کد خبر: 43513
تاریخ انتشار: شنبه, 14 فروردين 1400 - 07:18

داخلی

»

برگ سپید

معرفی کتاب قیدار

منبع : لیزنا
سیدمرتضی اشرفی
معرفی کتاب قیدار

درباره نویسنده

 رضا امیرخانی نویسنده جوان و مطرح ایرانی در 27 اردیبهشت 1352 در شهر تهران متولد شد. وی تحصیلات دبیرستان خود را در یکی از بهترین دبیرستان‌های تهران (دبیرستان علامه حلی) به اتمام رساند و در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف فارغ‌التحصیل شد.

رضا امیرخانی را می‌توان فردی ماجراجو دانست. او در سال 1371 زمانی که کمتر از بیست سال داشت موفق به دریافت گواهینامه خلبانی شد و جوان‌ترین خلبان ایرانی لقب گرفته است. رضا امیرخانی در سال 1379 به آمریکا مهاجرت کرد. چندین سال تجربه زندگی در این کشور بینش صحیحی به او بخشید تا از تجربه زیسته‌ی خود در رمان بیوتن بهره ببرد.

وی علاوه بر نویسندگی، فعالیت‌های فرهنگی مختلفی را در کارنامه خود دارد. به عنوان مثال او در بین سال‎های 1381 تا 1384 سردبیری سایت لوح را برعهده داشت و پس از آن رئیس هیأت مدیره‌ی «انجمن قلم ایران» شد.

از دیگر آثار او می‌توان به از به، داستان سیستان، نفحات نفت، جانستان کابلستان و رهش اشاره کرد.

درباره کتاب

این کتاب داستان مردی به نام «قیدار» است؛ که از نو، جوانمردی را زنده می‌کند و هدف نهایی او گمنامی است. قیدار که اهل تهران است صاحب گاراژ بزرگی است؛ افراد بسیاری را نان می‌دهد و همه‌جا به جوانمردی و مردانگی معروف است.

قهرمان داستان با نامزدش«شهلاجان» که بسیار از او جوان‌تر است به اصفهان سفر می‌کند تا در قبرستان تخت فولاد بر سر قبر پدر نامزدش کسب اجازه کند. در طول مسیر تصادفی به وقوع می‌پیوندد؛ سفرش ناتمام باقی می‌ماند و با این حادثه وقایع مختلفی در داستان شکل می‌گیرد که زندگی قهرمان داستان را متحول می‌کند...

نقد و بررسی کتاب

این کتاب، برگزیده بخش داستان، بیست و یکمین دوره جایزه کتاب فصل در سال 1391 است. رضا امیرخانی در کتاب خود، شخصیتی به نام قیدار را پرورانده است و تمام داستان پیرامون این شخصیت در گردش است. قیدار صفات و خصوصیات اخلاقی اعم از: لوطی‌گری، جوانمردی، گذشت، مرام، انسانیت و عاشق پیشگی را یکجا دارد.

داستان، در فضای سال1350 اتفاق می‌افتد و خواننده به دلیل الفاظ و کلماتی که نویسنده در کتاب آورده است کاملا به آن دوره سفر می‌کند. امیرخانی با واژه و اصطلاحات جالبی کتاب را روایت می‌کند که در گام نخست ممکن است برای خواننده دشوار به نظر آید، ولی در ادامه خواننده به خوبی با داستان هماهنگ می‌شود. توصیف جذاب در کنار پرداخت دقیق به جزئیات، نقطه موفقیت کار نویسنده است.

کتاب 9 فصل دارد که هر فصلش با حکایاتی از زندگی قیدار روایت می‌شود. از ماجرای آشنا شدنش با نامزدش گرفته تا اتفاقات مختلف و در نهایت پایانی زیبا در انتها کتاب؛ همچنین هر 9 فصل کتاب با همان شیوه گفتاری او و هم قطارانش است.

دکتر بایرامی، رئیس خانه داستان ایران در مورد کتاب قیدار گفته است: «امیرخانی با کتاب قیدار تواسته پیوندی میان ادبیات جدی و مخاطب عام و خاص ایجاد کند.» کتاب قیدار بیشتر از اینکه سرگرم‌کننده باشد، یک مرام‌نامه به حساب می‌آید و شما با خواندن این کتاب به یاد اسطوره‌هایی همچون پوریای ولی و یا جهان پهلوان تختی خواهید بود که در ذهن نقش بسته و ماندگار شدند.

در حقیقت دغدغه اصلی نویسنده کتاب، زنده کردن مسلک‌هایی است که با گذر زمان به فراموشی سپرده شده‌اند و در این روزها کمتر انسانی همچون جوانمردان قدیم رفتار می‌کند.

بریده ای از کتاب

قیدار چای نخورده، سر بر می‌گرداند و می‌رود سراغ گاومیش و درش را باز می‌کند.

دیروز گاومیش را از درویش مکانیک تحویل گرفته‌اند. درویش دو روز، بوفالو را آچارکشی کرده بود و به رسمش با وضو، همه‌ی پیچ‌ها را باز کرده بود و دوباره بسته بود.

قیدار حالا برای اول بار می‌رود که سوار گاومیش شود. پای راست را می‌گذارد روی زه لبه، که کار پله را می‌کند. دستش را می‌گیرد به فرمان و "یاعلی" می‌گوید.

همان‌طور که نیمه روی رکاب ایستاده است و نگاهی به آسمان می‌کند، به لحن می‌گوید:

اول از ساقی کوثر رخصت... دوم از ارباب بی‌کفن رخصت... سوم از رفقای باوفای حق‌م که گفت، بی‌رخصت ارباب وفا دم نزنم، از خشت زمین تا به ثریا رخصت...

منبع:

وب سایت فیدیبو، رضا امیر خانی،درباره نویسنده، بازیابی شده در تاریخ 03/12/1399 به آدرس لینک

مشخصات کتاب:

امیرخانی، رضا. قیدار/ تهران: انتشارات افق،1391. (294 صفحه)

درباره نویسنده این متن:

سید مرتضی اشرفی. دانشجوی کارشناسی علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه سمنان

ساکن قاره کوچک شهرستان شاهرود، علاقمند به فعالیت فرهنگی در زمینه کتاب، مطالعه، خواندن

 

برچسب ها :