کد خبر: 11331
تاریخ انتشار: دوشنبه, 30 بهمن 1391 - 10:45

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

سخن هفته

صلح را در شورا آموختم: به پاس پنجاه سال تلاش شورای کتاب کودک

  سید ابراهیم عمرانی

 

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: صلح خود زندگی است و چیزی خارج از آن نیست و باید آن را در خودمان و محیط اطرافمان دنبال کنیم. صلح یعنی امنیت روانی ، یعنی اینکه فرزندت، دوستت، پدر، مادر و خانواده ات، و همسایه ات را همانطور که هستند بپذیری و به آنها احترام بگذاری. به توانائیهای آنها اعتماد کنی و از هر کس به اندازه توانائیش متوقع باشی، صلح یعنی اعتماد  به انسانها ، صلح یعنی دوست داشتن موجودات زنده و آنچه در زمین و آسمان وجود دارد، آنچه از آن به نعمت و برکت یاد می کنیم، صلح یعنی در کنار هم کار کردن، مشارکت کردن و حل مساله به کمک یکدیگر، صلح یعنی شاد زیستن و شادمانه خندیدن و شادی بخشیدن به همه از دور و نزدیک.

 

صلح به معنی نبود جنگ نیست. این تعبیر غلطی است از صلح که آن وقت شعارهای غلطی مثل جنگیدن برای صلح را به دنبال می آورد که توجیه گر حضور نظامیان برای دفاع از منافع معدودی آدمها خواهد شد که به خودشان اجازه می دهند تا به پستوی خانه های آدمهای دیگر پا بگذارند و سقف خانه ها را بر سر انسانها خراب کنند.

 

در برابر صلح مفهومی بزرگتر از جنگ قد علم می کند که همه جنگها نیز به خاطر آن است، و اگر خوب نگاه کنید، پیش قراول همه جنگها است، رقابت. رقابت یعنی روبروی هم قرار دادن آدمها. و بزرگترین رقابت در جهان رقابت در مصرف یا بهتر بگویم رقابت در ایجاد مصرف است. نظامی که بند نافش مصرف است می خواهد رقابت را در برابر مشارکت به یک اصل تبدیل کند که با در دست داشتن رسانه های جمعی در اینکار بسیار موفق هم دیده می شود. آنانکه محصولی برای تولید دارند نیاز به بازار دارند و باید هر روز بازارهای تازه تری برای خود بیافرینند و بهترین بازاریابهای دنیا ظاهرا نظامیان بوده اند که با هزینه صاحبان کالا به میدان می روند، و زمانیکه میدان را از رقیب پاکسازی کردند، آن زمان کسانیکه هزینه این لشکر کشی را پرداخت کرده اند به میدان می آیند تا خرمنهای جنگ افروزیشان را برداشت کنند. به جنگهای بزرگ جهانی نگاهی بیندازید، غیر از تقسیم مجدد جهان و تغییر نقشه جهان برای توسعه بازاهای تازه برای محصولات چه می بینید؟

 

پای کانالهای تلویزیونی نشسته اید ؟ برنامه های بزرگسالان و کودکان فرق نمی کند، همه رقابتی را تبلیغ می کنند که علت آن روشن نیست. از برنامه های کودک و نوجوان و مسابقاتی که هیچ بنیان علمی پشت آن نیست تا بیشترین فیلمهای نوجوانان که از همه چیز و همه کس و در همه کار رقابتی بی دلیل می سازند و نوجوانان را با واژه های برنده و بازنده رو در روی یکدیگر قرار می دهند و البته شما می فهمید که باید برنده باشید و الگوی شما رای برنده شدن، الگویی است که فیلم به شما می دهد. الگویی شبیه گنج قارون که بالاخره دختر صاحب کارخانه با کارگر کارخانه با هم عروسی می کنند و همه عاقبت به خیر و در حال کف زدن سالن سینما را ترک می کنند، حال آ نکه عرصه زندگی با پرده سینما تفاوت دارد.

 

به باور متفکرین بازار آفرین و مصرف آفرین، رقابت باید از کودکی در کودک نهادینه شود و برای اینکار هزینه های سرسام آوری مصرف می شود. فیلمهای ژانر مدرسه ای هالیوودی همه مبتنی بر ترویج رقابت و البته در قریب به اتفاق موارد رقابت همراه با خشونت است. و هیچ جا دلیلی برای این رقابتها نمی بینید یعنی اصلا دلیلی وجود ندارد که ببینید، و انتهای رقابت، رقابت بر سر مصرف است و اینجاست که پای نامها و نشانها یا به قول واژه جدید فارسی ! ! ! پای برندها به میان می آید. برندها تبلیغ مصرف هستند و اینکه کدامیک کدام کالا را مصرف می کنیم که در میدان رقابت با دیگران برتر جلوه می کنیم، رقابت برای مصرف نامها و نشانهای تجاری از اتومبیل و لباس و لوازم منزل تا پفک نمکی و عروسک برتر و حتی کلاس کنکور برتر . پس از آن و در ادامه برای به دست آوردن سهم بیشتری از  سود بازار مصرف دیگرانی وارد می شوند که جنگشان صفحه تلویزیون نیست، جنگشان کره و ویتنام و افغانستان و مالی و فلسطین و سوریه است و کشتن همه کودکانی که پفک نمکیهای آنان را می خرند یا نمی خرند. تاریخ زیاد به یاد دارد لاطائلاتی مانند نژاد برتر و هیتلر ، دین برتر و انکیزاسیون، ملت برتر، فرهنگ برتر، و واژه هایی که رقابت و مقایسه هایی را می سازند که هیچ دلیلی جز سود بیشتر برای عده ای کمتر در پس پرده آن نیست .

 

ترویج و نهادینه کردن رقابت در تضاد با زندگی و صلح و آرامش انسانها است و نقطه مقابل جنگها و رقابتها، مشارکت انسانی است.  مشارکت انسانی عامل صلح  پایدار است ، عامل شخصیت دادن به انسانها در هر سطحی  و هر ملیتی، و با هر زبانی و با هر فرهنگی و با هر رنگ پوستی و با هر جنسیتی است. مشارکت انسانی عامل اعتماد به انسانها در حد توانائیهای ایشان است و انسانها را در کنار هم می بیند نه در مقابل هم.

در ایران 50 سال پیش تعدادی  انسان که قلبشان برای صلح می تپید، گرد هم آمدند و مکتبی را بنیان گذاشتند که من آن را مدرسه صلح می شناسم، مدرسه مشارکت. مدرسه ای که دوستی و عشق و صلح را ترویج می کند. صلح با جامعه ، صلح با محیط زیست و در نتیجه صلح با خود. مشارکت خط اول رسیدن به صلح پایدار می تواند تلقی گردد. از روزی که شورا را شناختم، یعنی 35 سال پیش چیزی از شورا جز صلح و مشارکت ندیده و نشنیده ام. و اینک شاگردان مکتب شورا را می بینم در سازمانهای مشارکتی، در آموزشگاههای مشارکتی، و در برنامه های مشارکتی . شاگردان مکتب شورای کتاب کودک را می بینم  برای ترویج  دوست داشتن و عشق به جامعه ، به محیط زیست ، به خانواده ، به صلح.

 

شورای کتاب کودک انسانها را در کنار یکدیگر معنی می کند و نه در مقابل هم و همه این را در زندگی شوراوندان یا به قول استادم نوش آفرین انصاری شورائیها سالها است که دیده ام و تجربه کردم و شورائیها اثبات کرده اند که صلح را جستجو میکنند چون مشارکت را ترویج می کنند. تفکر مشارکتی که به یقین من مبنای تفکر انتقادی نیز هست، سر لوحه کار شورا و استاد بزرگ این مکتب توران میرهادی است که با زندگی خود مروج این تفکر بوده و هست. از رفتارش با اطرافین گرفته تا تجربیات مدرسه فرهاد  تا نحوه تولید فرهنگنامه. همه نشاندهنده یک چیز است: پنجاه سال تلاش برای مشارکت، پنجاه سال تلاش برای صلح.

 

عمرانی، ابراهیم.« صلح را در شورا آموختم: به پاس پنجاه سال تلاش شورای کتاب کودک».سخن هفته شماره 118. 30 بهمن 1391

