کد خبر: 26023
تاریخ انتشار: دوشنبه, 01 آذر 1395 - 11:14

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

پاسداشت کتاب

منبع : لیزنا
الهه فیض
پاسداشت کتاب

 (لیزنا: گاهی دور/گاهی نزدیک 174): الهه فیض،کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی و کتابدار کتابخانه عمومی: کتاب از دیرباز به عنوان یاری مهربان و دوستی پند آموز به ما معرفی شده ولی این که امروزه تا چه اندازه  به این یار مهربان بها داده می دهیم و یا به عنوان جزئی از زندگی روزمره مان  جای باز کرده است جای سوال و تامل دارد.

 

کتابخوانی در خانواده

داشتن اطلاعات و کتاب خوانی یک عادت سالم و درست است که باید شکل بگیرد و انتقال یابد. این عادت باید از خانواده ها شروع شود برای مثال والدین باید کتابخوان باشند تا کودکانشان نیز یاد بگیرند، در خانه هایی که کودکان، والدینشان را هرگز در حال مطالعه و کتاب به دست ندیده باشند احتمال عادت به مطالعه در این کودکان بسیار کم خواهد بود زیرا کودکان از والدینشان می آموزند و ریشه اصلی کتابخوانی از خانواده ها شروع می شود. مادری که برای کودکش کتاب می خواند و پدری که به کودکش کتاب هدیه می دهد می تواند امیدوار باشد که گامی اساسی برای کتابخوان کردن کودکش برداشته است و کودکی که در خانواده ای رشد یابد که کتاب و کتابخوانی در ان یک امر مهم به شمار می آید و یا کودکی که به همراه مادر یا پدرش در کودکی به کتابخانه سر زده باشد و درمیان کتابهای کتابخانه زمانی را گذرانده باشد، کودکی خواهد بود که تا بزرگی کتاب از ذهن و تصوراتش حذف نخواهد شد.

 

کتابخوانی در مدرسه

این عادت در مدارس باید تکمیل شود، یعنی معلمان و مربیان مدارس باید ادامه دهنده راه والدین باشند. آنها باید به دانش آموزان بیاموزند که میتوانند پاسخ به سوالاتشان را در کتابها بیابند، می توانند به آنها بیاموزند که مطالعه یک کتاب علمی، داستانی یا تاریخی یا اطلاعات عمومی و یا هر موضوع دیگری می تواند بهترین تفریح برای آنها به شمار بیاید. و از آنجایی که بچه ها در این سنین در حال شکل گیری شخصیت شان هستند اگر به آنها در این سنین چیزی به عنوان یک ارزش آموخته شود نقش بسیار مهمی برای آنها خواهد داشت بنابراین  معلمان می توانند با ارزش گذاری برای دانش آموزان کتابخوانشان و تشویق کردن آنها  بهترین گام را در تکمیل راه خانواده ها بردارند.

برای مثال دانش آموزی که در زنگ انشا بجای خواندن انشاء دست نوشته خود، قسمتی از یک کتاب را که قبلا خوانده و برایش جالب بوده را برای سایرین بخواند و  این احساس خوبی را که از یک کتاب گرفته را با دیگران نیز به اشتراک بگذارد، بسیار دلنشین خواهد بود چه برای آن دانش آموز و چه برای سایرین که می این امر می تواند برایشان تازه و هیجان انگیز باشد، این کار می تواند الگو سازی شود.

و یا دانش آموزانی که در زنگ پرورشی بجای حضور در کلاس درس همیشگی حداقل یک بار در ماه را در محل بخش کودک و نوجوان کتابخانه عمومی نزدیک به مدرسه خودشان (یا حتی کتابخانه آموزشگاهی اگر داشته باشند) بگذرانند تا هم با فضای کتابخانه انس بگیرند و آشنا شوند و هم این امر  بتواند برای تغییر روحیه دانش آموزان و ایجاد خاطره سازی در ذهن آن ها، مفید باشد بسیار خوب و ارزنده است.

معلمان می توانند برای کتابخوان کردن دانش آموزان، خلاقیت های زیادی را تجربه کنند و قطعا تمام این راهها یک نتیجه خوب خواهد داشت، و آن ایجاد عادت به مطالعه در این قشر مهم است. قشری که اگر خوب آموزش داده شوند می توانند نماینده های به حق کتابخوانی در نسل های بعدی باشند و اگر ما یک نسل را خوب بسیازیم باقی خودشان ساخته خواهند شد.

 

کتابخوانی به عنوانی یک نیاز

کتابخوانی یک نیاز است یک نیاز اولیه مثل خوردن که برای جسم مفید است و اگر نباشد جسم تحلیل خواهد رفت، خوب است باور کنیم که کتابخوانی نیز یک خوارک روح است که اگر نباشد روح قطعا تحلیل خواهد رفت و به طبع آن شعور و معرفت واقعی انسانی ما زیر سوال خواهد رفت، جامعه ای که مردمانش کتاب نمی خوانند و خود را از دانستن مطالب و کتابخوانی بی نیاز می بینند چه دستاوردی می توانند برای جامعه شان داشته باشند جز لغزش و خطا و ایجاد مشکلات....

طلاق، اعتیاد، بزهکاری، کودکانی ناسازگار و ... همه اینها مشکلاتی است که نتیجه ناآگاهی ست و ما بجای اینکه بدنبال پیشگیری یعنی دادن خوراک روح و اطلاعات به جامعه و این افراد جامعه باشیم، به فکر راههای مقابله با اینها هستیم! ای کاش می دانستیم که نمی دانیم و باید بیشتر بدانیم چون در دنیای هستیم که دنیای اطلاعات است و ما  باید خود را به آن برسانیم پس باید مطالعه کنیم و این بزرگترین مرحله خودشناسی خواهد بود.

برای رفتن به سوی مطالعه باید احساس نیاز داشت،برای مثال اگر کسی تشنه نباشد دنبال آب نخواهد رفت حتی اگر آب در کنار دست او باشد و این احساس نیاز است که باعث حرکت می شود. کاش دغدغه هایمان کتابهای نخوانده شده ای باشد که در کتابخانه های و کتابفروشی ها خاک می خورند، کاش دغدغه هایمان این باشد که تعداد قابل توجهی از مردم جامعه امان حتی با ادبیات کلاسیک مان آشنایی ندارند و شاید بهترین آثار کلاسیک مان را هم تا به حال نخوانده اند، به راستی چند نفر از ما حداقل یک بار گلستان سعدی را با تامل خوانده ایم؟ جند نفر از ما برای کودکانمان از داستانهای کلیله و دمنه و شاهنامه و مثنوی گفته ایم؟ چند نفر از ما شعرهای حافظ و مولانا و پروین را خوانده ایم و به آن توجه کرده ایم یا حتی برای کودکانمان داستانهای قرآنی را شبها زمزمه کرده ایم؟

 

کتابخوانی به عنوان بهترین راه کسب اطلاعات

راههای زیادی برای آگاهی وجود دارند که بهترین و کاملترین و سالم ترین آن کتابخوانی است. خواندن یک کتاب تربیتی برای یک مادر برای ارتباط با مشکلات فرزندانش می تواند به اندازه وجود یک معلم با تجربه به او آگاهی برساند، یا مطالعه یک کتاب خوب دینی می تواند پاسخگوی بسیاری از سوالات و شبهات دینی ما یا نوجوانانمان باشد، حتی مرور کتابهای تاریخی کشورمان می تواند ما در شناخت صحیح مسائل روز اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و.... یاری دهد، و حتی می تواند کتابخوانی جزءی لاینفک از اوقات فراغت ما گردد و ما در این اوقات با خواندن یک کتاب شعر، داستان، علمی و تخیلی، روانشناسی و اجتماعی و پزشکی و .... اوقات فراغت پر باری را برای خود رقم خواهیم زد، چون خواندن یک کتاب قوه تخیل ما را هزاران برابر بیشتر از دیدن یک فیلم فعال تر می کند، چون در فیلم ماجرا آنگونه که به مانشان داده می شود مجسم می گردد ولی هنگام مطالعه می توانیم در ذهنمان یک واقعه را به هر گونه که دوست داشته باشیم مجسم کنیم و این امر چقدر هیجان انگیز خواهد بود.

 

بیایید از امروز تصمیم بگیریم با کتاب‌های دور و برمان آشتی کنیم و برای سوالاتی که ذهنمان را درگیر کرده است به کتابهایی پناه ببریم که دوستانی بی ادعا هستند و چراغهایی روشن برای مسیردهی به ما . البته باید دانست که کتابهای خوب همین اندازه که می توانند مفید باشند کتابهای بد می توانند مسموم کننده نیز باشند و بهترین راه برای اینکه به اشتباه نیافتیم این خواهد بود که برای جستجوی کتاب مورد نظر خود به کتابخانه ای مراجعه کنیم جایی که در آن افراد ذی صلاح با علم و دانشی که درسش را خوانده اند این امر را برای ما ممکن ساخته اند و فضایی پر از کتابهای خوب را برایمان ایجاد نموده اند و حتی مصاحبه و پرس و جو از  متصدی کتابخانه یا همان کتابدار کتابخانه می تواند برای انتخاب های درست ما یک فرصت طلایی باشد. و در پایان شما را به تعمق نسبت به این مهم که گفته شده است، یک ساعت تفکر بهتر  از هزارسال عبادت خواهد بود دعوت می کنم. حق یارتان باد.

NeDa
|
Iran
|
1395/09/02 - 16:38
0
1
متشکرم از اطلاعات خودتون،موفق و پایدار باشید
ش.ط.
|
Iran
|
1395/09/02 - 11:16
0
1
با سلام و تشکر از مطالب خواندنی ....
واژه به طبع در خط دوم از بند " کتابخوانی به عنوان یک نیاز " اشتباه نگارشی دارد و " به تبع " درست است.
اگر من اشتباه میکنم لطفا من را تصحیح کنید .با تشکر .
علي اسكندري
|
Iran
|
1395/09/02 - 00:40
0
1
احسنت برشما
مجتبی
|
Australia
|
1395/09/01 - 20:13
0
1
باریکلا الهه خانم دمتگرم خداییش
مغربی
|
Germany
|
1395/09/01 - 19:27
0
5
سرکار خانم فیض تبریک میگم.
مرتضي
|
Iran
|
1395/09/01 - 19:14
0
3
بسيار عالي و تشكر از متن زيبا و آموزنده شما.
سدادی
|
Iran
|
1395/09/01 - 14:54
0
4
سرکار خانم فیض
عالی بود...
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: