کد خبر: 46432
تاریخ انتشار: دوشنبه, 04 مهر 1401 - 06:54

داخلی

»

گزارش

استاد دانشکده آموزش و علوم اطلاعات دانشگاه UCLA امریکا:

کتاب ها مخصوصا داستان ها، همدلی را در ما افزایش می‌دهند

منبع : لیزنا
ماریان ولف گفت: باید برای خود و فرزندانمان ذهنی بسازیم که انتقادی فکر کرده و اطلاعات ورودی را ارزیابی کند؛ بسیاری از ما فکر می کنیم منابع آشنا نیاز به تحلیل انتقادی ندارند اما دنیای ما هرگز به اندازه امروز نیازمند تفکر انتقادی نبوده است.
کتاب ها مخصوصا داستان ها، همدلی را در ما افزایش می‌دهند

به گزارش لیزنا، پنجمین جلسه از سلسله وبینارهای فراملی «خواندن دیجیتال و ادبیات الکترونیک» با عنوان «خواندن دیجیتال؛ پیوندهای اجتماعی و پیامدهای فرهنگی» به دبیری هما یزدانی، دکترای فلسفه علم و فناوری و کارشناس پژوهش نهاد با سخنرانی ماریان ولف (Maryanne Wolf)، رئیس مرکز بررسی اختلالات خواندن و عدالت اجتماعی در دانشگاهUCLA آمریکا و سیامک محبوب، استادیار گروه علوم داده و هوش مصنوعی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران چهارشنبه ۳۰ شهریورماه برگزار شد.

در ابتدا هما یزدانی، دبیر نشست، ضمن بیان اینکه «خواندن دیجیتال؛ پیوندهای اجتماعی و پیامدهای فرهنگی» آخرین نشست از سلسله وبینارهای فراملی «خواندن دیجیتال و ادبیات الکترونیک» است، به معرفی میهمانان این وبینار پرداخت. وی همچنین مطالعه کتاب «Reader, Come Home: The Reading Brain in a Digital World» اثر ماریان ولف، که از منظر علوم اعصاب به اتفاقاتی می­پردازد که هنگام خواندن در عصر دیجیتال برای مغز رخ می ­دهد، را به علاقه مندان پیشنهاد کرد.

در ادامه ماریان ولف (Maryanne Wolf)، دکترای رشد زبانی از دانشگاه هاروارد، ضمن ابراز خرسندی از حضور در این نشست، گفت: بسیار خوشحالم که دنیای دیجیتال زمینه ساز گفتگوی ما، یعنی شما در ایران و من در امریکا شده است؛ در این وبینار به موضوع دیجیتالی شدن و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی آن می پردازم.

وی ادامه داد: نظرسنجی اخیر گالوپ نشان می دهد که در امریکا، مطالعه کتاب نسبت به گذشته کاهش یافته؛ البته ممکن است خواندن به طور کلی افزایش یافته باشد ولی این همان سطح مطالعه عمیق کتاب نیست. ما باید مغزی که به مطالعه کتاب می پردازد را بفهمیم و بدانیم فرهنگ دیجیتال چگونه این مغز خوانشگر را تحت تأثیر قرار می دهد.

ولف با اشاره به اهمیت نقش خواندن در تحلیل انتقادی، همدلی و توانایی تأمل، گفت: از نگاه من سواد، از حقوق بنیادی بشر است و مغز و متعاقبا زندگی هر فرد را تغییر می دهد. فارغ از نوع نظام نوشتاری‌مان، خواندن شاخصه گونه ما انسان ها و تغییردهنده مغز ماست. واقعیت این است که مغز ما از ابتدا برای خواندن ساخته نشده بوده اما خواندن یک مدار جدید در مغز می سازد که آن مدار نحوه تفکر و زندگی هر فرد را تغییر می دهد؛ آن هم به نوبه خود جامعه و به طور کلان گونه ما را تغییر می دهد.

این نوروساینتیست حوزه خواندن و سواد تصریح کرد: مغز می تواند انواع مدارهای جدید را بسازد که انعطاف پذیر و بازتاب محیط هستند. از این رو به خاطر نظام های نوشتاری مختلف، مدارهای مغزی کودکان در ایران یا ایتالیا یا اسپانیا یا آمریکا یا در چین و ژاپن، قدری با هم متفاوت است. اما علاوه بر این، مدار مغزی بازتاب نحوه آموزش و ابزار خوانش نیز هست. ابزارهای مختلف مانند کتاب دیجیتال یا کتاب چاپ شده، ظرفیت های مختلفی دارند که در مدار مغزی مربوط به خواندن تفاوت ایجاد می کنند. مدار اولیه وابسته به آموزش است، در طول زمان بزرگ تر می شود و بسط می یابد و در حین این بسط یافتن خودش به خودش مدارهایی اضافه می کند. این همان اتفاقی است که در فرایند مطالعه عمیق رخ می­دهد. هرچه این مدارها پیچیده تر شوند، مغز برای انجام امور سخت تری که مبتنی بر دانش هستند توانمند تر می شود.

مطالعه عمیق، فرایند دریافت اطلاعات جدید و اتصال آن ها به چیزهایی که از قبل می دانیم، است

وی گفت: مطالعه عمیق فرایند دریافت اطلاعات جدید و متصل کردن آن ها به چیزهایی که از قبل می دانیم، است. این فرایند تفکر تحلیلی نام دارد و طی آن مغز باید چیزهای جدید و قدیمی را کنار هم قرار دهد؛ در این فرایند باید تصمیم گرفته شود که آیا اطلاعات جدید اطلاعات قبلی را رد یا تایید می کنند؛ بنابراین دانش زمینه بسیار حائز اهمیت است.

همدلی به معنای توانایی فهم افکار و احساسات دیگران، از کلیدی ترین جنبه های سواد است

ولف ادامه داد: دیگر کارکرد بسیار مهم سواد برای مغز خوانشگر، توانمندسازی برای قدم برداشتن به بیرون از خود و فهمیدن دیگران است. این امر برای گونه انسانی ما خیلی حیاتی است؛ همدلی یعنی قادر بودن به فهم افکار و احساسات دیگران و این یکی از کلیدی ترین جنبه های سواد است؛ کمک می کند بفهمیم چگونه به خاطر منافع دیگران از خودمان فراتر برویم.

 

وی افزود: کتاب های داستان، قطعه دیگر این پازل هستند. قصه ها مثل یک آزمایشگاه اخلاقی هستند که ما را وا می دارند فکر کنیم چه چیزی خوب و چه چیزی بد است. قصه ها همچنین قدرت خیال را در ما زنده می کنند. تخیلی که به ما اجازه می دهد به افکار دیگران فکر کنیم و احساس آن ها را حس کنیم؛ این مسئله در آینده ای که تمام جهان به هم متصل می شود، اهمیت بیشتری پیدا می کند. کتاب ها مخصوصا داستان ها، همدلی را در ما افزایش می دهند؛ زیرا یک رمان داستانی تکه ای از آگاهی است که از مؤلفش به دست ما رسیده است.

ولف توانایی درک دیگران و تحلیل انتقادی را دو جنبه مهم خواندن دانست و گفت: فرقی نمی کند در کدام جغرافیا باشیم، دنیای ما پر از سوءاطلاعات، اطلاعات گمراه کننده و اطلاعات غلط است. در این شرایط باید برای خود و فرزندانمان ذهنی بسازیم که انتقادی فکر کرده و اطلاعات ورودی را ارزیابی می کند. در عصر دیجیتال این کار به مراتب سخت تر است، چون مردم در حال بمباران اطلاعاتی هستند؛ اغلب تنها سراغ یک یا دو منبعی می روند که برایشان آشنا است و همان چیزی که از قبل فکر می کردند را تایید می کند و از آن فراتر نمی روند. بسیاری از ما فکر نمی کنیم منابع آشنا نیاز به تحلیل انتقادی دارند. دنیای ما هرگز به اندازه امروز نیازمند تفکر انتقادی نبوده است؛ زیرا مغز ما با استفاده از تفکر انتقادی هنگام خواندن، دائما دانش گذشته را با دانش جدید مقایسه می کند تا صدق و درستی آنچه می خواند را ارزیابی کند. این فرایندی زمان بر است؛ در حالی که فرهنگ دیجیتال ما را به عجله و شتاب وا می دارد. صفحه نمایش دیجیتال شما را به عجله می اندازد که مدام سریع و سریع تر بروید تا به چیز بعدی برسید. حواس شما پرت می شود و به مغز زمان کافی نمی دهید تا برای ارزیابی، تایید یا رد کردن به عقب برگردد.

وی ادامه داد: مرلین رابینسون، یکی از نویسندگان مورد علاقه من است؛ او می گوید « هرآنچه که به او «خدا» می گوییم و با هر اسمی که صدایش کنیم، اگر در خلقتش لذتی داشته باشد، حتماً بخشی از آن لذت تعلق می گیرد به بهترین ایده های شما و منضبط ترین اندیشه های شما در مورد هر چیزی که راستین، محترمانه، عادلانه و پسندیده و شایسته ستایش است.» همه ما چه مذهبی و چه غیرمذهبی، درون خودمان این ظرفیت و توان برای بهترین اندیشه ها را داریم به شرطی که زمان کافی بدهیم. اینکه انسان قادر به فهم هر کلمه ای که می خواند باشد، به معنای حجم خارق العاده ای از فرایندها در مغز است؛ این امر قابلیت تأمل به ما می دهد و تأمل، سومین عنصر رفتار خواندن است. در تمام فرایندهایی که حین خواندن عمیق رخ می­دهند مانند مقایسه با دانش زمینه، تحلیل انتقادی و همدلی، ما همه چیز را کنار هم می چینیم تا بیندیشیم و گاهی حتی از اندیشه مؤلف فراتر رویم؛ این همان کارکرد تأملی خواندن برای ما است.

برای ساخت یک جامعه خوب باید بر اساس تأمل در بازتاب کارهایمان، عمل کنیم

استاد دانشکده آموزش و علوم اطلاعات دانشگاه UCLA با اشاره به اینکه هدف ما ایجاد جامعه ای خوب است، گفت: به اعتقاد ارسطو، یک جامعه خوب سه ساحت زیستی دارد؛ زیست فعالیت و تولید؛ زیست لذت و زیست تأمل. امروزه در دنیای دیجیتال، فعالیت و تولید شتاب گرفته و فرهنگ دیجیتال بیش از هر زمان دیگری به ما ابزار تولید و تفریح داده است؛ اما همزمان به خاطر تمرکز بر فعالیت و تفریح، ما را از تأمل دور و محروم کرده است و این تبعاتی برای خرد جامعه به بار آورده است. ولف با این نقل قول از یکی از معلمان قدیمی اش که «خرد فقط تأمل یا فقط عمل نیست بلکه تأمل در عمل است»، گفت که منظور این است که برای ساخت یک جامعه خوب ما باید بر اساس تأمل در بازتاب کارهایمان عمل کنیم.

وی با بیان اینکه خواندن در هر مدیوم یا با هر ابزاری، ظرفیت های آن ابزار را منعکس می کند، ادامه داد: یکی از همکاران روانشناس من در UCLA به نام پاتریشیا گرینفیلد می گوید « هر ابزاری هزینه ها و نقطه ضعف های خودش را دارد و نقطه ضعف ابزار دیجیتال نبود فرایند پردازش عمیق است». کودکان کم سن و سال که اکثراً در حال کار با تبلت و ادوات دیجیتال هستند، اغلب بیش از حد تهییج و بیش از حد فرسوده می شوند و اغلب گلایه می کنند که حوصله مان سر رفته است. تکنولوژی دیجیتال به جای یک دارایی باارزش تبدیل به یک پرستار بچه است که با بیش­تحریکی به بچه چیزی را می دهد که در علوم اعصاب اصطلاحاً به آن آبنبات های دوپامین می گویند؛ بیشتر توجه آن ها را می دزدد به جای اینکه آن را در مسیر مشخصی مصرف کند. بمباران دائمی توسط حواس­پرت­کن ها عواقبی برای کودکان امروز دارد؛ آن ها آستانه ملال پایین تری دارند و زودتر خسته می شوند. وقتی شما بمباران می شوید و در مدیومی هستید که به جای تشویق شما به پردازش عمیق، دائما شما را هُل می کند، فرایند رشد مهارت خواندن حتی در جوانان هم دستخوش تغییر می ­شود.

ولف با اشاره به چگونگی استفاده از فناوری دیجیتال و رهایی از تبعات دشوارش، گفت: مطالعات فراوانی انجام شده که نشان می دهد جوانان هنگام مطالعه محتوای مشابه روی کاغذ به نسبت صفحه نمایش، عملکرد بهتری دارند. در حالی که وقتی از خودشان می پرسیم، معتقدند از انجا که در مطالعه از روی صفحه نمایش سرعت بیشتری داریم، عملکردمان بهتر است. آن ها متوجه نیستند که سرعت مانع از داشتن زمان کافی برای تحلیل انتقادی و همدلی و تأمل می شود. آنچه در مسیر توسعه با آن مواجه هستیم این است که ما به خوانندگانی سطحی تبدیل شده ایم. این موضوع ما را در برابر کسانی که می خواهند ما را کنترل کنند، آسیب پذیر می کند. به­علاوه، حافظه ما نیز کاهش می یابد و این همه اطلاعاتی هم که دریافت می کنیم ضرورتاً به دانش یا خرد تبدیل نمی شود.

اگر تفکر انتقادی داشته باشیم، به دیگران احترام می گذاریم

وی تصریح کرد: اگر تفکر انتقادی داشته باشیم، به دیگران احترام می گذاریم که امری بسیار مهم برای داشتن جامعه ای خوب است. یک جامعه خوب به صداهای مختلف گوش می دهد و به آن ها احترام می گذارد و در نتیجه توسعه بشری رقم می خورد. مارتا نوسبام، فیلسوف اخلاق، می گوید «تبدیل شدن به ملتی متشکل از افرادی که مهارت های فنی دارند اما توانایی تفکر انتقادی در راستای سنجش خودشان و احترام به انسانیت و گوناگونی دیگران را از دست داده اند، امری فاجعه بار است». پس ما باید به تفکر انتقادی مجهز شویم.

بهترین راه برای تربیت خواننده عمیق، داشتن دو مسیر موازی است که با هم پیش می رود

وی در خاتمه گفت: چنین نیست که دیجیتال در مقابل چاپ کاغذی باشد یا رسانه و ابزاری مقابل رسانه و ابزار دیگر، بلکه باید بفهمیم چه چیزی برای چه زمانی و با چه مقداری و به چه نحوی برای بچه های ما در نسل بعد بهترین گزینه است. به اعتقاد من کودک در سال های نخست باید کتاب کاغذی بخواند، البته فناوری دیجیتال می تواند برای تدریس و برنامه ریزی و ... به کمک بیاید؛ اما خواندن نباید فقط در پلتفرم دیجیتال باشد. بهترین راه برای تربیت خواننده عمیق، داشتن هردو مسیر به صورت موازی است که با هم پیش بروند.

در ادامه سیامک محبوب، استادیار گروه علوم داده و هوش مصنوعی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، با طرح دوگانه هایی در خصوص مواجهه با متن دیجیتال و کاغذی، مخاطب را به تفکر از زوایای جدید درباره این موضوع دعوت کرد.

