داخلی
»سخن هفته
شایستگیها و بایستگیهای حرفهای فارغالتحصیلان رشته علم اطلاعات و دانششناسی


لیزنا؛ محمدحسن عظیمی[1]، دانشیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز:
1- مقدمه
در عصری که «اطلاعات» به یکی از ارکان اصلی قدرت، ثروت و توسعه تبدیل شده است، مدیریت هوشمندانهی آن به دانشی تخصصی و استراتژیک نیاز دارد. رشتهی علم اطلاعات و دانششناسی، با تکیه بر میراث غنی سازماندهی دانش و همگام با شتاب فناوری، نقشهی راهی برای سامان دادن به این جهان آشفته ارائه میدهد. این رشته در نقطهی تلاقی فناوری، علوم شناختی، مدیریت و علوم انسانی ایستاده است و رسالت خود را نه تنها در ذخیره و بازیابی اطلاعات، بلکه در خلق، جریانسازی و تبدیل آن به «دانش» و «خرد» عملگرا تعریف میکند.
با این حال، تربیت نیروی انسانی شایسته برای این رسالت خطیر، خود مستلزم یک اکوسیستم آموزشی پویا، پاسخگو و آیندهنگر است. این نوشتار میکوشد با نگاهی تحلیلی و انتقادی، به بررسی شایستگیها و بایستگیهای حرفهای فارغالتحصیلان این رشته بپردازد. ابتدا ماهیت و کارکرد رشته را مرور کرده، سپس ستونهای ضروری آموزش آن را برمیشمارد و در ادامه، توانمندیهای مطلوب یک فارغالتحصیل مؤثر را ترسیم مینماید. در گام بعدی، ارکان کلیدی لازم برای تحقق این ایدهآلها، از نظام آموزشی تا نقش دانشجویان، واکاوی میشود. سپس با شجاعت، به تحلیل وضعیت موجود و چالشهای پیشرو پرداخته و در نهایت، دو تصویر متضاد از آیندهی مبهم یا روشن رشته را ترسیم میکند. هدف نهایی این نوشتار، نه تنها تشریح وضعیت، بلکه ارائهی نقشهی راهی برای «اختراع دوباره» این رشته در مسیر ساختن جامعهای دانشبنیان است.
2-ماهیت و کارکرد رشته
رشته علم اطلاعات و دانششناسی، در ماهیت خود، دانشی میانرشتهای، زیرساختی و پاسخگو است. این رشته نه صرفاً یک فنآوری محض است و نه یک علم انسانی انتزاعی، بلکه در نقطه تلاقی فناوری، شناخت، مدیریت و اجتماع قرار دارد. ماهیت آن بر پایه این اصل استوار است که اطلاعات و دانش، منابعی استراتژیک و پویا هستند که باید به گونهای سازمانیافته، قابل دسترس، معنادار و امن، در اختیار افراد و سازمانها قرار گیرند تا بتوانند یاد بگیرند، تصمیم بگیرند و نوآوری کنند.
کارکرد اصلی این رشته در جامعه، کاهش شکاف بین دادههای خام و خرد انسانی است. این رشته مانند یک سوزنبان پیچیده عمل میکند که مسیرهای جریان اطلاعات را در شبکههای عظیم (از کتابخانههای سنتی تا فضای ابری دادهها) طراحی، مدیریت و بهینهسازی میکند تا در زمان و مکان مناسب، به فرد یا سازمان مناسب برسد. کارکرد دیگر آن، ایجاد حافظه سازمانی و اجتماعی است؛ از طریق آرشیوهای دیجیتالی، پایگاههای دانش و نظامهای بازیابی، از فراموشی جمعی جلوگیری کرده و سرمایه فکری جامعه را حفظ و توسعه میدهد. در سطحی کلانتر، کارکرد این رشته هدایت اقتصاد و سیاست به سمت اقتصاد دانشبنیان است. با مهارتهایی مانند علمسنجی، آیندهپژوهی اطلاعات و مدیریت دانش، به تصمیمگیران کمک میکند تا بر مبنای شواهد و دادهها عمل کنند، نه بر اساس حدس و گمان. بنابراین، کارکرد آن در دنیای امروز، چیزی کمتر از تنفس ریههای جامعه اطلاعاتی نیست.
3-بایستگیهای آموزشی رشته
بایستگیهای آموزشی این رشته، یعنی آنچه آموزش آن ضروری و اجتنابناپذیر است، بر سه ستون اصلی استوار میباشد.
1-3- بنیانهای نظری و فلسفی
دانشجو باید با تاریخ فکر در حوزه اطلاعات، نظریههای ارتباطات، مبانی معرفتشناسی و فلسفه علم آشنا شود. این بنیانها به او کمک میکند تا پدیده اطلاعات را عمیقاً درک کند و نه صرفاً به عنوان یک فناوری زودگذر، بلکه به عنوان یک پدیده انسانی-اجتماعی پایدار ببیند. بدون این بنیان، فارغالتحصیل در بهترین حالت یک تکنیسین خواهد بود.
2-3- مهارتهای فنی و روششناختی پیشرفته
ستون دوم، مهارتهای فنی و روششناختی پیشرفته است. این بایستگی طیف وسیعی را از مهارتهای سنتی سازماندهی اطلاعات (مانند ردهبندی) تا پیشرفتهترین فناوریها (مانند هستیشناسی، یادگیری ماشین و پردازش زبان طبیعی) در بر میگیرد. وجه ممیزه این بایستگی در این رشته، تلفیق فناوری با محتوا و بافت است. به عبارت دیگر، دانشجو باید بتواند هم یک پایگاه داده طراحی کند و هم محتوای معناداری برای آن تولید یا سازماندهی نماید.
3-3- بینش مدیریتی، اقتصادی و اخلاقی
ستون سوم، بینش مدیریتی، اقتصادی و اخلاقی است. دانشجو باید بیاموزد که چگونه سیستمهای اطلاعاتی را در بافت سازمانی و اقتصادی مدیریت کند، هزینه-فایده آن را تحلیل نماید و مسائل پیچیده اخلاقی مانند حریم خصوصی، دسترسی عادلانه و مالکیت فکری را در طراحی سیستمها لحاظ کند.
این سه ستون در کنار هم، فردی را تربیت میکند که هم میاندیشد، هم میسازد و هم مسئولیت اجتماعی کار خود را میپذیرد.
4- شایستگیهای فارغالتحصیلان
شایستگی، فراتر از کسب مهارت است؛ به معنای ظرفیت به کارگیری تلفیقی دانش، مهارت و نگرش برای حل مسائل پیچیده در شرایط واقعی و اغلب مبهم است.
1-4-شایستگی کلیدی
شایستگی کلیدی فارغالتحصیل این رشته، توانایی ایفای نقش مترجم و واسط است. او میتواند بین دنیای فنیِ توسعهدهندگان سیستمها و دنیای نیازهای پیچیده کاربران نهایی (اعم از پژوهشگر، مدیر، کودک یا شهروند عادی) پل بزند. این شایستگی مستلزم درک عمیق از هر دو طرف و توانایی ترجمه زبان آنها به یکدیگر است.
2-4- شایستگی بنیادی
شایستگی بنیادی دیگر، تفکر سیستماتیک و کلنگر در مواجهه با سیلاب دادهها است. در عصر انفجار اطلاعات، هر کسی میتواند دادهای را جمعآوری کند، اما فارغالتحصیل این رشته شایستگی اعتبارسنجی، تفسیر، ترکیب و معنابخشی به دادهها را دارد. او میتواند الگوهایی را ببیند که دیگران از قلم میاندازند و دانشی را استخراج کند که در لابهلای اطلاعات پراکنده پنهان شده است.
3-4-شایستگی ماندگاری
در نهایت، شایستگی یادگیری مستمر و سازگاری از مهمترین ویژگیهاست. حوزه اطلاعات و فناوریهای مرتبط با آن، با شتابی بیسابقه در حال تغییر است. فارغالتحصیل شایسته کسی است که نه تنها از این تغییرات هراسان نمیشود، بلکه میتواند روندها را شناسایی کرده و خود و سازمان متبوعش را برای سازگاری با آیندهای نامعلوم آماده کند. او یک یادگیرنده مادامالعمر است.
5- ارکان تنظیم بایستگیها و تحقق شایستگیها
تحقق شایستگیهای مذکور، محصول عملکرد هماهنگ و پویای یک اکوسیستم آموزشی است که چند رکن کلیدی دارد.
1-5- نظام آموزشی
نظام آموزشی در این رشته نباید یک سیستم بسته و متمرکز باشد، بلکه باید یک چارچوب انعطافپذیر و پاسخگو طراحی شود. این نظام باید به سرعت بتواند با تحولات فناورانه و نیازهای بازار کار همراه شده و سرفصلها و روشهای خود را با تحولات فناورانه و نیازهای نوظهور بازار کار هماهنگ کند. به جای تأکید صرف بر انتقال دانش از طریق سخنرانی، باید بر یادگیری مبتنی بر مسئله، پروژه و مشارکت تأکید نماید. نظام ارزشیابی نیز باید از حافظهمحوری به سمت ارزیابی عملکرد در انجام تکالیف واقعی (مانند طراحی یک پایگاه داده، انجام یک ممیزی دانش یا ارائه یک طرح مشاوره) تغییر کند.
2-5- گروه آموزشی
گروه آموزشی قلب تپنده این رشته است. یک گروه آموزشی موفق، خود یک جامعهی دانشمحور زنده است. اعضای این گروه نباید در برج عاج نشسته و تنها به پژوهشهای نظری بپردازند، بلکه باید پیوندهای زنده و مستمر با صنعت، کتابخانههای پیشرو، ناشران دیجیتال و استارتآپهای فناوری داشته باشند. این ارتباط دوسویه، هم به روزرسانی محتوای دروس کمک میکند و هم فرصتهای کارورزی و پروژههای واقعی را برای دانشجویان فراهم میآورد. گروه آموزشی باید فضایی برای گفتوگوی بینرشتهای با گروههایی مانند علوم کامپیوتر، مدیریت، روانشناسی و علوم شناختی ایجاد کند.
3-5- بزرگان و گروههای مرجع
وجود الگوهای فکری و عملی در این رشته حیاتی است. این بزرگان میتوانند استادان پیشکسوت، مدیران موفق مراکز اطلاعاتی یا کارآفرینان نوآور این حوزه باشند. گروههای مرجع نیز شامل انجمنهای حرفهای معتبر داخلی و بینالمللی (مانند انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران، ASIS&T، IFLA) هستند. نقش اینان، تنظیم استانداردهای حرفهای و اخلاقی، ترویج بهترین شیوهها و ایجاد یک هویت حرفهای یکپارچه برای فارغالتحصیلان است. دانشجویان باید از همان ابتدا با این جوامع حرفهای آشنا شده و در فعالیتهای آنها مشارکت داده شوند.
4-5- اساتید
اساتید این رشته در موقعیت دشوار و حساسی قرار دارند. آنها باید در سه نقش پژوهشگر، مربی و رابط صنعت به صورت همزمان عمل کنند. یک استاد موفق در این رشته کسی است که هم در حال پژوهش در مرزهای دانش حوزه (مثلاً در وب معنایی) است، هم میتواند مفاهیم پیچیده را به زبانی ساده برای دانشجویان تشریح کند و هم ارتباط خود را با تحولات خارج از دانشگاه حفظ کرده و نمونههای عینی و واقعی به کلاس درس میآورد. تأکید صرف بر هر یک از این نقشها به تنهایی، به تربیت فارغالتحصیلانی ناقص میانجامد.
5-5- دانشجویان
دانشجویان در این تحلیل، شریکان فعال یادگیری و نه مصرفکنندگان منفعل دانش در نظر گرفته میشوند. دانشجوی این رشته باید از ابتدا کنجکاوی ذاتی، روحیه پژوهشگری و میل به ساختن و حل مسئله داشته باشد. او باید بیاموزد که منابع یادگیری تنها در کلاس درس و کتابهای درسی نیست، بلکه در فضای آنلاین، در پروژههای واقعی و در گفتوگو با متخصصان بیرون از دانشگاه یافت میشود. دانشجویان با تشکیل انجمنهای علمی، برگزاری نشستها با متخصصان و انجام پروژههای گروهی داوطلبانه میتوانند محیط یادگیری خود را غنیتر کنند و در واقع، در تربیت خود و همدورههایشان نقش فعال ایفا نمایند. پذیرش این نقش فعال از سوی دانشجو، شرط لازم برای تحقق تمامی شایستگیهای سطح بالا است.
6- وضع موجود
1-6- تحلیل یک چالش سیستماتیک
وضعیت موجودِ مشهود، تصویری از یک چالش سیستماتیک و چندلایه است که نیاز به ریشهیابی جدی دارد. این وضعیت، حاصل تقاطعی ناسالم میان سنتهای آموزشی فرسوده، هویت حرفهای نامشخص، و تحولات شتابان محیطی است. در ادامه، با اجمال و خلاصه به تحلیل این وضعیت میپردازم.
2-6- ابهام در نام و هویت حرفهای: بحران معنا
تغییر نام رشته از «کتابداری» به «علم اطلاعات و دانششناسی»، هرچند در نیت پیشرو بوده، در عمل اغلب به یک تغییر صوری و فاقد پشتوانهی تحول محتوایی تبدیل شده است. این ابهام، تنها یک مشکل ادبی نیست؛ نشانهی یک بحران هویتی عمیق است. دانشجو، استاد، بازار کار و حتی جامعه دانشگاهی نمیدانند که هستهی متمایزکنندهی این رشته دقیقاً چیست. آیا این رشته، نسخهی ضعیفتری از علوم کامپیوتر است؟ آیا فلسفهی علمِ کاربردی شده است؟ یا صرفاً حرفهی کتابداری با واژگان جدید؟
این ابهام، مستقیماً به نبود اشتغال سازمانی دامن میزند. سازمانها نمیدانند فارغالتحصیل «علم اطلاعات و دانششناسی» را در کدام بخش بکار گیرند. آیا در واحد IT، آرشیو، واحد تحقیقات بازار، یا کتابخانه؟ وقتی هویت شفاف نباشد، جایگاه شغلی نیز نامشخص میماند. در نتیجه، بسیاری از موقعیتهای بالقوهای که میتوانست توسط این فارغالتحصیلان پر شود (مانند مدیریت دادههای داخلی، تحلیل اطلاعات رقابتی، طراحی سامانههای دانشمحور)، توسط متخصصان دیگر رشتهها اشغال میشود.
3-6- نظام آموزشی ناکارآمد: چرخهی معیوب نظریهزدگی و انفعال
توجه بیش از حد به دروس به شکل سخنرانی و نظری و ضعف در آموزش امری مشهود و ملموس است. این مسئله، ریشه در یک پاردایم آموزشی منسوخ دارد که در آن استاد «دانا» و دانشجو «ظرف خالی» فرض میشود. دروس این رشته، که ذاتاً باید پروژهمحور، مسئلهمحور و مهارتبنیان باشند، در قالب حفظیات تاریخچه، تعاریف و تئوریهای انتزاعی ارائه میشوند. دانشجویان «سازماندهی اطلاعات» را میخوانند اما هرگز یک هستیشناسی واقعی برای یک مجموعه داده نمیسازند. «بازاریابی اطلاعات» را میگذرانند اما کمپین دیجیتالی برای یک خدمت اطلاعاتی واقعی طراحی نمیکنند.
نبود فضای کارورزی فعال و پویا ، حلقهی مفقودهی این چرخهی معیوب است. کارورزیها غالباً به بازدیدهای تشریفاتی یا فعالیتهای پیشپاافتاده در کتابخانههای سنتی محدود میشوند. دانشجو در محیطی قرار نمیگیرد که با مسائل واقعی «مدیریت دانش در یک شرکت»، «طراحی UX برای یک اپلیکیشن موبایل» یا «تحلیل علمسنجی یک مؤسسهی پژوهشی» مواجه شود. این جدایی بزرگ بین دانشگاه و صنعت/بازار ، دانشجو را برای دنیایی آماده میکند که وجود خارجی ندارد.
4-6- بحران انگیزه و فرهنگ یادگیری: نتیجهی مستقیم سیستم ناکارآمد
انگیزه پایین دانشجویان، نبود خلاقیت و پشتکار، بیش از آنکه نقص فردی باشد، پیامد منطقی و قابل پیشبینی نظام آموزشی توصیفشده است. وقتی دانشجو حس نمیکند که آنچه میآموزد، قابل استفاده، ارزشآفرین و مرتبط با دنیای بیرون است، طبیعی است که انگیزهاش کاهش یابد. وقتی سیستم، محفوظات را بر تفکر انتقادی و خلاقیت ترجیح میدهد، و شکست در پروژههای تجربی را جریمه میکند، طبیعی است که فرهنگ ریسکگریزی و انفعال حاکم شود. این وضعیت یک دور باطل ایجاد میکند
5-6-ریشهیابی عمیقتر: یک مثلث شکست
وضع موجود را میتوان حاصل تعامل سه ضلع شکستخورده دانست.
ضعف در رهبری فکری و حرفهای: ناتوانی نهادهای متولی (گروههای آموزشی، انجمنهای حرفهای) در تعریف یک چشمانداز مشترک، جذاب و کاربردی از رشته و تبدیل آن به برنامهی درسی و گفتمان غالب.
مقاومت در برابر تغییر: وابستگی به روشهای تدریس آشنا، ترس از فناوریهای جدید از سوی برخی مدرسان، و تمایل به حفظ قلمروهای آکادمیک سنتی.
گسست از تحولات جامعه: بیاعتنایی نسبی به تحولات سریع بازار کار، فناوریهای دیجیتال و نیازهای اطلاعاتی جدید جامعه و اقتصاد.
6-6- راههای گسست از وضع موجود: نگاهی فراتر از نقد
خروج از این وضعیت نیازمند یک تحول رادیکال اما هوشمند است، نه اصلاحات جزئی.
1-6-6- بازتعریف هویت از طریق عمل
به جای بحثهای انتزاعی روی نام، باید نمونههای موفق و عینی از فارغالتحصیلانی ساخت که در نقشهای نوین (تحلیلگر داده، مدیر محتوای دیجیتال، معمار اطلاعات) میدرخشند. هویت در عمل ساخته میشود.
2-6-6- قلابکردن آموزش به دنیای واقعی
حداقل ۵۰٪ واحدهای عملی باید به صورت پروژههای مشترک با صنعت، نهادهای فرهنگی و استارتآپها تعریف شوند. یک درس «مدیریت کتابخانه دیجیتال» باید منجر به طراحی یک پروتوتایپ برای یک مشتری واقعی شود.
3-6-6-تغییر نظام ارزشیابی و گزینش
جذب اساتید باید بر مبنای ترکیب سهگانهی پژوهش، مهارت فنی/حرفهای روز و توانایی آموزش پروژهمحور باشد. نظام نمرهدهی باید از آزمونهای حفظی به سمت ارزیابی نمونه کارها (Portfolio) و گزارش عملکرد در پروژههای واقعی تغییر کند.
4-6-6- ایجاد ائتلافهای استراتژیک
گروه آموزشی باید با گروههای علوم کامپیوتر، مدیریت، روانشناسی و رسانه ائتلاف تشکیل دهد تا دروس و پروژههای مشترک تعریف کند. این امر هم به غنای مهارتی دانشجو کمک میکند و هم ابهام هویتی را کاهش میدهد.
5-6-6- توانمندسازی دانشجو به عنوان عامل تغییر
باید فضایی ایجاد کرد که دانشجویان پرانگیز و خلاق، باشگاههای نوآوری، گروههای کار روی پروژههای آزاد (Open Source) و استارتآپهای دانشجویی مرتبط با حوزه اطلاعات را راهاندازی کنند. اینان میتوانند موتور محرک تغییر در گروه خود باشند.
6-6-6-غفلت استراتژیک
وضع موجود، یک «ناکارآمدی برنامهریزی شده» نیست، بلکه پیامد «غفلت استراتژیک» است. وضعیتی که توصیف شد، حاصل یک توطئه نیست، بلکه نتیجهی تداوم روشهای ناکارآمد در مواجهه با جهانی است که به سرعت در حال تغییر است. خطرناکترین جنبهی این وضعیت، عادیسازی یأس و انفعال است. نقطهی امیدواری دقیقاً در خود این تحلیل نهفته است. وقتی مشکلات به وضوح و به صورت سیستماتیک شناسایی شوند، راهحلها نیز شکل میگیرند.
آیندهی این رشته از جنس «احیاء» سنتهای گذشته نیست، از جنس «اختراع» دوبارهی آن است. این اختراع، نیازمند شجاعت ترک بخشهایی از گذشته، جسارت تجربهگری و عزم برای وصل کردن دوبارهی رشته به شریان اصلی زندگی علمی، اقتصادی و اجتماعی جامعه است. نخستین گام این تحول، گفتوگوهای انتقادی و صریحی است که شما آغازگر آن بودهاید.
7-آینده: مبهم یا امیدوار
تحلیل آیندهی رشتهی علم اطلاعات و دانششناسی و موقعیت فارغالتحصیلان آن، نیازمند نگاهی دوگانه و در عین حال یکپارچه است: نگاهی به تهدیدها و چالشهای مبهم ، و نگاهی به فرصتها و افقهای روشن . آینده این رشته را نمیتوان صرفاً «مبهم» یا «درخشان» توصیف کرد، بلکه آیندهای پیچیده، پویا و سرنوشتساز است که نتیجهی مستقیم عملکرد امروز جامعهی این رشته است. تحقق آیندهای روشن، نه یک امر حتمی، بلکه یک فرآیند انتخابی و فعال است.
1-7-آیندهای مبهم: تهدیدها و چالشهای پیشرو
اگر این رشته و فارغالتحصیلانش در دام ایستایی، انفعال و تقلید گرفتار آیند، آینده میتواند به سرعت مبهم و حتی رو به افول باشد. بزرگترین تهدید، کمرنگ شدن مرزهای هویتی است. با گسترش رشتههایی مانند علم داده، مدیریت فناوری اطلاعات و علوم شناختی، بسیاری از نقشهای سنتی و حتی برخی نقشهای نوین این رشته ممکن است از سوی متخصصان این حوزههای هممرز به چالش کشیده شوند. یک مهندس داده ممکن است ادعا کند که دادهکاوی را بهتر انجام میدهد، یا یک برنامهنویس که سیستمهای اطلاعاتی را بهتر میسازد. اگر فارغالتحصیل این رشته نتواند مزیت رقابتی متمایز خود را تعریف و اثبات کند، در بازار کار محو خواهد شد. تهدید دیگر، افول مدلهای سنتی اطلاعاترسانی است. کتابخانههای فیزیکی اگر نتوانند خود را به سرعت به مراکز اجتماعمحور، فناورانه و مبتکر خدمات تبدیل کنند، با کاهش بودجه و اهمیت روبرو خواهند شد. همچنین، شتاب دیوانهوار تحول فناوری یک چالش دائمی است. هوش مصنوعی Generative (مولد) مانند ChatGPT، میتواند بسیاری از وظایف پایهای سازماندهی، خلاصهسازی و حتی پاسخگویی به پرسشهای مرجع را به صورت خودکار انجام دهد. آینده در صورتی مبهم است که آموزشها مبتنی بر حفظ این مهارتهای قابل اتوماسیون باقی بماند و فارغالتحصیل فاقد مهارتهای طراحی، انتقاد، مدیریت و اخلاقمحوری باشد که ماشین فاقد آن است.
2-7- آیندهای روشن و امیدوارکننده: فرصتها و افقهای نو
اما اگر این رشته و فرزندانش، هوشیاری استراتژیک و انعطاف پویا از خود نشان دهند، آینده نه تنها روشن، بلکه یکی از جذابترین و تاثیرگذارترین حوزههای قرن بیست و یکم خواهد بود. دلیل این خوشبینی ریشه در یک پارادوکس عصر حاضر دارد: هرچه فناوری، تولید و دسترسی به اطلاعات را آسانتر کند، نیاز به متخصصانی که بتوانند بر این دریای مواج، نظم معنابخشند، اعتبارسنجی کنند و آن را به دانش و خرد تبدیل نمایند، حیاتیتر میشود. اینجاست که مزیت متمایز فارغالتحصیل این رشته ظهور میکند: ترکیب منحصربهفرد تسلط بر محتوا، درک از بافت اجتماعی-انسانی اطلاعات و مهارت در فناوری. او نه یک مهندس داده صرف است و نه یک ادیب محض؛ بلکه پلی است بین این دو جهان. فرصتهای نوظهور بسیارند: مدیریت دادههای تحقیقاتی (Research Data Management) در دانشگاههای بزرگ، طراحی و حکمرانی هوش مصنوعی مسئولیتپذیر و اخلاقمدار، متخصص حفاظت از حریم خصوصی و امنیت دیجیتال در سطح دادههای شخصی ، معماری دانش برای سازمانهای پیچیده ، مشاوره در مبارزه با اطلاعات نادرست و سواد دیجیتال جامعه ، و طراحی تجربههای اطلاعاتی شهودی برای فناوریهای نوینی مانند متاورس. در این نقشها، فارغالتحصیل به عنوان قیم اخلاقی و کارکردی اطلاعات عمل میکند.
3-7- سناریوی محتمل و راهبرد پیشرو
سناریوی محتمل آینده، دو قطبی شدن است. گروهی از فارغالتحصیلان که به مهارتهای سنتی و منفعلانه بسنده کردهاند، با بازار کار محدود، درآمد کمتر و هویت حرفهای کمرنگتری روبرو خواهند شد. در مقابل، گروهی نخبه، نوآور و فعال که خود را با عمیقترین مبانی نظری و پیشرفتهترین فناوریها مسلح کردهاند، به مشاوران ارشد، معماران سیستم و رهبران فکری در سازمانهای پیشرو تبدیل خواهند شد. تفاوت این دو گروه در چند انتخاب کلیدی است: تسلط بر زبان برنامهنویسی و ابزارهای تحلیل داده به جای تنها خواندن درباره آنها، درک اقتصاد و کسبوکار به جای محدود ماندن در کتابخانه، تمرکز بر خلق ارزش و حل مسئله برای سازمانها به جای اجرای صرف دستورالعملها، و نهایتاً نگرش کارآفرینانه و ساخت موقعیتهای شغلی جدید به جای تنها جویندگی برای موقعیتهای موجود.
4-7- آیندهای که باید ساخت
آینده رشته علم اطلاعات و دانششناسی مبهم نیست، بلکه شفاف است اما سخت. مسیر آن روشن است: ادغام عمیق با فناوری، تعمیق مبانی نظری انسانی-اجتماعی و تمرکز بر خلق ارزش اقتصادی و اجتماعی. این مسیر، چالشی بزرگ اما امکانپذیر است. آیندهی فارغالتحصیلان این رشته در گروی فرار از دام هویت سنتی و جسارت در تعریف هویتی نوین است. هویتی که در آن، کتابدار، آرشیویست، تحلیلگر داده، مدیر دانش و طراح تجربه کاربری، نه عنوانهایی مجزا، بلکه وجوه مختلف یک حرفهی واحد هستند: «مهندس معناساز» یا «معمار اکوسیستم دانش».
آینده، از آنِ کسانی خواهد بود که نه تنها میدانند چگونه اطلاعات را مدیریت کنند، بلکه میدانند چگونه از آن برای ساختن دنیایی خردمندتر، عادلانهتر و کارآمدتر بهره ببرند. این رسالت، فراتر از یک شغل، یک ضرورت تمدنی برای جامعهی اطلاعاتی فرداست.
8- مخلص کلام
در نهایت، موفقیت رشته علم اطلاعات و دانششناسی در گرو این است که تمامی این ارکان، خود را بخشی از یک کل پویا و در حال تکامل ببینند که هدف نهایی آن، تربیت انسانهایی است که میتوانند در جهان پرهیاهو و مملو از دادهی امروز، نظم معنادار خلق کنند، دانش را جاری سازند و دسترسی به خرد جمعی را برای همه ممکن نمایند.
عظیمی ، محمدحسن (۱۴۰۴). « شایستگی ها و بایستگی های حرفهای فارغ التحصیلان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی». سخن هفته لیزنا، شماره 777، 8 دی ماه ۱۴۰۴
-----------------------------------------------------
[1] . این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.