برچسب ها :
عیسی
|
Iran
|
1391/12/05 - 15:26
0
0
چقدر زیبا بود. لذت بردم. چقدر این سریالها و فیلمهای تلویزیونی ما رقابت را در بدترین شکل و شمایل و غیرانسانی ترین نوع آن به تصویر می کشند و به خورد مخاطب می دهند. بیراه نیست که اینهمه از مدینه فاضله صحبت می کنیم و راه به جایی نمی برد..
محمد صلاحی شامیر
|
Iran
|
1391/12/04 - 22:20
0
0
با سپاس فراوان از استاد عمرانی.
با خواندن این مطلب یاد یکی از کتابهای "هیوا مسیح" افتادم، تحت عنوان "من از دنیای بی کودک می ترسم" (نشردوستان)، در پشت جلد کتاب اینگونه نوشته است:
ما دیر فهمیدیم، خیلی دیر، که زشتیِ این جهان، نتیجه ی زیبا خواهی ما بود. این همه رنج نتیجه ی آسوده خواهی ما و این همه جنگ نتیجه ی صلح طلبی ما.
احمد رصا دهقان یزدی
|
Iran
|
1391/12/04 - 21:00
0
0
ممنون استاد. چقدر در اقلیت هستند صلح دوستان دنیا . همانطور که مهرناز گفته اند بیشتر همان رقابتی که شما دلیلی برایش ندیده اید بیشتر ترویج می شود. همه در حال توجیه خود خواهیهایی که با همین جملات توجیه می کنند. داشتیم در باره همین مطلب حرف می زدیم یکی از دوستان گفت که اینها قشنگ است و واقعیت چیز دیگری است. من هم با شما هم عقیده ام، می خواهند که ما فکر کنیم که واقعیت جنگ است و نه صلح
شفیعی
|
Iran
|
1391/12/03 - 09:03
0
0
جالب بود.
صمیمی نژاد
|
Iran
|
1391/12/02 - 14:45
0
0
آقای عمرانی عزیز،
با سلام و سپاس از مطلب زیبایتان
از صلح گفتید و چه خوش گفتید از موهبتی که بشر به خاطر حضور آقا بالاسر های خودخواه، از آن محروم بوده است و به قول مرحوم شریعتی، همیشه درگیر در جنگی بوده ایم میان دو گروه که همدیگر را نمیشناسند برای منافع دونفر که خوب همدیگر را می شناسند...
اما کاش از عشق هم می گفتید که مادر صلح است. آدمی تا درد عشق را در نهانخانه وجودش تجربه نکند، صلح خواه و صلح جو و صلح دوست نمی شود. تا مزه نکنیم این کیف را که برای دیگری بدون هیچ دلیل موجهی (از آن توجیهات که خاص عقلا! است) کاری کنیم و انتظار هیچ آفرینی هم نداشته باشیم، به صلح نخواهیم رسید.
من در گذشته ام چراغی روشن دارم از بانویی (خانم انصاری)که بین آنهمه دانشجو و استاد و مقامات آموزش و پرورش تا خواهرزاده کوچک مرا دید، بی واهمه ابهت و جبروت استادی و از این دست ظواهر دستش را به دست حسین کوچک ما داد و بردش میان قفسه های کتاب تا کتابی در مورد کفشدوزک برایش پیدا کند و من نمیدانم این نازنین بانو در آن دقایق کوتاه چطور از زیر زبان بچه فهمیده بود که نقشه جهان نما دوست دارد که در جلسه بعدی درسمان اول مرا صدا زد وگفت برای حسین عزیزم این کادو را ببر. کادو جدیدترین نقشه جهان نما بود. این بانوی گرامی، سرکار خانم میرهادی و همه بزرگواران شورایی کوشیده اند فلورانس نایتینگل باشند در این هنگامه زندگی جنگ و دگر هیچ. و کودکانی تربیت کنند که مثل تیستو سبز انگشتی باشند نه پر از بغض و کینه دشمنان فرضی. اینهمه عشق را بگذارید کنار کتاب بیست سال تلاش آن نویسنده مثلا مشهور با آن عکس تار عنکبوت روی جلد و هزار اباطیل داخلش. خودتان قضاوت کنید
مهرناز
|
Iran
|
1391/12/01 - 08:46
0
0
سلام استاد
به بهانه فرمایشات شما مطلبی را که در گوشه ذهنم قلمبه شده و بهش فکر میکنم(البته هنوز نظرم نیست) برای صیقل خوردن با شما مطرح میکنم و آن این!!است که ما در جامعه ای هستیم که فرهنگ تنازع بقا در آن ترویج میشود ,امکانات محدود است و یا ناعادلانه توزیع میشود بنابراین بعضی ها برای رسیدن به هدف ,از راه کمین کردن و حمله کردن و پایین کشیدن و دریدن و...به ارضای نیازهای خود مشغولند و توجیه میکنند که باید حقمان را بگیریم و الا سرمان کلاه میرود ولی مگر در آموزه های دینی ما نیامده که تا عرق کارگر خشک نشده باید حقش را بدهیم بنابراین در درجه اول حق دادنی است نه گرفتنی....نمیدانم اما فکر میکنم تنازع بقا در میان جامعه پدیده ای نامیمون و غیر انسانی است ولی وجود دارد.
دانش
|
Iran
|
1391/12/01 - 07:59
0
0
صلح، به نظر من، هر واژه ای که بویی از محبت،مهرورزی و احترام به دیگران و ارزش های زندگی دارد، معنای صلح می دهد. واژه ی صلح، فرهنگ خاص خودش را داردو در حقیقت جریانی وجود دارد که باعث می شود صلح اتفاق بیفتد، جریانی که منجر به صلح می شود را "فرهنگ صلح "نامید.
در این راستا، شورا همیشه مروج فرهنگ صلح و مدیریت مشارکتی در همه ی ابعاد تاکنون بوده است و خواهد بود.
استاد بزرگوار خانم انصاری نهال صلح، صبوری، دوستی و دوستدار کودک بودن را در وجودشان کاشتند و در نتیجه ی آن منجر به ترویج فرهنگ صلح و تفکر مشارکتی در شورا شد.
محمودي
|
Iran
|
1391/11/30 - 18:57
0
0
با آرزوي موفقيت براي شوراي كتاب كودك و طول عمر فراوان براي خانمها توران ميرهادي و نوش آفرين انصاري و همه به قول شما شورائيها
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: