کد خبر: 45493
تاریخ انتشار: دوشنبه, 15 فروردين 1401 - 13:04

داخلی

»

سخن هفته

جهان سوم

منبع : لیزنا
محمدحسن سپاسی
جهان سوم

لیزنا، محمدحسن سپاسی، دانشجوی کارشناسی علم اطلاعات و دانش‌شناسی دانشگاه قم: اکنون که برایتان می­نویسم بامداد سومین روز از اسفند ماه 1400 است. پس از تلاش زیاد، تماس با اپراتور[1] پشتیبان و بحث با وی بالاخره اینترنت وصل شد. اما چرا و چه شد که در حال نوشتن این متنم؟

عرضم به حضورتان که مرا در زمره کسانی حساب کنید که شخصا از واژه جهان سوم متنفرم و اگر دیدید واکنشی به جهان سومی خطاب کردن ایران توسط کسی سکوت کردم، بر من خرده نگیرید! شاید مجبورم...

اما پاسخ سوال فوق الذکر[2]، دقیقا خاطرم هست که سوم اسفند ماه 98 بود، در خوابگاه لم داده بودم و اخبار روز را مطالعه میکردم که خبر تعطیلی یک هفته ای بدلیل شیوع کرونا را خواندم. فغان از این طالع و آن زمستان نحس[3]... القصه که امروز که برایتان می­نویسم پس از 2 سال هنوز آن یک هفته تمام نشده.

اگر شیشه­‌ی روی میز کار یا غذاخوریتان اصطلاحا لب­ پر شده باشد و یکبار دستتان را ببرد چه می‌کنید؟ بار دوم و سوم و چهارم چه؟ عاقبت شیشه عوض می­شود یا حداقل یک چسب کتاب روی آن قسمت می­زنید که دیگر نبرد. و من اکنون نوشتم که بگویم بعد از 2 سال از مجازی شدن آموزش­ها، همچنان ضعف اینترنت دغدغه اصلی من دانشجوست! هنوز محیط تدریس اساتید "ادوب کانکت[4]" و "بیگ بلو باتم[5]" است! واقعا زشت نیست؟ یعنی کشوری با این تعداد مهندس و استاد و دانشجو، بعد از 2 سال، باید درگیر این شرایط باشد؟ جالب است بدانید که چین با بیش از یک میلیارد نفر جمعیت حدود 2500 دانشگاه دارد، ایران با 80 میلیون نفر حدود 2600 دانشگاه! من اصل واژه جهان سومی بودن را قبول ندارم و مانند عباراتی مثل خاورمیانه و امثال آن را از بنیان به رسمیت نمی­شناسم. اما باید خدمتتان عرض کنم که کشوری که به ازای هر 32 هزار نفرش 1 دانشگاه دارد(چین به ازای 564 هزار نفر یک دانشگاه، هند به ازای 852 هزار نفر و آمریکا به ازای 57هزار نفر)، اما همچنان مشکلاتی به این شکل جز 3 عامل اصلی دغدغه جامعه علمی آنست. باید برایش خون گریست. چرا می­گویم دانشگاه باید و می­تواند این مشکل را حل کند؟ مشکلات ما 2 دسته­اند: دسته اول نبود بستر نرم افزاری مناسب است و دسته دوم زیرساخت­ها. ایجاد بستر نرم افزاری که مهندس کامپیوتر میخواهد که اگر بگوییم دانشگاهیان ما نمی­توانند، که خب... و اگر می­توانند خب...(جا­های خالی جمله با شما). در بخش دوم، حرف امروز دولت اینست که 10 سال است در زیر ساخت­ها سرمایه­ گذاری نشده، کتابداری هم که خوانده باشی، در درس مبانی شبکه و سخت افزار یاد می­گیری که باید شبکه را طوری طراحی و مدیریت کنی که در آینده قابلیت گسترش داشته باشد و دچار مشکل نشوی! بحث زیرساخت و سرعت اینترنت مفصل­تر کلام اکنون ماست، به هر حال ایجاد یک بستر نرم افزاری مناسب و قوی که اینقدر باگ[6] نداشته باشد قطعا در توان برنامه­ نویسان ایرانی هست. اما چرا این مسئله پیگیری نشده، الله اعلم. به هرحال حرف در من اینجا اینست که با گذشت 2 سال از شیوع کرونا، اگر دانشگاه نتوانسته باشد مشکلات خود را حل کند، چگونه می­توان انتظار داشت که بتواند مشکلات جامعه را حل کند؟ القصه که ما منتظر نشسته ­ایم کسی بیاید فکری به حال شیشه شکسته­ای که هر روز دستمان را می­برد، بکند. اما دریغ...

 البته این را هم بگویم که همین الان که با شما صحبت می­کنم، برای جست و جو در کتابخانه ملی باید وی پی ان[7] استفاده کنم. چرا؟ چون اینترنت خوابگاه سایت کتابخانه ملی را باز می­‌کند، اما نمی‌توان از جست و جوی آن استفاده کرد! چرایش را هم نمی­دانم و البته محدود به همین هم نمی­شود و سایت­هایی مثل پرتال[8] جامع علوم انسانی[9] هم باز نمی­شود. حال شما بگویید که اینترنت خوابگاه اگر سایت­های علمی را باز نکند، من دانشجو باید چه کنم؟ اینطور در نظر بگیرید که مشکلات عدیده اینترنت که وجود دارد جای خود، همانقدر هم رویش بگذارید می­شود اینترنت خوابگاه! آنقدر وی پی ان استفاده کردم که گوگل هم صدایش در آمده و هربار برای یک جست و جوی ساده باید ثابت کنم ربات نیستم. اما در پس همه این مشکلات و نومیدی­ها، پرتو نوری همواره دلم را روشن نگه­ داشته. وقتی دانشجوی انتقالی باشی، دانشگاه خنجری زیر گلویت می­گذارد به نام سنوات! معدل الف باشی یا نباشی هم فرقی نمی­کند. هرکه می­خواهی باش، سنواتت تمام شود حساب کارت با کرام الکاتبین است. برای من همان پرتو نور به امداد و آمد و مشکل را حل کرد. خلاصه ترم آخری حسابی شرمنده شدم و پوزش خواستم. در پاسخ اینگونه شنیدم که اینجا خانه توست! آدم برای ماندن در خانه­‌اش و کمک خانواده‌­اش معذرت نمی­خواهد... . این حرف آنقدر مرا به فکر فرو برد، که قابل بیان نیست. اگر کتابخانه و دانشگاه، خانه من هستند. چرا پس از مدتی ارتباط من و این خانه قطع می­شود؟ کاش می­شد همین حالا هنوز اهل این خانه‌­ام، درسم هم که تمام شد، می­توانم اهلش بمانم؟ راستش قبلا سرک کشیده­ام و پرسیده‌­ام، جواب­ها همه منفی‌ست. اما مقصر این قطع ارتباط کیست؟ نمی­دانم. در این ماوی که به هر گوشه­اش نگاه می­کنم خاطره خوشی برایم زنده می­شود نشسته‌­ام و به آینده‌­ای مبهم نگاه می­کنم. تلخ­ترین فکری اکنون در ذهن من خطور می­کند، نبودن در اینجاست. ولی واقعا چرا؟ چه می­شود که دانشجو مدرکش را که میگیرد می­رود و کلاهش هم در دانشگاه بیفتد...

چرا دانشجویانی که اصطلاحا فارغ التحصیل می­‌شوند برای دانشگاه غریبه می‌­شوند؟ مگر نه اینکه اینجا حداقل 4 سال خانه دوم دانشجو بوده؟ این سوالات و سخنی که بالاتر گفتم، در تناقضی عجیب مرا سردرگم‌­تر می‌­کند. شاید خیلی آرمان‌گرایانه باشد اگر بگویم کاش می­شد که حداقل به اندازه تار مویی هم که شده این ارتباط نه فقط مابین افرادی خاص، بلکه بین همه دانش آموختگان دانشگاه برقرار می­‌ماند. حفظ چنین ارتباطی هم دانشگاه قوی­تر می­ساخت و هم جامعه­‌ای از دانش آموختگان دانشگاهی که دست در دست هم می­‌توانستند هم به یکدیگر و هم به جامعه خود کمک کنند. مگر نه اینکه یکتای بی همتا مارا به همکاری[10] فراخوانده؟ اگر آمدیم و یک جامعه بزرگ تشکیل دادیم، اگر دست در دست هم گذاشتیم، آن وقت قطعا در همه امور دست خدا[11] با ما خواهد بود. این حرف من نیست، سخن علی(ع) است. و محال است که به این رهنمودها عمل کنیم و نتیجه نگیریم. انشالله.

خدایا چنان کن سرانجام کار                تو خوشنود باشی و ما رستگار

سپاسی، محمدحسن. « جهان سوم» . سخن هفته لیزنا، شماره 583، 15 فروردین ۱۴۰۱.

 --------------------------------------

[1] operator

[2] ذکر شده در بالا(براساس لغت نامه دهخدا)

[3] شهادت سردارحاج قاسم سلیمانی، سقوط هواپیمای اوکراینی و شیوع کرونا

[4] Adobe connect

[5] Big blue bottem

[6] Buge

[7] VPN

[8] portal

[9] Ensani.ir

[10] وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوىٰ

[11] یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة

برچسب ها :