کد خبر: 50060
تاریخ انتشار: جمعه, 31 مرداد 1404 - 11:36

داخلی

»

تورقی و درنگی و گوشه چمنی

یک نمونه تحلیلی عالی از داوری رساله دکترا:

درسی زیبا از سیدنی برای داوران

منبع : لیزنا
رحمت الله فتاحی
درسی زیبا از سیدنی برای داوران

لیزنا؛ رحمت الله فتاحی، معلم دانشگاه فردوسی مشهد: کیفیت و جامعیت داوری پایان نامه های کارشناسی ارشد و رساله های دکترا همواره یکی از دغدغه های گروه های آموزشی باکیفیت و دانشگاه‌های معتبر بوده است. این تولیدات پژوهشی، در حقیقت، نشان دهنده قوت یا ضعف استادان راهنما و مشاور، گروه آموزشی، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، دانشگاهها، و در نهایت، نظام آموزش عالی هستند. از همین رو، افزون بر نیاز به راهنمایی درست و باکیفیت از سوی استادان راهنما و مشاور، نیازمند داوری با کیفیت توسط داوران منتخب نیز می باشند.

هرچند خوشبختانه، الگوها، چارچوبها و رهنمودهای خوبی برای راهنمایی و داوری این آثار در وب وجود دارد که می توان از آنها بهره گرفت، اما بسیاری از استادان راهنما و داوران با رویکردی شخصی و ذهنیت گرا به ارزیابی آنها می پردازند. در این صورت، ای بسا لغزشهای بزرگی در داوری انجام گیرد که یا موجب ایراد اساسی به رساله و ناامیدی استاد راهنما و دانشجو از کار خود شود و یا حتی ممکن است کمتر ایرادی از کار گرفته شود اما رساله در شکلی و محتوایی ضعیف در دسترس جامعه علمی قرار گیرد. در هردو حالت، این رویکرد مناسبی برای داوری نیست.

من با تجربه ای مبتنی بر حدود بیست سال راهنمایی، مشاوره و یا داوری پایان نامه ها و رساله ها تلاش کردم مطالبی در شکل سیاهه وارسی (چک لیست) از چارچوب علمی و معیارهای ارزیابی اینگونه آثار در دسترسی جامعه دانشگاهی گذارم و یا کارگاههای آموزشی در این زمینه برگزار کنم.

هفته گذشته گزارش داوری یک رساله دکترا در دانشگاه معتبر نیوساوت ولز سیدنی [1](New South Wales) ، که من و نه نفر از معلمان کتابداری ایران دانش آموخته آن در حدود ۲۵ سال پیش هستیم، در دسترسم گذارده شد. آن را بسیار مناسب برای معرفی و تحلیل چارچوب داوری یافتم. گزارش داوری در پاسخ به درخواست دانشگاه از دو داور و مبتنی بر چند پرسش بنیادی و البته کیفی است. در اینجا آنها را با بهره گیری از  Google Translateترجمه، بازنگری و بازگو می کنم تا سرانجام بتوانم جمع بندی مناسبی از آن برای استادان راهنما، مشاور، دانشجویان و داوران در دسترس علاقمندان بگذارم. هرچند که حوزه موضوعی رساله در زمینه ابعاد انسانی و اجتماعی معماری و شهرسازی است اما چارچوب و پرسشهای آن می تواند برای حوزه های علوم انسانی و اجتماعی هم مناسب و کاربردی باشد.

 

معیارهای کلیدی آزمون سطح موفقیت (در فرم داوری رساله مربوطه)

شرح سطح موفقیت دانشجو و دلایل کلی آن:

دانشجو توانایی خود را برای انجام این کار در بالاترین استاندارد نشان داده است.

 

 برجسته: Outstanding

دانشجو توانایی خود را برای انجام این کار در استاندارد بسیار خوب نشان داده است.

 

: Excellent عالی

دانشجو توانایی خود را برای انجام این کار در سطح رضایت بخشی نشان داده است.

 

رضایت بخش: satisfactory

دانشجو توانایی خود را برای انجام این کار در سطح پایه نشان داده است، با این حال

برای رسیدن به سطح رضایت بخشی از شایستگی، کار بیشتری لازم است.

 

ضعیف: Poor

دانشجو نتوانسته است توانایی خود را برای انجام این کار نشان دهد.

به طور قابل توجهی

کار بیشتری

برای رسیدن به سطح رضایت بخشی از شایستگی، توسط کاندیدا لازم است.

 

غیررضایت بخش Unsatisfactory

 

برپایه چارچوب بالا، داوران این رساله دکترا در دانشگاه مربوطه، دلایل تحلیلی و توجیحی خود را در پاسخ به پرسشهای مربوطه به شرح زیر بیان کرده اند:

***پژوهش دانشجو تا چه سطحی (نسبت به سطح مدرک مورد نظر) سهم قابل توجه و بدیعی در پیشبرد دانش دارد؟

پاسخ داور نخست:

این دانشجو از طریق ابداع و بنیادنهادن یک اصطلاح نو، تخصصی و جذاب یعنی «برانگیزاننده فضایی»[2] برای معماران، هنرمندان و کنشگران حوزه معماری و شهرسازی سهم قابل توجه و بدیعی در پیشبرد دانش ایفا کرده است. این نکته به روشنی مشخص می‌کند که آن اصطلاح تخصصی چیست، چگونه عمل می‌کند و چه نوع از متخصصان معاصری را می‌توان به عنوان پیشروان معماری و شهرسازی در نظر گرفت. رساله مربوطه این نکته را از راه مطالعات موردی (Case studies) که آثار و صدای هنرمندان و معمارانی که در تحلیل و گفتمان انتقادی دانشگاهی کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند، به نمایش می‌گذارد، به این هدف دست یافته است.

پاسخ داور دوم:

این پژوهش با نظریه‌های جاری مربوط به شهرسازی در دوران کنونی و شیوه‌های هنری-اجتماعی که عمدتاً توسط ادبیات موجود در زمینه‌های مطالعات شهری، جغرافیا، هنر، علوم اجتماعی و علوم انسانی تعریف می‌شوند، همسو است. با این حال، با معرفی روش‌های نوین تحلیل بصری به عنوان اجزای جدایی‌ناپذیر روش‌شناسی این پژوهش، رساله حاضر همچنین از شیوه‌هایی که با الزامات حیاتی و دیدگاه انتقادی عمل می‌کنند، حمایت می‌کند. همچنین، پژوهشگران و متخصصان را در معماری شهری توانمند می‌سازد تا شکلهای نوینی از استراتژی‌های تعامل جمعی را که هنر، معماری و کنشگری را باهم ترکیب می‌کنند، نمونه‌سازی می کند. در حالی که دانشجو به روشنی چارچوب مفهوم ابداعی «برانگیزاننده های فضایی» را به عنوان یک مفهوم عملیاتی تعریف می‌کند، اما شرایط چالش‌برانگیز فعلی «فوریت بحرانی» را در هر دو بُعد فضایی و اجتماعی ارائه نمی‌دهد. دانشجو در هدف پژوهش خود بیان می‌کند: «با توجه به شکاف‌های شناسایی شده، این رساله به فقدان شناخته شده یک چارچوب جامع که چنین مفهومی را مشروعیت بخشیده و تسهیل کند، پاسخ می‌دهد». دانشجو به مسائل شهرسازی به عنوان اصلی‌ترین و مرتبط‌ترین چالش اشاره می‌کند، اما زمینه ها، آمار، مطالعات موردی و یا ارجاعاتی به بحث‌های انتقادی جاری در رابطه با توسعه فضایی و مدیریت شهری را ارائه نمی‌دهد. اگرچه می‌توان منابع را در نتیجه‌گیری (فصل ۷) یافت، اما این مسئله باید در آغاز پژوهش معرفی و مورد بحث قرار گیرد.

***دانشجو تا چه سطحی با ادبیات و آثار دیگران ارتباط برقرار کرده است؟

پاسخ داور نخست:

این یک رساله میان‌رشته‌ایِ چشمگیر است که در تعامل با نظریه های مطرح در معماری، شهرسازی، جامعه‌شناسی، مطالعات بوم‌شناختی، مطالعات کنشگری اجتماعی، نقد هنری و تاریخ نوشته شده است. داوطلب به طور پیوسته به شیوه‌ای ژرف و معنادار با نظریه های تخصصی درگیر شده، و تنها با اشتباهاتی جزئی در این زمینه مواجه شده است که من همه آنها در گزارش داوری ام مورد توجه قرار داده ام.

پاسخ داور دوم:

داوطلب تعامل جامع و پیچیده‌ای با پژوهش‌های موجود نشان می‌دهد، تحلیل انتقادی، بسط مفهومی و نوآوری روش‌شناختی را از طریق تعامل با مجموعه آثار متنوع از پژوهشگران، هنرمندان و متخصصان معتبر نشان می‌دهد. دانشجو به نقد، بسط، ترکیب، شناسایی شکاف‌های انتقادی، ساخت و بسط مستقیم نظریه‌های تثبیت‌شده می‌پردازد و مفاهیم و روش‌های جدیدی را که مستقیماً از آثار استناد‌شده الهام گرفته شده‌اند، توسعه می‌دهد. این پژوهش با بهره‌گیری از مبانی رشته‌ای متعدد، از جمله روانشناسی بوم شناختی، طراحی مبتنی بر سناریو، طراحی معماری و شهری، , طراحی تحرکهای فضایی و عمل مرتبط با موقعیت فضایی، چارچوب «برانگیزاننده های فضایی» را از طریق ترکیب سیستماتیک نظریه‌ها و مفاهیم تثبیت‌شده و به عنوان یک گونه‌شناسی، متمایز می‌سازد. رویکرد میان‌رشته‌ای، ظرفیت دانشجو را برای پیمایش در قلمروهای نظری پیچیده و در عین حال توسعه تأملات و مشارکت‌های بدیع در این حوزه آشکار می‌کند. بحث پیرامون سناریوی مداخله، به ویژه از دیدگاه ابعاد جمعی و طراحی‌شده، برخلاف مفهوم مداخلات شهری، جالب و به خوبی شرح داده شده است، به ویژه برای توانایی ترکیب مداخلات هنجارشکنانه و پویای زمینه محور. قصد دانشجو در زیر سئوال بردن مفاهیم ایستا از فضا برای تقویت تعامل رادیکال و آینده‌های جمعی جایگزین، مفهومی جسورانه در فعالیتهای عملی معماری است، به ویژه برای معرفی روایت‌های برانگیزاننده به عنوان ابزارهای بلاغی برای به چالش کشیدن ایده غالب و جاری در زمینه پایداری و شکل در معماری. افزون بر این، پژوهش حاضر از زمان‌مندی و پاسخگویی در مورد تجربه انسانی، زمینه اجتماعی و تعامل جمعی - که به عنوان "موارد کمتر بررسی شده" در محیط های شهری شده تعریف می‌شود - حمایت می‌کند. تأکید بر "فوریت حیاتی" ویژگی "برانگیزاننده های فضایی" با ایده طراحی به عنوان ابزاری برای طرح سؤال، برانگیختن فکر و الهام بخشیدن به تغییر همسو است. این رویکرد، پیش‌فرض‌ها و رفتارهای موجود را به چالش می‌کشد، واقعیتی جایگزین ایجاد می‌کند و امکان ظهور ایده‌های بدیع و نوآوری‌های روش‌شناختی را برای پژوهشهای کیفی آینده فراهم می‌آورد.

***داوطلب تا چه سطحی دانش پیشرفته‌ای از اصول و روش‌های پژوهش مرتبط با رشته تحصیلی مربوطه را نشان داده است؟

پاسخ داور نخست:

روش‌ها و متدولوژی پژوهش میان‌رشته‌ای این رساله به روشنی بیان شده و در ارتباط با نظریه ها، به طور انتقادی ارزیابی شده است. به طور ویژه، توانایی دانشجو در بهره گیری و شکل دادن مناسب به روش‌ پژوهش در پاسخ به محدودیت‌های بهداشت عمومی در دوران کووید-۱۹ قابل توجه است، به ویژه با توجه به تمرکز رساله بر فضای عمومی و مصاحبه‌ها در آن دوره.

پاسخ داور دوم:

روش‌شناسی پژوهش با شناسایی شکاف‌های خاص در گفتمان معماری، به‌ویژه فقدان اصطلاحات دقیق برای شیوه‌ی تلفیقی سه مفهوم مهم هنرمند-معمار-کنشگر، دقت و ظرافت را نشان می‌دهد. استدلال و نتیجه‌گیری‌ها با سطح بالایی از وضوح و روشنی قابل تشخیص ارائه شده‌اند. این امر از طریق ساختار سیستماتیک، بیان صریح اجزا و استفاده از ابزارهای بصری برای افزایش درک حاصل می‌شود. این رساله روش‌های نوین تحلیل بصری را ارائه می‌دهد: نمودارسازی و تجسم به عنوان اجزای جدایی‌ناپذیر روش‌شناسی پژوهش در نظر گرفته می‌شوند، نه صرفاً ابزارهای بازنمایی که از تفکر، تحلیل، ارتباط و شیوه‌ی تأملی پشتیبانی می‌کنند. روش‌شناسی انتخاب پنج مطالعه‌ی موردی در زمینه «برانگیزاننده های فضایی» و سه مطالعه‌ی موردی در زمینه «برانگیزاننده های فضایی» به روشنی بیان شده است و پرسشهای مصاحبه‌ی نیمه‌ساختاریافته به‌طور کامل با جزئیات ارائه شده‌اند که اعتبار و روایی یافته‌های پژوهش را تقویت می‌کند. مصاحبه‌ها، همراه با بحث‌های گروهی، به طور قابل توجهی جمع‌آوری داده‌های پژوهش را غنی می‌کنند، توسعه مفهومی را در تجربه عملی پایه‌گذاری می‌کنند و امکان اصلاح پیوسته بینش‌های اولیه مبتنی بر ادبیات را از طریق تعامل در دنیای واقعی و مشاوره تخصصی فراهم می‌کنند.

دانشجو، که به عنوان یک مفسر فعال داده‌ها و زمینه‌های اجتماعی-فرهنگی عمل می‌کند، با شناخت محدودیت‌های ذاتی پژوهش خود (مانند چارچوب تفسیری و ذهنیت احتمالی پژوهشگر) و در عین حال ترسیم مسیرهای پژوهشی آینده، از جمله گنجاندن رویکردها و مطالعات برای کاهش این محدودیت‌ها، آگاهی روش‌شناختی پیچیده‌ای را نشان می‌دهد. این بازاندیشی و برنامه‌ریزی استراتژیک، نشان دهنده درک بالغ کاندیدا از روش پژوهش و توسعه پیوسته آن است.

***تا چه سطحی، شفافیت و وضوح کامل و قابل تشخیصی در پژوهش دانشجو، استدلال‌ها و نتیجه‌گیری‌های وی وجود دارد؟

پاسخ داور نخست:

در مجموع، این یک رساله روشن و مستدل است که به طور مداوم برپایه نظریه‌های مرتبط پشتیبانی می‌شود. با این حال، همانگونه که در گزارش من آمده است، به چندین ویرایش ساده، توضیحات و اضافات/مرتب‌سازی مجدد نظری نیاز دارد تا استدلال‌ها و نتیجه‌گیری‌ها را بیشتر تقویت ‌کند.

پاسخ داور دوم:

این پژوهش با ساختار سیستماتیک، بیان صریح اجزا، استفاده از ابزارهای بصری برای افزایش درک و واژه‌نامه‌ای برای اصطلاحات کلیدی، سطح بالایی از وضوح و روشنی را در استدلالها و نتیجه‌گیری‌های خود نشان می‌دهد. این امر، طرح پیچیده پژوهش، استدلال‌های نظری و یافته‌های تجربی را برای خواننده بسیار قابل فهم و قابل دسترس می‌کند. زبان مورد استفاده در سراسر رساله روشن، آکادمیک و دقیق است. استفاده آگاهانه از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی «صرفاً برای کمک به تصحیح و بهبود وضوح زبان»، تعهد به ارتباط شفاف را بیشتر برجسته می‌کند. نتیجه‌گیری‌ها، پیامدهای اجتماعی، پاسخ‌های شرکت‌کنندگان و تأثیرات گسترده‌تر را در کنار مضامین کلان نوظهور بررسی می‌کند که شواهدی را در حمایت از مفهوم یک متخصص چندوجهی که در همگرایی هنر، معماری و کنشگری اجتماعی فعالیت می‌کند و با حس فوریت حیاتی به چالش‌های اجتماعی-شهری می‌پردازد، ارائه می‌دهد. از نکات جالب توجه، تأملات مربوط به فضای عمومی و همگانی بودن است که با بهره گیری از مصاحبه‌ها و میزگردها، گرد‌آوری شده و به سازگاری، شکل‌گیری روابط خودجوش، ارتباطات اجتماعی و مشارکت اجتماعی می‌پردازند.

 

فصل ۸ به طور سیستماتیک تمام پرسشهای پژوهش را مرور و بررسی می‌کند، پاسخ‌های ترکیبی ارائه می‌دهد و پیامدهای پژوهش را برای رویکردهای روش‌شناختی، مطالعات نظری، عمل، سیاست و آموزش آینده ترسیم می‌کند. این فصل همچنین توضیح قانع‌کننده‌ای از اهمیت پژوهش و همچنین محدودیت‌های آن ارائه می‌دهد که نشان دهنده خودانتقادی بالغانه است.

این شواهد با اثبات نقش معماری به عنوان یک عمل رابطه‌ای که تعاملات انسانی را سازماندهی می‌کند و فضای عمومی را به عنوان مکانی دگرگون‌کننده برای توانمندسازی جمعی، به ویژه برای گروه‌های به حاشیه رانده شده یا کمتر نمایندگی شده، و همچنین طنین عاطفی، بازمفهوم‌سازی می‌کند، و سرانجام فرضیات نظری اولیه را تأیید می‌کند. دانشجو با انتخاب انتقادی، اجرای دقیق و تطبیق خلاقانه روش‌های کیفی تثبیت‌شده، مهارت خود را در اصول و روش‌های پژوهش نشان می‌دهد و بدین ترتیب ابزارهای تحلیلی جدید و مشارکت‌های نظری ایجاد می‌کند.

***رساله در چه سطحی به طور روشن، دقیق و منطقی نوشته شده است؟

پاسخ داور نخست:

این رساله به طور روشن، دقیق و منطقی نوشته شده است و تنها مشکلات جزئی دارد، که عمدتاً در نحوه معرفی نظریه‌پردازان و استفاده از استنادهاست. لطفاً برای جزئیات بیشتر، به همراه فهرست کوچکی از جملات و عباراتی که نیاز به اصلاح و توضیح ساده دارند، به گزارش داوری من مراجعه کنید.

پاسخ داور دوم:

این رساله، نوشتاری فوق‌العاده روشن، دقیق و ساختارمند را نشان می‌دهد که در سراسر آن، وضوح فوق‌العاده‌ای را برقرار می‌کند. این اثر با بیانی رسا و چارچوبی نظری و روش‌شناختی فوق‌العاده جامع نوشته شده که در عین حال که از نظر فکری غنی و دقیق است، گاهی اوقات پیچیدگی‌های زیادی را با تکرارهایی ارائه می‌دهد که ممکن است خوانندگان را در پیمایش دامنه گسترده آن به چالش بکشد. اما چه کسی این اثر را خواهد خواند؟ با توجه به اهمیت مشارکت جمعی، تعامل، یادگیری، تخیل، سناریوهای مشترک، همگرایی، آزمایش و آگاهی اجتماعی، این ایده‌ها می‌توانند به مخاطبان گسترده‌تری از افراد غیرمتخصص ارائه شوند و توسط متخصصان فضای شهری از پیشینه‌های مختلف، نه فقط معماری، اجرا شوند، که منعکس کننده فعالیت عملی فضایی چند رشته‌ای مورد انتظار است.

همچنین، یکی از داوران دیدگاه تفصیلی خود درباره برخی موارد را اینگونه تکمیل کرده است که می تواند برای استادان راهنما، مشاور، دانشجو، و داور سودمند و روشنگر باشد:

باید از این کاندیدا به خاطر پژوهشهای قانع‌کننده‌اش که سهم قابل توجهی در پیشبرد دانش از طریق مفهوم بدیع «گونه‌شناسی برانگیزاننده های فضایی» دارد، تقدیر کرد - اصطلاحی جذاب برای مجموعه معماران-هنرمندان- و کنشگرانی که به مسائل چالش‌برانگیز اجتماعی، سیاسی و فضایی در شهرها می‌پردازند تا تعاملات شهری دگرگون‌کننده را در ذهن آنها برانگیزانند. همانگونه که دانشجو به درستی اشاره می‌کند، این پژوهش به نقد معماری معاصر می‌پردازد، زیرا تلاش می‌کند تا به چالش‌ها، از جمله رشد سریع شهرنشینی، تغییرات اقلیمی، بیماری‌های همه‌گیر و مسائل اجتماعی مانند مهاجرت، نابرابری جنسیتی و تأثیرات درگیری ها و جنگ ها بپردازد. تکمیل رساله و دریافت مدرک دکترا، که به بررسی آثار عمومی از سراسر جهان در طول همه‌گیری بیماری کووید-۱۹ می‌پردازد، هم حل مسئله و هم تاب‌آوری گسترده و همچنین توانایی اصلاح و توسعه مجدد روش‌ها و متدولوژی‌ها را در مواجهه با محدودیت‌های بهداشت عمومی که به سرعت در حال تغییر هستند، نشان می‌دهد. همچنین باید به دانشجو به خاطر استفاده از چنین آثار متنوعی در مطالعات موردی خود، که هنرمندان/معماران و پروژه‌هایی را که عمدتاً خالی از گفتمان انتقادی هستند، بررسی می‌کند، شادباش گفت. بحث در مورد این هنرمندان/معماران و پروژه‌هایشان به خودی خود سهم قابل توجهی در پیشبرد دانش جدید دارد و برای هنرمندان/معماران هیجان‌انگیز است.

روش‌شناسی این رساله دکترا، که فصلی فوق‌العاده شفاف و قانع‌کننده است، به شکلی مهم دیدگاههای هنرمندان و معماران را به این پژوهش آورده است، چیزی که اغلب در تحلیل آثار هنری از قلم می‌افتد. این به دانشجو کمک کرده تا از برخی از مشکلات تحلیل از راه دور آثاری که از سیاست‌های ظریف مکانی ناشی می‌شوند، اجتناب کند. اگرچه نیازی به اصلاح بخش «وقتی ایمان کوه را به جنبش در می آورد» اثر فرانسیس آلیس نیست، زیرا این بخش جزو مطالعات موردی پژوهشگر نیست، می‌خواهم به فقدان نگاه انتقادی در این تحلیل اشاره کنم. نکته قابل توجه این است که بیشتر آثاری که داوطلب بررسی کرده توسط هنرمندان و معماران شهرهایی خلق شده بودند که آثار معماری در آنها به نمایش گذاشته شده بودند. بنابراین، زمانی که شما (منظور دانشجو) اهل آن مکان نیستید و تحت تأثیر سیاست‌های آن قرار ندارید جالب است که به شکل انتقادی در مورد معنای خلق آثار در مکان خاص با شرکت‌کنندگان تأمل کنیم. ما باید چه اصول اخلاقی را رعایت کنیم، به ویژه وقتی که یک هنرمند غربی بسیار مشهور و موفق هستیم؟

این یک رساله میان‌رشته‌ای چشمگیر است که در ارتباط با معماری، نظریه شهری، جامعه‌شناسی، مطالعات کنشگری، نقد هنر و تاریخ نوشته شده است. باید از این دانشجو به خاطر پژوهشهای گسترده‌اش در تمام این زمینه‌ها و توانایی‌اش در بهره گیری از یافته های رشته‌های خارج از رشته خود تقدیر کرد. با این حال، من چندین تغییر ویرایشی و ساختاری/نظری جزئی دارم که می‌خواهم توصیه کنم. هدف من از این اصلاحات، متقاعدکننده‌تر کردن کل استدلال ها، رفع چندین مورد از قلم‌افتادگی نظری و تاریخی جزئی (به‌ویژه در بررسی ادبیات هنر) و در نهایت، حذف چند نکته‌ی حواس‌پرتی است که گاهی اوقات، دنبال کردن استدلال را دشوار می‌کند. پس از فهرست کردن ویرایش‌های پیشنهادی‌ام، با چند ایده در مورد انتشار بخش‌هایی از پایان‌نامه نتیجه‌گیری خواهم کرد.

برای نمونه، در مقدمه رساله، هنگام برجسته کردن ضرورت و فوریت پژوهش، دانشجو از اصطلاحات «شهرنشینی سریع» و «رشد سریع» برای توصیف تغییرات سریعی که شهرهای معاصر تجربه می‌کنند، استفاده می‌کند. بنابراین، اولین باری که مقدمه را خواندم، فکر کردم که مطالعات موردی بررسی شده صریحاً به رشد سریع شهری می‌پردازند. بنابراین، وقتی به Teeter-Totter Wall (و سایر مطالعات موردی) رسیدم، گیج شدم زیرا این آثار به مسائل اجتماعی و سیاسی می‌پرداختند که یا نامرتبط بودند یا فقط ارتباط کمی با رشد سریع داشتند. وقتی هنگام نوشتن این گزارش، مقدمه را دوباره خواندم، متوجه شدم که دانشجو از اصطلاحات «رشد سریع» و «شهرنشینی سریع» برای توصیف تغییرات پویا و سریعی که محیط‌های شهری تجربه می‌کنند (که می‌تواند شامل کاهش جمعیت، همانطور که در مکان‌هایی مانند دیترویت دیده می‌شود) استفاده می‌کند. توصیه می‌کنم مقدمه را با حذف این ابهام تقویت کنید. برای نمونه، به جای «شهرنشینی سریع» و «رشد سریع»، چیزی شبیه به «تغییرات سریع اجتماعی، سیاسی و فضایی» بگویید. لطفاً اطمینان حاصل کنید که این ابهام در چکیده نیز روشن شده باشد.

آنچه می توان از شیوه داوری این رساله آموخت

از آنچه داوران این رساله دکترا در ارزیابی خود مطرح کرده اند می توان دریافت که داوری یک فرایند تحلیلی، کیفی، انتقادی و دقیق برپایه چارچوبها و شاخصهای معیارین (یعنی استاندارد) و دقیق است. در اینجا، به مهمترین و کلیدی ترین معیارهایی که مورد توجه داوران بوده و می تواند برای استادان راهنما، مشاور، داور، و خود دانشجو سودمند باشد اشاره می کنم. آشکار است که استادان راهنما و مشاور باید پیش از آغاز راهنمایی دانشجو، این معیارها و شاخصها را در فرایند پیشرفت پژوهش دانشجو، از نگارش پیشنهاده اولیه گرفته تا متن نهایی رساله، جدی بگیرند و دانشجو را نیز وادار به رعایت آنها از همان آغاز کار کنند. این توجه موجب روشنگری، تسهیل و تسریع پژوهش می شود، از لغزشهای احتمالی و نیز پراکنده کاری و پراکنده نویسی دانشجو جلوگیری می کند و سرانجام بر کیفیت کار می افزاید. به عنوان یک معلم که سالها در کار راهنمایی و مشاوره و نیز داوری پایان نامه های ارشد و دکترا هستم شاهد لغزشها و کاستی های بسیار در پایان نامه بوده ام که ناشی از عدم توجه به چارچوبها و معیارهای ارزیابی پژوهش از همان آغاز می باشد.

معیارها و نکته های کلیدی در داوری پایان نامه و رساله که باید مورد توجه جدی باشد:

- بررسی انتقادی و هدفمند مقدمه رساله، شامل طرح زمینه موضوعی، چارچوبها و بنیانهای نظری مطرح در پژوهش دانشجو به شکل جامع و ژرف. داور باید اطمینان بیابد که دانشجو در پیشنهاده اولیه و متن رساله به درستی و به شکل هدفمند از مبانی نظری و نظریه های مطرح و مرتبط بهره برده است. همچنین، داور باید این نکته را نیز بررسی کند که آیا دانشجو توانسته است اهمیت و ضرورت یا فوریت پژوهش خود را بدرستی و با قوت و به زبان علمی بیان کند یا نه؟

-با توجه به گسترش رویکردهای میان رشته ای (یا بینارشته ای) در پژوهشهای دانشگاهی، چنانچه دانشجو ادعا کرده است که موضوع و گرایش رساله اش بینارشته ای است، آیا وی توانسته است بدرستی از ادبیات تخصصی، نظریه ها، پژوهشهای مطرح در رشته های مرتبط، و یافته های آنها برای شکل دادن پژوهش خود و تدوین پرسشها و یا فرضیه ها، روش و مدل مفهومی پژوهش بهره برد؟

- بررسی انتقادی ادبیات و پیشینه پژوهش در محدوده موضوع تخصصی رساله به شکل فراگیر، تحلیلی، انتقادی و درعین حال ژرف. داور باید بررسی کند که توصیف صرف پیشینه ها آنهم به شکل جداجدا، غیرهدفمند و بدون مطرح کردن نقاط مشترک یا متضاد آنها با هم می تواند نقطه ضعف دانشجو باشد. شناسایی پیشینه های پراکنده و غیرمرتبط با پژوهش و پیشنهاد حذف آنها از جمله وظایف داوران است. شناخت توانایی دانشجو در جمع بندی هدفمند از مرور پیشینه ها و بیان شکاف پژوهشی به منظور پی بردن به توانایی وی در شناسایی و بیان مسئله پژوهش و طرح پرسشها و یا فرضیه ها به شکل روشمند نیز یک نکته مهم در داوری به شمار می رود.

-بررسی توانمندی دانشجو در توجیه علمی تدوین هر یک از پرسشها و یا فرضیه های پژوهش. دانشجو باید بتواند با رویکرد استدلالی و توجیهی نشان دهد که چرا هر پرسش یا فرضیه را به ضرورت تدوین کرده و برای پاسخ به هر یک از آنها چه روش و تکنیک پژوهشی را درنظر گرفته است.

- بررسی انتقادی درباره روش شناسی پژوهش دانشجو که دربرگیرنده مواردی چون توصیف، تشریح و توجیه علمی روش پژوهش و بیان مناسبت روش شناسی با هدفها، پرسشها و منطق پژوهش باشد. به سخن دیگر، وی باید به شکل روشن درباره روایی و مناسبت روش یا روشهای پژوهش خود با هدفها و مسئله پژوهش توضیح دهد. به سخن دیگر، داورا باید توانایی دانشجو در بهره گیری و شکل دادن مناسب به روش‌ پژوهش را ارزیابی کند.

-داور باید به این مهم نیز توجه کند که آیا دانشجو بدرستی از تکنیکهای بصری سازی (Visualization) و مدل های مفهومی (Conceptual models) برای نشان دادن روش کار، مراحل پژوهش و ارتباط مفاهیم و متغیرها بهره برده است؟

-داور به این نکته نیز می تواند توجه کند که در بخش «بحث و نتیجه گیری»، آیا استدلالها و استنباط های ارائه شده از سوی دانشجو به اندازه قوی تبیین شده است؟ این نکته از آن رو مهم است که این بخش از مهمترین بخشهای یک رساله دکترا است و می تواند مبنای ارائه یافته ها و نتیجه گیریها در راستای هدف پژوهش باشد.

-در ارتباط با نتیجه گیری پایانی رساله، داور باید به این نکته اشاره کند که آیا دانشجو توانسته است به هدفهای اولیه تعریف شده برای پژوهش، یافته های نو و نتیجه گیری برجسته ای برسد یا نه؟ آیا یافته های وی توانسته است در پیشبرد دانش حوزه موضوعی مربوطه تاثیرگذار باشد (به اصطلاح Contribution to knowledge)؟   اگر رساله او این امتیاز را داشته است، آیا یافته ها این ظرفیت را دارند که به طرح فرضیه ها و احتمالا نظریه های نو بیانجامد؟ همچنین، اگر دانشجو اصطلاح بدیع و نوینی در پژوهش خود خلق کرده است، آیا آن اصطلاح براستی نو و بدیع است و پیش از او پژوهشگر دیگری آن را معرفی نکرده است؟

-سبک نگارش رساله و مباحث آن باید یکی از معیارهای داوری باشد. در این زمینه، داور باید گزارش دهد که تا چه میزان زبان نوشتاری رساله روشن و بدون ابهام است. آیا واژه ها، عبارتها، جمله ها و پاراگرافها توانسته اند مفاهیم مطرح در رساله را به خوبی بیان کنند و ابهامی باقی نماند؟ آیا عبارتها و جمله های تکراری در رساله وجود دارد که می تواند حذف شود؟

-و در پایان، آیا سیاهه منابع و مآخذ مورد استفاده در رساله با حوزه های موضوعی بحث شده در رساله مرتبط هستند؟ آیا این سیاهه از جامعیت کافی و روزآمد برخوردار است و منبع مهمی از قلم نیفتاده است؟ چنانچه موضوع رساله بینارشته ای است، آیا مهمترین و معتبرترین منابع تخصصی رشته های مرتبط مورد استناد قرار گرفته است؟

توجه جدی همه دست اندرکاران رساله دکترا به آنچه که در این نوشته آمد می تواند ضامن موفقیت آنها در پیشبرد یک پژوهش سطح بالا باشد. دانشگاهها، دانشکده ها و گروه های آموزشی باید برای موفقیت رساله های دکترا برنامه عملی آموزش و ارزیابی داشته باشند و استادان و دانشجویان را به بهره گیری از آنها تشویق کنند. تجربه خوب بسیاری از دانشگاههای معتبر داخلی و خارجی در منابع مختلف بویژه در وب در دسترس آنهاست.

فتاحی،رحمت الله. «متنی آموزنده برای استادان راهنما و مشاور، دانشجویان و داوران : یک نمونه تحلیلی عالی از داوری رساله دکترا در یکی از دانشگاههای سیدنی، استرالیا». ستون تورقی و درنگی و گوشه چمنی لیزنا:شماره  104، 31  مرداد ماه  1404.

---------------------------------------------------

[1]  دارای رتبه ۲۰ در جهان (برپایه نظام رتبه بندی QS) و رتبه ۵ در استرالیا

[2]  اصطلاحی برای نشان دادن انگیزش در فضای معماری و شهرسازی