داخلی
»سخن هفته
لیزنا، سعیده اکبری داریان: عضو هیئت علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران: بحران: خاموشی حافظه دیجیتال: ایران درگیر حملهای سایبری شده که نهفقط سامانههای ارتباطی، بلکه حافظهی دیجیتال ملی را نیز در خاموشی فرو برده است. ساعت از نیمهشب گذشته است. سامانهها یکییکی از دسترس خارج میشوند. سکوتی سرد بر فضا سایه انداخته؛ نه از نوع آرامش، بلکه نوعی فروپاشی پنهان.
در اتاقهایی که تا دقایقی پیش، نور نمایشگرها بر دیوارها میتابید و ذهنها به حافظه دیجیتال گره خورده بود، اکنون تنها چهرههایی نگران، در سکوتی سرد، به صفحههایی خاموش خیره ماندهاند. هیچکدام از درگاههای ملی دادههای علمی، اسنادی یا کتابخانهای پاسخگو نیستند: نه سامانههای جستوجوی فهرست منابع کتابخانهها و آرشیوها، نه پایگاههای دیجیتال، نه فهرستگان نسخ خطی، نه سامانههای نشریات علمی، و نه حتی چتباتهای مرجع. این خاموشی، تنها یک اختلال فنی نیست؛ نشانهایست از لرزیدن ستونهای حافظهی دیجیتال یک ملت.
پژوهشگری که نیمهشب، قصد مرور آرشیو روزنامههای قاجاری را برای بررسی ستونهای طنز سیاسی داشت، روبهروی پیغام «خطای اتصال» نشسته است. دانشجویی که در حال گفتوگو با چتبات مرجع درباره نسخههای مختلف نهجالبلاغه بود، با پیام «ارتباط قطع شد» مواجه شده است. پژوهشگر زبانشناسی رایانشی، که تحلیل واژگان عهد صفوی را با تکیه بر گرافهای دانشی[1] پیش میبرد، دیگر به منبع خود دسترسی ندارد.
هزاران پژوهشگر، دانشجو، معلم، نویسنده، برنامهنویس و آرشیویست، مات و مبهوت ماندهاند؛ زیرا در این لحظه، نه دانش ذخیرهشده قابل بازیابی است و نه سامانهای تابآور[2] وجود دارد که در لحظهی قطع ارتباط، تکیهگاهی باشد.
و در دل این تاریکی، پرسشهایی زاده میشوند:
شاید پاسخها، سالها پیش در مقالات و گزارش طرحهای پژوهشی آمده بود... اما مانند بسیاری از هشدارها، در هیاهوی روزمرگی، خاموش و فراموش شدند.
و حالا، در دل این تاریکی، آن سطرهای فراموششده، یکییکی در ذهنم جان میگیرند.
پاسخ: بازاندیشی در تابآوری زیرساختهای دانشمحور
چند روز گذشته است. اتصال هنوز ناپایدار است، اما چیزی روشنتر از قبل شده: زیرساختهای ما، تابآور نبودهاند. در یکی از کتابخانهها، جلسهای اضطراری با حضور نمایندگان دیگر مؤسسات و نهادها در جریان است. یکی از اعضای کارگروه، با نگاهی خسته، میگوید:
«ما نسخههای پشتیبان داشتیم… اما نه برای چنین روزی. تابآوری یعنی ادامه دادن، حتی وقتی همهچیز قطع است. ما فقط ذخیره کرده بودیم، نه نگهداری پایدار».
دیگری ادامه میدهد: «ذخیره کردن کافی نیست؛ باید نسخهی پشتیبان، زنده بماند، مقاوم باشد، و حتی در حالت آفلاین نیز پاسخگو باشد». پژوهشگری زیر لب یادآوری میکند: «ایکاش دادهها را با سیستم LOCKSS[3] که برای تضمین پایداری دادهها در برابر بحران طراحی شده، ذخیره کرده بودید .کارشناس فناوری آهی میکشد: «هیچوقت بازیابی آفلاین را جدی نگرفتیم».
یکی از حاضران میپرسد: «آیا بهاشتباه فکر کردیم OAIS[4] فقط به درد آرشیوهای بزرگ میخورد، یا بیدلیل آن را نادیده گرفتیم؟ پرسشی جمعی شکل میگیرد: آیا ما حافظه دیجیتال داشتیم؟ یا فقط به اینترنت وصل بودیم؟
این بحران، نهفقط زیرساخت، که مفهوم «حافظه دیجیتال» را نیز زیر سؤال برده است. اکنون، بازاندیشی اجتنابناپذیر است:
اگر حافظهی دیجیتال فروریخته، باید آن را از نو ساخت — نه با آرزو، که با معماری. معماریای که از ابتدا برای تابآوری طراحی شده باشد.
