کد خبر: 29538
تاریخ انتشار: شنبه, 07 مرداد 1396 - 09:11

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

خانه باغی حسابی به اسم موزه دکترحسابی

منبع : لیزنا
 لیلی وکیلی
خانه باغی حسابی به اسم موزه دکترحسابی

(لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک ۱۸9): لیلی وکیلی، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت اطلاعات دانشگاه شهید بهشتی: فکر نمی کردم روزی برسد که میهمان خانه دکتر حسابی شوم و از نزدیک و خیلی نزدیکتر با افکار و علم ودلبستگیها و عشق ایشان آشنا شوم. تا آن روز زیبای اردیبهشتی که دکتر اصنافی استاد درس اسنادمان خبر از یک گردش علمی ودرسی برای بهشتیان دادند...بازدید ازخانه دکتر محمود حسابی، مرد علمی جهان درسال 1990و پدر علم فیزیک ایران. فرصت زیبا وبکری بود برای دیدار استاد و همدرسانم وکسب علم ومعرفت درکنارشان. در یک صبح دل انگیز، ازاین سوی شهر به آن سوی شهر راهی شدیم.

شلوغی شهر آن ساعت برایم  جالب بود چرا که من همیشه فکر میکردم وقتی که من در اداره مشغول به کار هستم، همه مردم هم مثل من مشغول کار هستند و خیابانها خلوت است...زهی  خیال باطل که تهران، شب و روزش، زیر و رویش، همیشه شلوغ است.

با مترو عازم بودیم که درآن شلوغی وهای هوی، صدای دلنشینی ما را به خود جلب کرد،سربرگرداندیم وهمکلاسی های  سمنانی مان را دیدیم وچه کیفی دارد دیدن همکلاسیها در آن شلوغی. و اینگونه بود که چهار نفری عازم خانه میزبان شدیم.

موزه دکتر حسابی در خیابان مقصودبیک، چهار راه حسابی، کنج یک فرعی دنج خودنمایی می کرد. خانه باغی اعیانی، یادگار دوره قاجار با سردری مزین به شعری از شیخ اجل سعدی رحمت الله.

درموزه که  بازشد .یک صف دانش آموزان از آنسوی در خونمایی کردند. ظاهرا بازدیدشان تمام شده بود وعازم بودند. پسر بچه های بازیگوشی که شیطنت از چشمانشان می بارید اندکی به ما خیره شدند وکمی ما بر آنها.. دلم می خواست بلند بگویم: آهای بچه ها! قدر این دوران را بدانید که هرچه خوشی است درهمین دوران است و باقی دوران ها چیزی خوشتر انتظارتان را نمیکشد. ترسیدم که بگویند خودمان می دانیم آخر بچه های این دوره زمانه با بچگی زمان ما خیلی فرق دارند، آگاه به تمام امورات ومزین به علوم منقول وغیر منقول..(من غول) هستند ماشاالله.

کنج حیاط منزل، گلخانه‌ای زیبا به اسم گلخانه قنات، چشم نوازی می کرد، کنارش پله های سنگی زیبایی بود که به دفتر کار استاد منتهی می شد. حیاط خانه(موزه) یا همان حیاط مادر با انواع درختان و گلها به شکل زیبایی تزیین شده بود که خبر از ذوق صاحبخانه می داد.

موزه اصلی در طبقه فوقانی عمارت بود که با پله هایی باریک قابل دسترس می شد. از بالکن زیبای آن خانه اعیانی که به حیاط وعمارت نگاه کردم وصدای پرندگان خوش آوا راکه شنیدم،جو گیر شده وناگهان بانگ بر آوردم :آهای یاران ..اگرمن هم همچنین جایی زندگی میکردم حتما یک دکتر حسابیِ حسابی تر از حسابی می شدم. که ناگهان با چشم غره استاد متوجه شدم که اگر نمره درس اسناد را می خواهم باید دهانم را بسته نگه دارم.. بعدا استاد توضیح دادند که دکتر حسابی از فقر و نداری به اینجا رسیده اند. وبا همت عالی خود، حسابی شده اند.

وارد موزه که شدم کمی جا خوردم چرا که موزه بیشتر شبیه یک انباری زیبا بود. فضای موزه کوچک بود و اشیا بدون نظم ویژه ای کنار هم قرار داشتند. فکر کردم اگر مدیریت خانه موزه به یک آرشیویست که به طبقه بندی مواد اگاه است سپرده می شد، جلوۀ موزه خیلی بیشتر وزیباتر می شد. کمی که گذشت به محیط موزه اشناتر شدم و آرام آرام از شکوه زندگی یک مهندس، معلم مخترع، موسیقدان، ادیب و فیزیک دان لذت بردم؛ مردی دانشمندکه زندگی اش آینه ای تمام نما از عواطف، علم، هنر و انسانیتش بود.

موزه پربود از دست خط ها اسناد و نقشه های با ارزش. اشیایی که بعضا به دست خود استاد طراحی وساخته شده بودند، لباسها و اسباب بازی بچه ها، قلم و خودکار و مدادهایی که به صورت کامل استفاده شده بود و پیام ویژه ای را می رساند. جنب موزه هم واحد چاپ و نشر و فروش آثار استاد و آثار کسانی که مطالبی در مورد استاد نوشته بودند دایر بود.

حضرت استاد خود نیز چندین جلد کتاب نوشته بودند که به گفتۀ راهنمای موزه، سالها به عنوان کتابهای مرجع مورد استفاده قرارگرفته است. آثاری از جمله واژه نامه تخصصی فیزیک، دیدگانی فیزیکی.. یادآور می شود، دکتر حسابی مطالب خود را به فارسی سره می نوشتند و از لغات عربی تا جای ممکن دوری می کردند. از اینرو ایشان واژۀ «دیدگانی» را به جای نور و در برابر اپتیک استفاده کرده اند.

درقسمت دیگر،کتابخانۀ شخصی استاد قرار داشت که با چند صد جلد کتاب که به زیبایی چیدمان شده بود و رخ نمایی می کرد.

همچنین در این موزه، توانستم با کارهای بزرگ ایشان مانند تعین ساعت رسمی ایران آشنا شوم. هدف از این کار، تعیین ساعتی بود ‎‎‎‌‌‌که جایگزین تشخیص از طریق رویت خورشید (طلوع و غروب) برای هر افق شهر و روستا در کشور بشود تا دیگر زمان با طلوع و غروب آفتاب ، در هر شهر و استانی تغییر نکند و مردم در روزهای ابری و زمستانی، با مشکل تعیین ساعت روبرو نشوند. و بدین ترتیب مشکل تشتت زمان بین شهرهای کشور، به وجود نیاید و ارتباطات درست و مرتب با خارج، که پشتیبان روابط جهانی، آمد و شدها، معاملات و . . . برطرف شود.

سرتان را درد نیاوردم...

همۀ خواندنیها، دربارۀ موزۀ دکتر حسابی در اینترنت هم موجود است. ولی خواندن کی بود مانند دیدن! توصیه می کنم حتما سری به آنجا بزنید سرمست از حال خوش شوید.

نکته جالب دیگر برای من آن بود که وقتی بازدید تمام شد، لبخند رضایت و غرور بر لب تک تک همکلاسیها و استادم خودنمایی می کرد. از نگاهشان حرف دلشان خوانده می شد که همگی مفتخر به این غرور ملی و جهانی بودند.

باسپاس ازاستادخوبم آقای دکتر امیر رضا اصنافی که بازدیدهایی از این دست را برای ما فراهم آوردند تا درس مدیریت اسناد برایمان ملموستر شود

نسرين کياني
|
Iran
|
1396/05/21 - 09:45
0
1
سلام به دوست عزيزم ليلي چه زيبا و صميمي خونه دکتر حسابي را توصيف کردي چه روز زيبا و به ياد ماندني بود همسفر شدن با شما و بقيه دوستان خيلي خوش گذشت ممنون که خاطرات يک روز زيبا را دوباره زنده کردي به اميد ديدن دل نوشته هاي زيباي ديگر از شما دوست هنرمندم
محسن زین العابدینی
|
Iran
|
1396/05/09 - 11:36
0
4
تلنگر خیلی خوبی بود که مجددا برای بازدید از این سرای علم و مهر و فرهنگ برنامه ریزی کنیم.
پاسخ ها
لیلی وکیلی
| Iran |
1396/05/20 - 20:10
سلام اقای دکتر سعادت باشد دراین بازدیددرکنارتان باشیم
کتابدار
|
Iran
|
1396/05/08 - 08:13
0
4
سلام
به واقع همین طوره که گفتید خانم وکیلی عزیز
پروفسور حسابی خودش و سبک زندگیش حسابی عشقه
من هم به عنوان یه دانشجوی ارشد کتابداری چندسال پیش از خانه(موزه) ایشون بازدید کردم البته با بچه های انجمن ریاضی دانشگاه الزهرا
اونجا حسابی از همه چی کیف کردیم
اما در نهایت با حسرت و افسوس بیرون اومدیم چون متوجه شدیم که بانکی، به دلیل بدهی ها عن قریبه که خانه ایشون رو تصرف کنه و اینکه چندان هم از موزه دکتر حسابی حمایت مالی و پشتیبانی های دیگه صورت نمی گیره
البته امیدورام که این مسائل مرتفع شده باشه و ما همیشه شاهد حمایت همه جانبه از سرمایه های فکری سرزمین مون باشیم
من هم کتاب "استاد عشق" نوشته ایرج حسابی را پیشنهاد می کنم به همه دوستان
کتابی بسیار زیبا، روان و تاثیرگذار
پاسخ ها
لیلی وکیلی
| Iran |
1396/05/20 - 20:11
سپاسگزارم
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: