داخلی
»پژوهش و نگارش (پاورقی)
پیشینهها تنها ذهنی نیست؛ همۀ کنشها نشانی از گذشته دارد و سودار است
در بخشهای قبل به این نکته اشاره شد که ذهن و تصویرهای ذهنی بخشی از مغز و تن انسان است و از تجربههای جسمی همان فردی استفاده میکند که خود از محیط زندگی تغذیه میکند. به عبارت دیگر، تصویرهای ذهنی انعکاسی از همکنشی یا تعامل بدن است با محیط جاری؛ بدنی شامل همۀ تجربههای بدنی و مغزی و گذشتۀ ژنتیکی و فرهنگی خاص خود که در زمانمکان جاری کنش میکند. زمانمکان جاری در اینجا هم به وضعیت و نیاز جاری جسم اشاره دارد و هم به شرایط محیطی. بارها اشاره شده است که محیط برای مغز هم شامل محیط بیرونی است و هم محیط درونی بدن، حتی خود مغز. زیرا مغز نه فقط از محیط بیرونی بلکه از وضعیت جاری بدن و خود مغز در گذشته و لحظه جاری نیز نقشه و تصویر دارد که دائما در حال ویرایش است؛ ویرایشی که شامل تصویرهای مرتبط با تجربههای قبلی هر فرد هم میشود که روی هم انباشت شده است. مخزنی از بینهایت تصویرهای حسی، حرکتی و شناختی که تنها بخش کوچکی از آن متناسب با نیاز و وضعیت جاری بدن به رودخانه جاری ذهن میآید.
بر همین اساس میتوان گفت پیشینههای علمی، فنی، فرهنگی و تمدنی تنها ذهنی نیست که بتوان با انتقال آن به ذهن دیگر یا ذخیرۀ فیزیکی آن در جایی مثل کتاب یا مقاله، کار را تمامشده و کامل تلقی کرد؛ بلکه به انسانهایی در زمانمکانهای متفاوت و با مناسبات اجتماعی حاکم بر آنها اشاره دارد که توانستهاند چیزی را هستی دهند که شاید جنبههایی از آن با استفاده از محملها و فرایندهای ارتباطی و شناختی در ما و دیگران یا جایی نمود ذهنی و فیزیکی پیدا کرده است. حتی اگر قرار باشد از آنها بهرهای جست نیز باید آنها را از نو زنده و زندگی کرد. چرا که اصلا گذشته و آیندهای در عالم فیزیک وجود ندارد. اگر میخواهیم چیزی از گذشتۀ فرهنگی و اجتماعی داشته باشیم باید بخشی از زندگی جاری ما شود، و نگاهمان به پیشینهها و حضور کمی و کیفی آن در زندگی به فراتر از پیشینههای متنی و حتی ذهنی ارتقا یابد. درک و فهم علوم و فنون دیگران و بهویژه انتقال جنبههای مورد نیاز به کم و کیف زندگی جاری ما وابسته است.
نکتههای فوق، نکتههایی راهبردی و کاربردی است که باید در تدوین سیاستها، اهداف، برنامهها و راهبردهای آموزشی و پژوهشی مرتبط با یادگیری و انتقال علوم و فنون به آنها توجه کرد. وگرنه فعالیتها و کنشهای مرتبط با آموزش و پژوهش تا حد جمعآوری پیشینههای صرفا ذهنی و آشکار مرتبط با آنها در منابع و متون نوشتاری یا غیرنوشتاری تقلیل خواهد یافت: کم و بیش چیزی شبیه آنچه که اکنون بر نظام آموزشی و پژوهشی و سایر نظامهای مرتبط با انتقال علوم، فنون، و یادگیری کشور حاکم است. با چنین رویکردی حتی اگر تمام متون علمی و فنی جهان را در کتابخانههای کشور جمع کرده و حتی آنها را صرفا در ذهن برخی از متخصصان و دانشمندان منتقل کرده باشیم هم نمیتوانیم مدعی علوم و فنون باشیم.
گذشتهها و پیشینهها را جدا از آنچه که امروز هستیم و میخواهیم در آینده باشیم نمیتوان مشاهده و مطالعه کرد. دانشمندان علوم شناختی از جمله و بهخصوص عصبزیستشناسان معتقدند که همۀ کنشهای ما با فرضیههای پیدا و پنهانی همراه است که از گذشته در ما جاری است. برای مثال کاروئانا با اشاره به شواهد گوناگون استدلال میکند که هر مشاهده سرشار از فرضیه است و سرشار از کردار است (ص. 34-44) منظور او و سایر دانشمندان از مشاهده نهفقط مشاهدۀ علمی بلکه حتی مشاهدۀ حسی ساده با چشم و گوش و سایر حواس است؛ هر رفتار سادۀ آگاهانه و ناآگاهانه انسان در لحظۀ جاری با فرضیه و سوگیری همراه است که از تصویرهای گذشته تغذیه میکند. کم و کیف انتخاب و توجه انسان به چیزی تحت تاثیر همین سوگیریها و فرضیههای آگاهانه و ناآگاهانه است. در هر لحظۀ فرضی میلیاردها فوتون نور به سمت چشم ما روان است اما فقط به چیزهای خاصی از بین همۀ این پیامها توجه میکنیم که نشان از تجربۀ گذشتۀ ما و نیازهای جاری ما دارد. مطالعۀ علمی و از جمله پیشینۀ پژوهشها نمیتواند بدون توجه به این واقعیت باشد. این نکتهها تماما نقش انسان به عنوان مشاهدهگر فعال و هدفمند را برجسته میکند؛ به طوری که وضعیت جسمی و ذهنی حال و روز اوست که کم و کیف مشاهده و تحلیلها و تعبیرها را تعیین میکند. نتایج همۀ کنشها را باید بر همین اساس تعبیر و تفسیر کرد. حتی یک نوشتۀ علمی و با کمک انواع روشها و ابزارهای علمی نیز برکنار از سوگیری خواسته و ناخواسته و یا به زبان دیگر، حضور گذشتۀ زمانمکاندار نیست. همه چیز از انسان و کم و کیف خواستهها و نیازهای او و نیز تواناییها و ناتواناییهایش در زمان حال آغاز و بر هم انبار میشود. کم و کیف حافظه، دانش، دانایی، خردورزی، یادگیری، انواع مهارتها و داشتههای انسانی، همه و همه چنین نسبتی با انسان و گذشته و حال و آیندۀ او دارند.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.