بازخوانی تجربهی چند کتابخانه ملی
در میان گفتوگوها درباره دادههای از دسترفته، سفر پژوهشیام به آلمان برایم تداعی میشود. یادم هست در یکی از گزارشهای اولیه طرح پژوهشیام، با سامانهای به نامKoala آشنا شدم؛ زیرساختی آرشیومحور که توسط کتابخانه ملی آلمان و بر پایهی مدلOAIS طراحی شده بود. این سامانه چرخهی کامل حفاظت دیجیتال را پوشش میداد—از دریافت بستههای اطلاعات ارسالی (SIP) و کنترل کیفیت، تا بستهبندی اطلاعات در قالب بستههای آرشیوی (AIP)، مهاجرت قالبها[6]، و نهایتاً ارائهی نسخههای مطالعهای امن برای کاربران نهایی در قالب DIP. در همین بستر، کتابخانه ملی آلمان توانست گواهینامهی «واسپارگاه دیجیتال قابلاعتماد[7]» دریافت کند.
در جلسه، کسی میگوید: «ما پایداری را با اتصال دائم اشتباه گرفتیم. اما Koala نشان داد که پایداری یعنی ذخیرهای که حتی در تاریکی نفس میکشد».
دیگری یادآوری میکند: «کتابخانه بریتانیا[8] هم تصور میکرد آماده است... تا وقتی که نبود».
در اکتبر ۲۰۲۳، حمله باجافزاری، کاتالوگ دیجیتال کتابخانه بریتانیا را از کار انداخت. ماهها طول کشید تا نسخهای فقطخواندنی از آن بازگردد. آنچه در نهایت سیستم را نجات داد، نه خود کتابخانه، بلکه شبکهی CLOCKSS[9] بود—آرشیوی تاریک اما زنده. CLOCKSS، مبتنی بر فناوری LOCKSS، محتوای علمی را در ۱۲ گرهی مستقل در سراسر جهان نگهداری میکند؛ بدون نقطهضعف مرکزی، با توان خودترمیمی[10] و پایداری بالا.
کسی آهسته میپرسد: «حتی BL با آنهمه عظمت، آسیبپذیر ماند. ما چه داریم؟ نسخهای امن؟ سامانهای مقاوم؟»
از آنسوی اقیانوس، الگویی دیگر ذهنم را درگیر میکند: کتابخانه کنگره آمریکا[11]. در ایالت ویرجینیا، ساختمان Packard Campus مأمن نسخههای جایگزین دادههای ملی است. اگر واشنگتن خاموش شود، این مرکز آمادهی بیدارشدن است. دادهها با استانداردهایی مانند PREMIS و BagIt بستهبندی شده و همزمان در دو مرکز مستقل ذخیره میشوند؛ با نظارت سختگیرانه و مهاجرت دورهای قالبها.
یکی از حاضران با کنایه میگوید: «ما حتی از BagIt استفاده نمیکنیم. فایلها بدون چکسام[12] جابهجا میشوند. اگر چیزی پاک شود، نمیفهمیم.»
و ناگهان، تجربهای دیگر جرقه میزند: در دوردستها، در جنوب شرق، استرالیا. جایی که کتابخانه ملی استرالیا[13] از سال ۲۰۱۱، پروژهای مشارکتی به نام National eDeposit (NED) را آغاز کرد. ناشران سراسر کشور در این حفاظت دیجیتال سهیم شدند. هر فایل در چند ایالت نگهداری میشود؛ با فرادادهی استاندارد، بررسی سلامت فایل و ذخیرهی توزیعشده.
در آنجا، حافظهی ملی، پروژهی یک نهاد نیست—بلکه وظیفهای ملی است.
از پنجرهی خیال، پرسشی به جلسه برمیگردد:
آیا ما هم میتوانیم سامانهای توزیعشده، مقاوم و مشارکتمحور بسازیم؟
آیا امکانپذیر است که حافظهی دیجیتال، در فضای بیرون از مرکز نیز فعال و پایدار باقی بماند؟
من نفس عمیقی میکشم. به آینده فکر میکنم. شاید پاسخ، ترکیبی باشد از همهی این تجربهها—با طعم بومی و رنگ مشارکت. با مدلی که نهفقط فنی، بلکه مفهومی، نهادی و فرهنگی باشد. مدلی برای روزهای تاریک.
با پایان جلسه، زمانی برای ارائهی مدل راهبردی باقی نماند. نه بهدلیل کمبود زمان، بلکه از آنرو که آنچه در پیشِرو داریم، صرفاً یک طراحی فنی نیست—بلکه معماری دوباره آیندهی حافظهی ملی است. مدلی که باید از دل گفتوگوی جمعی، تجربهی زیستهی نهادها و شناخت عمیق از بوم دیجیتال ایران بجوشد؛ نه صرفاً از پشت میز یک پژوهشگر.
از همینرو، تصمیم بر آن شد که طراحی مدل، به نشست آینده واگذار شود—جایی که دیگر نه در تاریکی فرضیات، بلکه در روشنی مشارکت، فانوس معماری مقاوم روشن شود.
پایان رویا؛ آغاز اقدام
یکی از مؤثرترین جلسهها بود. همه برخاستند تا خداحافظی کنند. من هم بلند شدم—اما ناگهان، چشمانم را گشودم.
در اتاق خودم بودم. نه حملهای در کار بود، نه خاموشیای، نه حتی جلسهای رسمی.
خدای من... همهاش خواب بود!
در حقیقت، نه من طرحی درباره تابآوری داده بودم، نه چارچوبی در کار بود.
و این ذهن، در خواب، تا کجاها که نرفته بود—از سامانههای خاموش تا زنجیرهای از تجربههای جهانی، از خلأ دادهها تا امید به مشارکتی نو.
چه پایان خوشی...
ما هنوز چیزی از دست ندادهایم.
از فردا میتوانیم شروع کنیم.
خوابی هشداردهنده، نه پیشگویی قطعی.
اما اگر فردا چنین فاجعهای رخ دهد،
دیگر برای خوابدیدن هم دیر است.
اکنون، نهفقط باید از خواب برخاست،
بلکه فانوس را نیز باید برافروخت—
پیش از آنکه تاریکی، همهچیز را ببلعد.
امروز، نه پایان، که که آغازِ ساخت حافظهای تابآور در ایران است.
منابع:
British Library. (2025). Cyber-attack recovery update. https://www.bl.uk/cyber-incident/
British Library cyberattack. (2025). In Wikipedia. https://en.wikipedia.org/wiki/British_Library_cyberattack
CLOCKSS. (2025, May 8). Understanding CLOCKSS: A commitment to preserving content safely and securely. https://clockss.org/understanding-clockss-security/
Coufal, L. (2022). Digital preservation at the National Library of Australia. Digital Preservation Coalition. https://www.dpconline.org/blog/wdpd/wdpd2022-coufal
Deutsche Nationalbibliothek [DNB]. (n.d.). Koala – Long-term digital preservation. https://www.dnb.de/EN/Professionell/Erhalten/LZA-System/lza-system.html
Işık, Ö. (2024, September 30). Full transparency: 10 lessons from the cyber-attack on the British Library. IMD Business School. https://www.imd.org/ibyimd/technology/full-transparency-10-lessons-from-the-cyber-attack-on-the-british-library/
Lavoie, B. (2014). The Open Archival Information System (OAIS) Reference Model: Introductory Guide (2nd ed.). DPC Technology Watch Report 14-02. https://dx.doi.org/10.7207/twr14-02
Library of Congress. (2025, June 9). PREMIS. https://www.loc.gov/standards/premis/
Library of Congress. (n.d.). Digital preservation at the Library of Congress. https://www.loc.gov/preservation/digital/
LOCKSS Program. (n.d.). Lots of Copies Keep Stuff Safe. https://www.lockss.org/
LOCKSS. (n.d.). In Wikipedia. https://en.wikipedia.org/wiki/LOCKSS
Woodyard, D. (2002). Digital preservation at the British Library. Library and Information Research, 26(84), 27-31
[1] Knowledge Graphs
[2] Resilient System
[3] Lots of Copies Keep Stuff Safe
[4] Open Archival Information System
[5] Digital sustainability
[6] Format migration
[7] Trusted Digital Repository
[8] British Library (BL)
[9] Controlled LOCKSS
[10] Self-healing
[11] Library of Congress (LoC)
[12] Checksum
[13] National Library Of Australia (NLA)
اکبری داریان، سعیده (1404). «تابآوری دیجیتال: یک انتخاب یا ضرورت؟: روایتی از آیندهای محتمل». سخن هفته لیزنا، شماره ۷۴9، 9 تیرماه ۱۴۰۴.
اشاره شما به وضعیت قطع اینترنت در جنگ ۱۲ روزه، بهروشنی نشان داد که چقدر زیرساختهای اطلاعاتی ما در برابر بحرانها آسیبپذیرند.
واقعیت این است که در کنار برنامهریزی برای شرایط عادی، باید بهصورت جدی سناریوهای پرریسک را هم در نظر بگیریم؛ از اختلال در دسترسی گرفته تا تهدیدات سایبری و حملات فیزیکی.
در این مسیر، تنها راهکار پایداری، برخورداری از زیرساختهای تابآور و طراحی سازوکارهای بازیابی سایبری است—بهنحوی که حتی در شرایط بحرانی هم بتوان خدمات کلیدی و دادههای حیاتی را بازگرداند.
امید که این تجربیات تلخ، ما را بهسمت بازنگری در سیاستهای پشتیبانگیری و حفاظت از میراث اطلاعاتیمان سوق دهد.
چرا که در جنگ ۱۲ روزه بیشتر متوجه این قضیه شدیم که چرا با قطع اینترنت کلیه ارتباطات با داده ها مختل و راه های ارتباطی از دسترس خارج شدند .
با تجربه ای که از سر گذراندیم کتابخانه ها اگر مورد حمله موشکی و سایبری قرار گیرند. دیگر نه داده ای باقی خواهد ماند نه شکل فیزیکی منابع و بدین ترتیب کل آثار فرهنگی و مکتوب ما هم مانند سایر کشورهایی که دچار جنگ و بحران شدند از بین خواهند رفت.
و این در حالی است که پشتیبانی از داده ها و دسترسی به آنها اگر دچار هک یا باگ نشوند فقط در زمان صلح امکانپذیر است.
از نظرات دقیق، دلسوزانه و آگاهیبخش شما بسیار سپاسگزارم. بازخوردهای شما نشان میدهد که تابآوری دیجیتال تنها یک دغدغه فناورانه نیست، بلکه موضوعی عمیق، ملی و فرهنگی است که با هویت و میراث این سرزمین گره خورده است.
حق با شماست که «ذخیرهسازی» با «تابآوری واقعی» تفاوت دارد و تجربههای جهانی، از حملات سایبری گرفته تا بحرانهای انسانی و طبیعی، بارها نشان داده است که بدون زیرساختهای مقاوم، نسخههای پشتیبان آفلاین و آموزش مستمر، میراث دیجیتال و خدمات فرهنگی ما در معرض خطر جدی قرار میگیرد.
در این میان، نقش مدیران و تصمیمگیران کلان بسیار تعیینکننده است. اگرچه دغدغهها و تلاشهای فردی ارزشمند است، اما تابآوری واقعی بدون سیاستگذاری شفاف، حمایت نهادی، بودجهگذاری هدفمند و برنامهریزی کلان امکانپذیر نیست. متأسفانه همانطور که در کامنتها بهدرستی اشاره شد، گاه برخی مدیران یا مسئولان نگاه عمیقی به این مفاهیم ندارند و بیش از اقدامات زیربنایی، به فعالیتهای کوتاهمدت بسنده میکنند. این غفلت میتواند زیانهای انباشتهای به دنبال داشته باشد که جبران آن دشوار و هزینهبر خواهد بود و در نهایت، آسیب اصلی متوجه مردم و میراث فرهنگی کشور خواهد شد.
همچنین اشاره به تجربههای ارزشمند کتابخانههای جهان، از جمله عملکرد کتابخانههای اوکراین در دل بحران جنگ، بسیار الهامبخش است. این کتابخانهها حتی در میانه بمبارانها کوشیدند علاوه بر حفظ امنیت فیزیکی افراد، با ارائه خدمات فرهنگی و اجتماعی از بار روانی بحران بکاهند. چنین تجربههایی میتواند برای ما الگویی مهم باشد تا در بحرانهای احتمالی، حضوری مؤثرتر در کنار جامعه داشته باشیم و مسئولیت اجتماعی خود را بهتر ایفا کنیم.
دلنگرانیها درباره نبود حمایت کافی از نیروهای متخصص، و اینکه ذهنهای خلاق بهجای شکوفایی، صرفاً به تماشای مشکلات محکوم شوند، درد مشترک بسیاری از ماست. ما بیش از هر زمان به همدلی، اعتماد متقابل و حمایت واقعی برای توسعه زیرساختهای بومی و فناورانه نیاز داریم تا بتوانیم با هم مسیر دشوار تابآوری را هموار کنیم.
از مهر و انگیزه شما برای پاسداری از فرهنگ و دانش ایران عزیز عمیقاً سپاسگزارم و امیدوارم این گفتوگوها ادامه یابد تا بتوانیم با همفکری و حمایت مسئولان، راهحلهای بومی، فناورانه و عملی برای تابآوری دیجیتال کشورمان بیابیم.
با آرزوی روزهایی آرامتر و تابآورتر برای همه ما.
این نوشتار به درستی تفاوت مهم بین «ذخیرهسازی» و «تابآوری واقعی» را نشان میدهد؛ تابآوری یعنی توان ادامه خدمت حتی در شرایط بحرانی و قطع ارتباط، نه فقط داشتن نسخه پشتیبان. در قطعی اینترنت سال ۱۳۹۸، بسیاری از سامانهها از دسترس خارج شدند اما کتابخانههایی که زیرساخت آفلاین داشتند توانستند خدمات پایه را حفظ کنند. در سطح جهانی، حمله باجافزاری WannaCry در ۲۰۱۷ باعث اختلال جدی در مراکز درمانی بریتانیا شد، ولی بیمارستانهایی که نسخههای پشتیبان آفلاین و برنامههای بازیابی داشتند سریعتر به کار بازگشتند. همچنین در اکتبر ۲۰۲۳، کتابخانه ملی بریتانیا هدف حمله سایبری قرار گرفت و سامانههای دیجیتال آن برای ماهها مختل بود که نشان میدهد حتی نهادهای بزرگ هم در نبود زیرساخت تابآور آسیبپذیرند. بنابراین تدوین چارچوبی بومی برای تابآوری دیجیتال در نهادهای فرهنگی و علمی ایران ضروری است که شامل معماری مقاوم، آموزش مستمر، تست بحران، ارتقای امنیت سایبری و همچنین ایمنسازی محیط کار در بحران باشد تا بتوان در شرایط سخت نیز خدمات را حفظ کرد.
ای کاش نهادهای رسمی حوزه کتاب و کتابداری، مانند انجمن کتابداری و اطلاعرسانی یا کتابخانه ملی، در این زمینه فعالتر اقدام کرده و حداقل در این دوره پس از جنگ پیشقدم میشدند و با برگزاری نشستهایی—حضوری یا مجازی—زمینهای برای تبادل تجربهها فراهم میکردند؛ نشستهایی که در آن، هر فرد بتواند دانستهها، شنیدهها و تجربههای خود یا دیگران را در اختیار همصنفیهایش بگذارد. این تبادل تجربهها میتوانست به ما کمک کند تا در زمان وقوع بحرانهای طبیعی یا انسانی، بهتر عمل کنیم.
آقای عمرانی در یادداشتی که در همین لیزنا منتشر شده به " روزهای سخت و کتابخانههای نیمه تعطیل" در جریان جنگ ۱۲روزه اشاره کردهاند؛ حال آنکه اگر کتابداران پیشتر با تجربههای دیگران آشنا بودند، شاید تصمیمات بهتری اتخاذ میشد. به عنوان نمونه، میتوان به عملکرد برخی کتابخانههای اوکراین در جنگ اخیر اشاره کرد؛ جایی که مخازن کتاب به پناهگاه تبدیل شدند و ابتدا کتابداران و کارکنان خود و خانوادههایشان را پناه دادند و در صورت داشتن ظرفیت، پذیرای دیگر شهروندان نیز شدند.
این کتابخانهها حتی در میانه بمبارانها نیز کوشیدند در کنار فراهم کردن اقلام ضروری مثل پتو و مواد خوراکی و شیر خشک و ... با ارائه خدمات کتابخانهای، از بار روانی بحران بکاهند؛ از قصهخوانی برای کودکان و معرفی کتابهایی برای مقابله با اضطراب ، تا فراهمکردن دسترسی به رایانه و اینترنت برای تماس با بستگان یا انجام دورکاری.
کتابخانههای ما نیز میتوانستند با بهرهگیری از چنین تجربههایی، حضوری مؤثرتر در کنار جامعه داشته باشند و مسئولیت اجتماعی خود را بهتر ایفا کنند!
غم انگیزه وقتی بدون هیچ چشمداشتی، در نهایت انگیزه و انرژی، با دانشی که سالها برای به دست آوردنش تلاش کردیم، خودمون! پیش قدم می شیم برای رفع مشکلات کشور، هیچ که حمایت نمی کنند، انگیزه ات رو در نطفه خفه می کنند ...
و فقط اجازه داری نظاره گر باشی! نظاره گر ویرانی ...
با سپاس از خانم دکتر داریان گرانقدر برای نوشتن این تجربه