کد خبر: 40016
تاریخ انتشار: شنبه, 05 مرداد 1398 - 18:30

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

خودآگاه پنداری ناآگاهانه

منبع : لیزنا
 فائزه فرهودی
خودآگاه پنداری ناآگاهانه

(لیزنا: گاهی دور گاهی نزیک ۲۴6): فائزه فرهودی، دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی؛ مدرس دانشگاه فرهنگیان: در زمینه علل کتاب نخواندن و فواید کتابخوانی و به طور کلی آسیب شناسی عدم مطالعه در ایران مطالب زیادی نوشته شده؛ صحبت های زیادی شده و همایش ها و برنامه های مختلفی هم در این زمینه برپا شده؛ اما آن طور که باید و شاید شاهد تغییرات مثبت در فرآیند مطالعاتی افراد جامعه نیستیم.

بارها گفته شده است که سرانه مطالعه در ایران پایین است؛ ایرانی ها کتاب نمی خوانند؛ وقت کتاب خواندن ندارند؛ قیمت کتاب بالاست و ... .

] به موازات افزایش قیمت کتاب، قیمت مواد غذایی هم بالا رفته است؛ در این شرایط آیا از خرید مواد غذایی می‌توان چشم پوشی کرد؟! آیا با افزایش نرخ تورم هیچ رستوران و یا کافی شاپ و یا سوپرمارکتی بسته می شود؟ اما شاهد تعطیلی خیلی از انتشارات هستیم و یا شاهد کاهش شمارگان کتاب ها حتی به 100نسخه![

همه این عوامل عواملی سطحی است. اگر دیدگاه ژرف نگرانه به این موضوع داشته باشیم متوجه خواهیم شد که علت اساسی کتاب‌گزیری در جای دیگری نهفته است؛ که چندان ارتباطی هم به ایرانی بودن و یا نبودن ندارد.

ما زمانی شروع به تناول غذا و یا نوشیدن آب می کنیم که شدیدا احساس گرسنگی یا تشنگی می کنیم؛ زمانی می خوابیم که احساس نیاز به استراحت در تمام وجود ما شکل گرفته است و چاره ای جز خوابیدن نداریم و هیچ فعل دیگری را نمی توانیم جایگزین خوابیدن کنیم. اما ما نیاز به آگاهی احساس نمی کنیم که درصدد رفع این نیاز باشیم؛ یا اگر هم اندک اطلاعاتی نیاز داشته باشیم کتاب خواندن را تنها چاره رفع این نیاز اطلاعاتی نمی دانیم!

اغلب از همه چیز شکایت داریم؛ از وضعیت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی. اما هیچ وقت از جهالت و غفلت خودمان در هیچ اموری شکایتی نداریم؛ گویا آنچه از اطلاعات و دانایی نیاز داشتیم در بدو تولد در وجود ما قرار داده شده است! من اسم این رضایت خاطر کاذب درونی را "خودآگاه پنداری ناآگاهانه" می گذارم. چون حتی نمی دانیم که دچار چنین اختلالی هستیم. این که چه عواملی دست به دست هم داده اند تا باعث این اختلال شده اند نیاز به بررسی و تحقیق زیادی دارد؛ ولی آنچه اکنون اهمیت دارد این است که تقریبا به شکل یک اپیدمی درآمده است و وقت آن رسیده که هر چه سریع تر از پیشروی این اختلال جلوگیری شود.

برنامه های ترویج فرهنگ کتابخوانی و تشویق و ترغیب جامعه به مطالعه کردن و تخصیص بودجه برای اجرای این برنامه ها زمانی می تواند کارآمد باشد که علت درد مشخص شده باشد و این موارد به عنوان درمان این درد تجویز شده باشد. در حالیکه در حال حاضر این اتفاق هرگز نیفتاده است. به همین خاطر است که این برنامه ها بازخورد و نتیجه مناسبی که انتظار داشته ایم در پی نداشتند.

خودآگاه پنداری ناآگاهانه یعنی فرد خود را در همه زمینه ها صاحب نظر می داند و در بیشتر موارد نیازی به کسب اطلاعات احساس نمی کند. فرد از وجود چنین اختلالی در درون خود آگاه نیست؛ بنابراین به دنبال رفع آن هم نخواهد بود. نمود بیرونی چنین اختلالی، عدم علاقه به مطالعه و کسب آگاهی در زمینه های مختلف است. این عامل، اصلی ترین و مهمترین و شاید بتوان گفت تنها دلیل مطالعه نکردن در افراد است. سایر عوامل صرفا بهانه هایی است که برای توجیه عدم مطالعه به کار برده می شود.

شعارهایی مثل "کتاب بخوانید؛ کتاب برای شما مفید است و شما را وارد دنیای جدیدی می کند" آنقدر بی هدف تکرار شده که اغلب افراد با شنیدن آن احساس خوبی پیدا نمی کنند و یا اصلا نمی شنوند.

حال چه باید کرد؟

کتابخانه ها در هر کشوری متولیان اصلی گسترش علم و دانش هستند. اما مساله اصلی این است که این فعالیت (گسترش علم و دانش) را چگونه انجام دهند تا به نتیجه مطلوب برسند. یکی از فعالیت هایی که در حال حاضر جای خالی آن به شدت در کتابخانه ها احساس می شود "تشکیل پرونده مطالعاتی کاربران" است.

وقتی برای درمان یک بیماری به پزشک مراجعه می کنیم اولین چیزی که پرسیده می شود سوابق بیماری ماست حتی از دوران کودکی. و اینکه برای درمان چه مراحلی را تا کنون طی کرده ایم؛ چه داروهایی استفاده کرده ایم و یا احیانا چه کارهایی انجام داده ایم که باعث تشدید بیماری شده است. قبل از بررسی این موارد هیچ پزشکی اقدام به نسخه نوشتن و تجویز دارو نمی کند.

وقتی اولین بار کسی به کتابخانه ای مراجعه می کند و درخواست کتاب می کند دقیقا مانند کسی است که وارد مطب پزشکی شده و از پزشک می خواهد فلان دارو را برای او تجویز کند! اما آیا پزشک این کار را انجام می دهد؟ تا معاینات دقیق صورت نگیرد و مدارک بیمار بررسی نشود هیچ تجویزی انجام نخواهد شد.

در کتابخانه ها هم (فارغ از اینکه چه نوع کتابخانه ای هستند) باید همین روال اتفاق بیفتد. سوابق مطالعاتی فرد از زمانی که خواندن و نوشتن آموخته باید مورد بررسی قرار بگیرد. سیر مطالعاتی او سوال شود و برای او پرونده مطالعاتی دقیق تشکیل شود. بر این اساس خود شخص هم که تا به حال از علائق مطالعاتی اش مطلع نبوده آگاهی پیدا می کند. در این صورت وقتی به کتابخانه مراجعه می کند و درخواست کتابی می دهد کتابدار با مراجعه به این پرونده و چند سوال ساده، می تواند پیشنهادات بهتری برای مطالعه به فرد ارائه کند. حتی وقتی به کتابخانه مراجعه نمی کند می تواند پیگیر روند مطالعاتی او باشد و او را به دریافت بهترین منبع اطلاعاتی دعوت کند.

او نمی داند که در زمینه شغلی اش به چه اطلاعاتی نیاز دارد. او نمی داند که در زمینه روابط خانوادگی اش باید چه مهارت هایی داشته باشد و حتی ممکن است نداند تا چه میزان از آگاهی از این مهارت ها محروم است. او نمی داند که در تربیت فرزندش اشکالاتی وجود دارد و به همین خاطر درصدد رفع این اشکالات نیست چه برسد به اینکه برای رفع این مشکل به کتاب مراجعه کند و انواع روش های تربیتی را مطالعه کند و یاد بگیرد.

این اولین قدم در یک کتابخانه است که بسیار ضروری به نظر می رسد. در مرحله بعدی نقاط مشترک تمام پرونده‌ها باید بررسی شود و موضوعی که مبتلا به بیشتر اعضای کتابخانه است استخراج شود. یعنی موضوعی که اکثر مراجعان کتابخانه نسبت به آن ضعف دارند و این ضعف اطلاعاتی در اکثریت کاربران دیده می شود. یعنی نقاطی که در پرونده های کاربران هم پوشانی دارد مشخص شود. سپس برای آگاهی دادن در آن موضوع به کاربران تصمیم گرفته شود که چه راهکاری مناسبت تر است. آیا برگزاری کارگاه می تواند موثر باشد؟ آیا خرید کتاب هایی در این موضوع موثرتر است؟ آیا بهتر است زمینه همکاری کتابخانه با موسسه یا نهادی که به این موضوع مربوط است فراهم شود؟

در حال حاضر در کتابخانه ها چنین فعالیت هایی انجام می شود اما مشکل اینجاست که بدون بررسی و تحلیل نیاز اصلی کاربران این اقدامات انجام می شود.

به عنوان مثال کاربران یک کتابخانه دانشگاهی را در نظر بگیرید. کتابخانه برای برگزاری کارگاه آموزش یک نرم افزار اقدام می کند در حالیکه اگر پرونده مطالعاتی کاربران تشکیل می شد و به شکل دقیق بررسی می شد که نیاز فعلی دانشجویان چیست مشخص می شد که به جای کارگاه آموزش نرم افزار بهتر بود چند نسخه از یک کتاب تهیه شود و یا بالعکس.

تشکیل پرونده مطالعاتی و بررسی نقاط هم پوشانی موضوعات درج شده در پرونده ها و تصمیم گیری برای حل مشکل مطالعاتی مطرح شده در پرونده اکثریت کاربران مهمترین اقداماتی است که باید در تمام کتابخانه ها صورت بگیرد.

اگر فراتر از کتابخانه هم بنگریم  افراد کل جامعه هم باید یک پرونده مطالعاتی داشته باشند تا حداقل خودشان بدانند که در کجای کار قرار دارند و در چه زمینه هایی نیاز به کسب اطلاعات و آگاهی دارند.

اینکه کتابداران کتابخانه ها بتوانند با این اقدامات کارشناسانه در افراد این ذهنیت را ایجاد کنند که در بسیاری از موارد در زندگی شان نیاز به کسب دانایی و آگاهی دارند مهمترین رسالت کتابداران در دنیای امروز است. وقتی این ذهنیت ایجاد شد خود به خود افراد به سمت رفع این نیاز اطلاعاتی شان می روند و سیر مطالعاتی منظمی را در پیش خواهند گرفت.

به جای اینکه برنامه های ما در زمینه ترویج فرهنگ کتابخوانی سمت و سوی شعاری داشته باشد و به شکلی سطحی و غیر کارشناسانه تبلیغ کتاب و کتابخوانی صورت بگیرد، بهتر است اول اختلال خود آگاه پنداری که در اغلب افراد وجود دارد و البته افراد نسبت به وجود این اختلال ناآگاه هستند، برطرف شود.

شناسایی درد و بعد تجویز نسخه بهتر است از ارائه مسکن هایی که در زمان کوتاه درد را مخفی می کنند و به درمان هم هیچ کمکی نمی کنند.

خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: