ۱۴۰۴.
ایرانداک در اول مهر 1347 رسما افتتاح شد و هفته آینده 57 سال از عمر پرثمر خود را پشت سر خواهد گذاشت. هر سال در ایرانداک روز ایرانداک برگزار میشد و این بار ایرانداک با توجه به بسیاری فعالیتهای تازه خود قصد دارد هفته ایرانداک برگزار کند، که فرصت داشته باشد، هر روز فعالیت یا فعالیتهایی را به نحوی شایسته به ایران و حتی خارج از ایران معرفی نماید.
حتما در این سفر یک هفتهای دستاوردهای تازه ایرانداک معرفی و نقد و تحلیل خواهد شد و راه را برای حرکتهای تازه باز خواهد کرد، حرکتهایی مانند علم آزاد. نخستین دستیار هوش مصنوعی، ایجاد پایگاه مجلات دسترسی آزاد ایران DOAJI https://doaji.irandoc.ac.ir / ، ساخت و در دسترس گذاشتن سامانه پیکرههای ایرانداک (ساپا) https://sapa.irandoc.ac.ir/ ، فهرستگان کتابخانههای ایران https://aln.irandoc.ac.ir / ، و بسیاری حرکتهای تازه و تلاش برای رسمیت بخشیدن به شبکه کتابخانههای دانشگاهی کشور، که حرکت بسیار مهمی در پشتیبانی از کتابدارن و نه فقط کتابخانهها است.
اجازه بدهید به سال 1347 برگردیم و آغاز بکار ایرانداک یا همان مرکز اسناد و مدارک علمی ایران (پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران کنونی). در صحبتهای دکتر اکبر اعتماد از موسسین وزارت علوم ایران در سال [1]1346 ، آنجا که به تاسیس ایرانداک اشاره می کند، به نگاه آیندهنگر سیاستگذاران علمی ایران در آن سالها واقف خوهیم شد که با آغاز بکار وزارت علوم، نبود مرکزی برای کتابخانهها و منابع و خدمات علمی را دیدند و ایرانداک را بنیاد گذاشتند. ایرانداک با کتابخانه علمیاش در زیرزمین ساختمان گیو (اکنون نیز کتابخانه ایرانداک است و محل نگهداری پایان نامههای چاپی)، مرکزی برای دریافت همه مجلات علوم و علوم اجتماعی ایران شد. به علاوه محل دسترسی به بیشترین عناوین مجلات علمی خارجی در کشور بود که بر پایه موجودی همین کتابخانه خدمات امانت بین کتابخانهای و تحویل مدرک شکل گرفت و سایر کتابخانههای دانشگاهی و پژوهشی به آن پیوستند. به دنبال آن، دو مجله بسیار مهم، "چکیده مقاله های مجلات ایران - علوم" که علاوه بر علوم پایه، فنی و مهندسی و پزشکی و کشاورزی را هم پوشش میداد و " چکیده مقاله های مجلات ایران - علوم اجتماعی" شکل گرفت و این زمانی بود که وقتی سیاستگذار کاری را به تصویب میرساند، ملوک طوایف دیگر هم که هر یک منافع مملکت خود را داشتند، به مردم مالیات دهنده و سیاستگذاران احترام میگذاشتند و در حرکتهای ملی یکپارچگی را حفظ میکردند.
یکپارچگی، عامل موفقیت در همه شئون بود. دقت کنید، یکپارچگی تمرکز نیست، ما در بسیاری از امور نیاز به تمرکز زدایی داریم که جای بحث آن اینجا نیست، ولی یکپارچگی تمرکز نیست و بیشتر هماهنگی و اشتراک منابع و در نتیجه اشتراک منافع است.