دوگانه هایی قابل تأمل در دعوای متن دیجیتال و کاغذی

این دکترای علم اطلاعات و دانش­شناسی تصریح کرد: دوگانه اول که به عمل خواندن مربوط می شود، این است که عده ای خواندن را امری اجتماعی و عده ای آن را ضد اجتماعی می دانند؛ دسته دوم، استدلالشان این است که از آنجاکه فرد در سکوت و خلوت کتاب می خواند، خواندن عملی ضد اجتماعی است. در صورتی که پیش از این، خواندن به صورت بلندخوانی و اجتماعی انجام می شد. اما دسته اول که معتقدند خواندن امری اجتماعی است، باور دارند هرچند فرد به تنهایی کتاب می خواند اما تنها نیست، با نویسنده همراه است و متن همدلی ایجاد می کند. دوگانه دیگر، دوگانه اخلاقی یا غیراخلاقی بودن خواندن است؛ امروز ما خواندن را امری اخلاقی می دانیم اما همیشه اینطور نبوده؛ زمانی خواندن رمان را خطرناک و حتی آن را برای زنان مضر می دانستند و می گفتند باعث سرکش شدن آن ها می شد. این استدلال خودش را به زمانه ما هم رسانده و امروز هم برخی از خواندنی ها غیراخلاقی نامیده می شوند.

محبوب ادامه داد: در دوگانه گسترده خوانی و متمرکز خوانی، طاقچه خانه هر فرد نماد متمرکز خوانی است و محدود به خواندن چند اثر خاص می شود در حالی که کتابخانه عمومی نماد گسترده خوانی است که طی آن کتاب های متنوع یک بار خوانده می شود. تقابل بین این دو هم خود را به زمانه ما کشانده است. امروز می گویند اینترنت تمرکز را می گیرد اما این بحث مدت ها پیش از ظهور اینترنت مطرح شده است. دوگانه خواندن تنگاتنگ و پرسه زنی: در خواندن تنگاتنگ خواننده متن را با دقت و تمرکز از ابتدا تا انتها می خواند اما در پرسه زنی، لزوما اینطور نیست. این موضوع خیال عده ای را ناراحت کرده و معتقدند پرسه زنی اساسا خوب نیست و نشانه بی هدفی است.

این پژوهشگر حوزه خواندن گفت: دوگانه دیگر، گزیده خوانی و تجربه خواندن است؛ گروهی معتقدند با توجه به حجم زیاد منابع و خواندنی ها، عده ای باید خواندنی های خوب را برای سایرین انتخاب کنند. اما گروه دیگر معتقدند خواننده باید خواندن را تجربه کند ولو اینکه متنی اشتباه و به درد نخور بخواند. در دوگانه متن اصیل و متن بی اعتبار، استدلال این است که مطالب اینترنت به دلیل اینکه کنترل شده نیست، معتبر نیست اما متن کتاب چون کنترل شده، اعتبار دارد. واقعیت این است که اعتباری که می دهیم و می گیریم، بحث امروز نیست و قبلا درباره اصالت متن کاغذی هم حرف بوده است. در دوگانه دانش سلسله مراتبی و دانش مشارکتی نیز بعضی معتقدند دانش، سلسله مراتبی است و آدم ها باید طی سلسله مراتبی آن را کسب کنند. از نگاه این افراد، مولف به عنوان تولیدکننده معنا بالا قرار می گیرد؛ در واقع نویسنده گویا به منبع حقیقت وصل است و خواننده در پایین قرار گرفته است. نماینده این فکر، کتاب است. اما ایده اولیه دانش مشارکتی، دانش شفاهی بوده که هنگام دیالوگ دو ذهن اتفاق می افتد و از بالا به پایین نیست. نویسنده و خواننده، گوینده و شنونده در کنار هم دانش را تولید می کنند. نماینده این فکر می تواند ویکی پدیا باشد.

هیأت علمی کتابخانه ملی ایران با اشاره به دوگانه قصه و اطلاعات، گفت: عده ای باور دارند ما با تجارب خودمان دو نوع برخورد می کنیم. گاهی برخوردی اصیل همراه با خرد و تأمل داریم. قصه را از این حوزه می دانند که ما را به حکمت وصل می کند. درمقابل اطلاعات قرار دارد که دائم جایگزین می شود. در نقد متون دیجیتال هم عده ای معتقدند متن دیجیتال متنی خبری است، عمری کوتاه دارد و می سوزد. اما این عقیده نیاز به تحقیق دارد. دوگانه دیگر دوگانه خواننده برازنده و خواننده کودک است. گروهی که باور دارند خواننده برازنده است، معتقدند امکان رشد خواننده را باید به خودش داد اما گروهی دیگر می گویند خواننده گرچه سنی هم از او گذشته باشد، در معرض سوءاطلاعات قرار دارد، بنابراین یک نفر باید مسیر خواندن را به او نشان دهد. بسیاری معتقدند فضای دیجیتال چون کنترل شده نیست، افرادی باید خواننده را دائما صیانت کنند تا به محتوای خوب برسد. همچنین متن دیجیتال با متن دیجیتال­شده فرق دارد. در حال حاضر ما در فضای دیجیتال با متن دیجیتال شده رو به رو هستیم و چیزهایی که قبلا بوده را دیجیتال می کنیم. اما پیش بینی من این است که به مرور صورت جدیدی از نوشتار مختص فضای دیجیتال خواهیم داشت.

محبوب با اشاره به دوگانه کاغذ و اسکرین، تصریح کرد: این دوگانه از زمان ظهور تلویزیون شکل گرفت. از آن موقع می گفتند تلویزیون باعث شده مردم سراغ کتاب نروند. جالب است بدانید در صد سال اخیر کتاب هیچ وقت رسانه اصلی تولید معنای ما نبوده است. با این حال همین مایی که هیچوقت کتاب رسانه ای فراگیر در زندگیمان نبود، در برخورد با تلویزیون گفتیم این تلویزیون است که مانع مطالعه مردم می شود و بعد هم اینترنت را مقصر دانستیم. واقعیت این بود که مردم ما هیچوقت آنقدر که ادعا می کنیم اهل مطالعه نبوده اند و طرح این موضوع یک ادبیات ترجمه ای است. دوگانه دیگری که در بحث از خواندن دیجیتال با آن مواجهیم دوگانه فناوری هراسی و فناوری دوستی است. در جامعه، گروهی از تکنولوژی های جدید هراس و رویکردی نوستالوژیک دارند؛ اتفاقی که در مواجهه با دستگاه چاپ، تلویزیون و اینترنت افتاد و استدلال این است که این ابزار فرهنگ ما را به باد خواهد داد. در مقابل، گروهی فناوری را منجی می دانند و بی توجه به مناسبات اجتماعی و فرهنگی تمایل به تغییر دارند. همچنین گاهی از دوگانه جامعه و اجتماع برای تحلیل این مواجهه استفاده می­شود که طبق آن افراد یک جامعه لزوما یکدیگر را نمی شناسند اما تحت عناوینی مانند جامعه ایرانی و ... با هم برابرند؛ اما اجتماع، متشکل از افرادی است که نسبت به هم شناختی نسبی دارند. حال عده ای معتقدند با آمدن اینترنت جامعه ما در معرض خطر قرار می گیرد؛ چراکه ما وارد بازی بزرگ تری به نام جامعه جهانی می شویم که در آن ایران، از آنجا که در زمینه تولید اثر قوی نیست، جامعه ای شکست خورده است. گروهی دیگر معتقدند اینترنت باعث شده افراد اجتماعاتی که عضو آن بودند را کنار بگذارند و به واسطه اینترنت صورت های جدیدی از اجتماعات که فاقد محدودیت های جغرافیایی است، شکل گرفته است.

وی در پایان صحبت های خود مخاطب را به تفکر مجدد دربارة موضوع مواجهه با متن دیجیتال و متن چاپی دعوت کرد.

گفتنی است، پایان این نشست به پرسش و پاسخ دربارة سایر وجوه خوانشگری دیجیتال، مانند روحیه امانت کتاب و تغییر پیوندها و نهادهای اجتماعی پیرامون آن، تأثیر حس تعلق و مالکیت نسبت به فایل متنی بر شوق مطالعه و تاثیر حضور کتاب فیزیکی در محیط بر رشد خواندن اختصاص یافت.