از دهه 1360 و با جداشدن دانشگاههای علوم پزشکی از وزارت علوم، که نمونه این جداسازی را در هیچ جای دنیا پیدا نمیکنید، در دانشگاه تهران تقسیمهایی را از نزدیک شاهد بودم. این ساختمان مال پزشکیها و این یکی مال دانشگاه، این زمین مال پزشکیها و این یکی مال دانشگاه، این آزمایشگاه، این انبار، این کتابخانه و آن کتابخانه، لیکن یک کتابخانه مشترک ماند، و آن هم کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران بود. بگذریم که در نیمه اول دهه هفتاد و از سوی روسای جناحی که به تازگی به وزارت بهداشت و علوم پزشکی تهران آمده بودند، نامهای به دستم رسید که کتابخانه مرکزی علوم پزشکی تشکیل شده، بیائید پایاننامه های ما را بدهید. همان زمان نوشتیم که آقا این کار را نکنید و اگر خیلی اصرار دارید فرصت بدهید تا از همه آنها کپی تهیه و تقدیم کنیم که مجموعهای یکپارچه ناقص نشود.
نکته دیگر و موازی:
این ناقص سازی فقط از بیرون از وزارت علوم نبود، این حرکت از داخل خودمان و از میان کتابداران کمکم و با تجاری سازی آموزش عالی در جهان اوج جدیدی گرفت و به داستانهایی در ایران انجامید که مرغ پخته را به جای قهقههای که در ضربالمثل هست، به گریه انداخت.
اول بگویم از تجاری سازی آموزش عالی: در نیمه دوم دهه 1390 میلادی، در مرکز مطالعات سیاست آموزش عالی" (CHEPS) و با تقاصضای اتحادیه بینالمللی دانشگاهها تحقیقاتی انجام شد و گزارش سالانه سال 2004 CHEPS به بیایهای در مورد افزایش ظرفیت دانشگاههای جهان منجر و منتشر شد که به تجاری سازی دانشگاهها مشهور گردید. این بیانیه بر پایه این تصمیم بود که متقاضیان آموزش عالی بسیارند و ما آموزش خود را مبتنی بر نیاز کشورها به تعداد محدود در هر یک از تخصصهای خاص نکنیم. ما بهترین آموزش را میدهیم و انتخاب بهترین دانشآموختگان را به عهده صنایع و خدمات،و بخشهای دولتی و خصوصی بگذاریم.
در ایران همان عنوان تجاری سازی را گفتند و تبدیلش کردند به تجارت مدرک. و به دنبال آن گفتند از هر چیزی که دارید خودتان پول دربیاورید و کار به جائی رسید که همکاران عجایب من در دانشگاه تهران ارسال پایان نامه الکترونیکی دانشجویان دانشگاه تهران به ایرانداک را ممنوع کردند و گفتند ایرانداک پایاننامههای ما را میفروشد، می خواهیم خودمان بفروشیم و باید درآمد کسب کنیم. و به دنبال آن بسیاری موسسات این پایگاه یکپارچه را ترک کردند که خودشان بفروشند. من نمیدانم این مبالغی که به دست آوردند، چقدر بود؟ ارزش از بین بردن یک پایگاه ملی را داشت؟ رقمها را اعلام کنند در دانشگاهی که در ان سالها بودجه 400 میلیاردی داشت، فروش 300 یا 400 هزار تومان ارزش محسوب میشد؟ چه بگویم؟ هیچ.
سالهای میانی دهه 1380، بحث کمبود بودجه و تجاریسازیها باز هم بیشتر اوج گرفت. ایرانداک جلسات متعددی با دانشگاه آزاد و دانشگاههای علوم پزشکی داشت که همه می گفتند ما پایگاه خودمان را داریم و پایاننامههایمان را در ایرانداک ثبت و بارگذاری نمی کنیم. تا رئیس وقت ایرانداک با تلاش بسیار مصوبه مجلس که سامانههای ایرانداک را مسئول این کار کرد را گرفت و بعد از آن هم نه تنها پایان نامهها را ثبت نکردند، بلکه با یک جاهایی لابی کردند که در مصوبه یک چیزهایی اضافه شود، کجا؟ نمی دانم! ! ! ! در هیات دولت؟ در راهروهای مجلس؟ در استخرهای شبانه روسا؟ کجا ؟ و عبارت را به این صورت تغییر دادندکه "در سامانههای ایرانداک و سامانههای مشابه". که منظور سامانههایی بود که دو مجموعه دانشگاهی علوم پزشکی و آزاد در حال تهیهاش بودند.
افرادی که این کارها را میکردند هیچیک کتابدار نبودند و ارزش یکپارچگی را نمی دانستند. پزشکی بود که در کار خود حتما استاد بود و میتوانست به جامعه خدمت پزشکی ارائه دهد ولی اصلا محیط اطلاعات علمی را نمیشناخت، آقای مهندس یا آشنای ردهبالایی بود که به ریاست رسیده بود و قول میدهم نمیدانست درباره چه دارد تصمیم میگیرد، فقط فکر میکرد که اگر این کار را بکند، از حیطه ماموریتش چیزی را کم کرده و همکاران همراستا بر او خرده میگیرند. به او گفته شده بود که این business ما است و اگر از دست برود، ما حرفی برای گفتن در این حوزه نداریم. این یک اشتباه محض است. این کار ملی است و بودجهاش از مالیاتهای مردم پرداخته میشود. بیائیم و به مردم احترام بگذاریم.
برادر عزیز، خواهر گرامی، با شکستن یکپارچگی؛ شما داری به همه لطمه میزنی. حتی به سازمان متبوع خودت. داری بر علیه وقت افراد و بر علیه همه قوانین و اخلاقیات سرقت علمی تصمیم میگیری.
عزیزان دقت کنید. اسم این کار تمرکز نیست، این یکپارچگی است ، اسم این نوع جستجو "جستجوی یکپارچه" (Federated Search) است. یکپارچگی در چنین کاری عمر دانشجو و پژوهشگر را افزایش و هزینههای کشور را کاهش میدهد.
سال 1402 و باتلاش دوباره ریاست جدید ایرانداک، و وقت گرفتن از همه نهادهای قانون ساز، قانون به مجلس برده شد و مجددا اصلاح شد. برابر این قانون همه موظف هستند پایاننامههای خود را به ایرانداک بدهند، و عبارت ساختگی سامانه های مشابه از قانون حذف شد، ولی چنانکه در جستجوی پایاننامه ها دیده میشود، به نظرم میرسد که هم دانشگاههای علوم پزشکی، هم دانشگاههای آزاد، و هم دفتر مرکزی / معاونت پژوهشی حوزههای علمیه، قانون را تا امروز اجرا نکردهاند. من از کسی نپرسیدهام، حتی از دیرانم در ایرانداک، شایداشتباه من باشد، ولی شما هم جستجو کنید. ببینید پایان نامه جدیدی از دانشگاههای غیر وزارت علوم در پایگاه گنج میبینید؟
از همه بزرگان کشور که در این امر دخیل هستند عذرخواهی میکنم ولی باید عرض کنم این یک خودخواهی شخصی است. "تا من هستم پایان نامه به کسی نمیدهم". نام این نوع برخورد چیست؟ به این نوع فکر کردن چه میشود نام گذاشت؟ بیائید و کاری ملی را بیاغازید.
آقایان و خانمهایی که در راس این نهادها قرار میگیرید، سر جدتان این کار را به کاردانهایش واگذارید و اجازه بدهید، دانشجو و پژوهشگر ایرانی هم دست کم در این مساله مانند دانشجویان کشورهای پیشرفته، از نتایج جستجوی همزمان در همه پایگاهها برخوردار شود. باور کنید دعایتان میکنند. من که خیلی دعا میکنم. دعا می کنم که همه و در همه شئون به راهی ملی، علمی و منصفانه قدم بگذارند.
عمرانی، سید ابراهیم (1404).« به مناسبت 57 ساله شدن ایرانداک و ملی بودن اطلاعات علمی: آقایان روسا، بیائید به مردم احترام بگذاریم».سخن هفته لیزنا، شماره 761، 24 شهریور ماه ۱۴۰۴
-----------------
[1] .اعتماد، اکبر. "ایران و اتم: تاریخ شفاهی زندگی و آثار اکبر اعتماد" (گفتگو با حسین دهباشی) . تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1397
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.