کد خبر: 46112
تاریخ انتشار: پنج شنبه, 06 مرداد 1401 - 09:42

داخلی

»

برگ سپید

مسابقه جایزه برگ سپید:

معرفی کتاب سرزمین گوجه‌های سبز

منبع : لیزنا
آی‌سودا اکثت
معرفی کتاب سرزمین گوجه‌های سبز

درباره نویسنده

 هرتا مولر[1] زاده 17 اوت  سال 1953 نویسنده، شاعر رومانیایی ‌تبار آلمانی است که در سال ۲۰۰۹ موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد. او که دانش‌آموخته‌ی زبان و ادبیات آلمانی بود و از سوی دیگر نیز در ادبیات رومانی تحصیلات تکمیلی را به ثمر رسانده بود در یک روستای آلمانی‌ زبان در غرب رومانی دیده به جهان گشود .پس از جنگ جهانی دوم، مادر مولر توسط نیروهای نظامی شوروی سابق به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد .پدربزرگ وی هم که مردی ثروتمند بود و دارایی بسیاری داشت، توسط دولت دستگیر شد و تمام دارایی‌های او به نفع دولت ضبط شد و اموالش مسکوت ماند. هرتا مولر در دهه‌ی ۱۹۷۰ بسیار تحت‌فشار نیروهای پلیس مخفی قرار گرفت. او هیچ همکاری با پلیسان مخفی در افشای نام  سیاسیون و مخالفین دولت نکرد و همین امر باعث شد که وی شغل معلمی را که به آن علاقه‌ی بسیار هم داشت، رها کند.از این‌رو تصمیم گرفت که به مترجمی روی آورد و به ‌عنوان یک مترجم به امرار معاش پرداخت. او پس از مدتی به دلیل همکاری نکردن با دولت از رومانی اخراج شد و هنگامی که برای اولین بار مجموعه داستان‌های کوتاه وی به زبان آلمانی چاپ شد، در رومانی سانسور شد و پس از مدتی نیز کتاب‌هایش از رومانی جمع شد. وی در سال 1987 به آلمان مهاجرت می‌کند و در آلمان به نوشتن ادامه داد و همزمان به تدریس در دانشگاه مشغول شد. وی از سال ۱۹۹۷ نیز عضو آکادمی زبان آلمان شد. در سال ۲۰۰۹ کمیته‌ی سیاست‌گذاری نوبل اعلام کرد که نوبل ادبیات به هرتا مولر تعلق می‌گیرد. از آثار مهم وی می‌توان به زمین‌های پست، گذرنامه و سرزمین گوجه‌های سبز که همگی به فارسی برگردانده شده‌اند، اشاره کرد.

درباره کتاب

 داستان سرزمین گوجه‌های سبز[2] اولین بار در سال 1992 منتشر شد ولی پس‌ از این که جایزه نوبل ادبیات را در سال 2009 از آن خود کرد در لیست پر فروش‌ترین کتاب‌های دنیا و در زمره موفق‌ترین رمان‌ها در زمینه‌ی ادبیات سیاسی قرار گرفت. سرزمین گوجه‌های سبز روایت دختری آلمانی تبار در کشور رومانی است که به همراه چهار دوست خود که آن‌ها هم جزو اقلیت آلمانی کشور رومانی هستند، در دوره‌ی دولت استبدادی نیکولای چائوشسکو زندگی می‌کند. آن‌ها دانشجویانی هستند که هر کدام با امید و آرزویی ولایت فلاکت‌زده خود را ترک گفتند تا با آمدن به شهر خاطرات سیاه را فراموش کنند و به زندگی‌ خود با شرایطی بهتر و با تحمل رنجی کمتر ادامه دهند اما غافل از اینکه شهر از ولایت آن‌ها مصیبت‌زده‌تر و دهشتناک‌تر، تحت سلطه دیکتاتوری مستبد در فلاکت خود غرق است.

نقد و بررسی کتاب

 سرزمین گوجه‌های سبز داستانی پرفراز و نشیب چندلایه است. داستان تظاهر، ترس، انفعال، خیانت، حسرت‌ها و رؤیاهای به باد رفته است. این رمان با استعاره و کنایه‌های فوق‌العاده‌اش به زیبایی توانسته زندگی کردن در فضای دیکتاتوری را ترسیم کند. داستان به زبانی ساده روایت شده است که برای همگان قابل فهم و لمس باشد اما در پس این سادگی نویسنده توانسته استعارات و کنایه‌های پیچیده را در اثر بگنجاند تا مخاطب خاص خود را نیز تحت تأثیر قرار دهد. نویسنده با زبانی شاعرانه به توصیف فضای خفقان‌آور شده. نتیجه حاکمیت یک حکومت توتالیتر است پرداخته است. حکومتی که هیچ حقی برای مردم تحت سلطه خود قائل نیست و مردم را از پایه‌ای‌ترین ملزومات محروم کرده است. نکته جالب‌توجه این است که مولر، خود تجربه زندگی در این فضا را دارد درواقع مولر تجربه‌های شخصی خود را به رشته تحریر درآورده است و دقیقاً به همین دلیل است که خواننده براحتی می‌تواند با این فضا و با این توصیفات همراه با استعاره و کنایه ارتباط برقرار کند. او توانسته به زیبایی وحشت حاکم در جامعه را به تصویر بکشد و خواننده را نیز با جریان سیال ذهن خود در فضای رازآلود و وهمناک خود همراه سازد بگونه‌ای که خواننده نیز جایی برای قضاوت مردم رمانی نداشته باشد و کاملاً مانند افراد آن جامعه از رعب و وحشت، سکوت  و تحمل را در دستور کار خود  قرار دهد.  مولر در این رمان با فضای تیره و تاریک خود توانسته واقعیاتی نظیر: فقر، خودکشی، تجاوز، قتل، سرکوب و خفقان را مطرح می‌کند گفتن و باز کردن این‌گونه مسائل به‌گونه‌ای داستانی و در غالب یک رمان اغلب برای خواننده آزاردهنده و در بعضی مواقع غیرقابل تحمل است اما وی به زیبایی توانسته این فضای حزن‌انگیز را برای خواننده تلطیف کند و همچنین خواننده را تا سطرهای انتهایی کتاب با خود همراه کند. وی با انتخاب سبک درست یعنی رئالیسم جادویی مسائل اذیت کننده را لای پوسته‌ای از شاعرانگی پیچیده است که نه تنها فضا را تلطیف می‌کند بلکه باعث می‌شود این داستان حزن‌انگیز قلب و روح خواننده را بیشتر و بیشتر لمس کند. مولر با شیوه روایتی که برای این داستان انتخاب کرده به خواننده اجازه هم ذات پنداری با، شخصیت‌های کتاب را هم داده در قسمتی از کتاب پس از خودکشی لولا همه در سالنی بزرگ هستند و همه باید از مرگ یک نفر که به گفته دولت، خائن است کف بزنند، مولر باظرافت کامل آن صحنه و حس دانشجویان را منعکس می‌کند. طوری که خواننده نیز با تمام دانشجویان همراهی می‌کند، خواننده که از انفعال و سربه‌راه بودن بیش از حد دانشجویان خشمگین می‌شود با اندکی تأمل، خود نیز از این فضا می‌ترسد و سکوت می‌کند و چه بسا شروع به کف زدن کند.

«بغض راه گلوی همه را بسته بود، اما چون اجازه‌ی گریه کردن نداشتند، بجایش کف مفصلی زدند. هیچ‌کس جرئت نکرد که به‌عنوان نخستین فرد، کف نزند. چند نفری هم که برای یک لحظه مکث کردند، چنان وحشت کردند که دوباره کف زدند. بیشتر افراد حاضر، به دنبال این بودند که دیگر کف نزنند. این را می‌شد از ناهماهنگی کف زدن‌ها در سالن فهمید. اما وقتی آن چند نفر، دوباره شروع به کف زدن کردند، بقیه سالن هم به کف زدن ادامه دادند. درنهایت، وقتی یک صدای واحد مثل کوبیدن یک کفش بزرگ به دیوار به گوش رسید، سخنران جلسه دستش را به نشانه‌ی دعوت به سکوت بالا برد.»

قطعاً در طول داستان خواننده متوجه این می‌شود که از این رمان پایان خوشی انتظار نمی‌رود اما با توجه به کشش داستان و نوع روایت بی‌نظیر مولر خواننده تا انتهای کتاب با این داستان همراه است و دقیقاً نکته همینجا است که با خواندن پاراگراف آخر کتاب متوجه این می‌شود که با چه داستانی همراه شده است.

قسمت‌هایی از کتاب

  • در شهر هم درختان توت یافت می‌شد اما نه در خیابان‌ها؛ در حیاط‌ خانه‌ها. و نه در هر خانه‌ای. فقط در خانه‌ی آدم قدیمی‌ها. در زیر درخت، یک صندلی راحتی قرار داشت که روکش نشیمن‌گاه آن از جنس مخمل بود. اما مخمل، لکه‌دار و پاره‌پاره بود. وسط آن سوراخ شده بود و تکه‌ای از زیر آن، معلق در هوا. سطح مخمل به علت اینکه خیلی روی آن نشسته بودند، سفت و له به نظر می‌رسید. رشته‌های ریش‌ریش‌شده‌ی مخمل همچون گیسوان بافته شده به نظر می‌رسید. اگر کسی بر روی آن صندلی کهنه می‌نشست، رشته‌های تازه‌ای بیرون می‌زد؛ رشته‌هایی که روزگاری سبز بودند.
  • یکی از کتاب‌های کلبه‌ی درختی «در باب خودکشی» نام داشت. در آن آمده بود که فقط یک راه برای خودکشی کارساز است؛ اما من در دایره‌ی سرد انتخاب بین شیرجه از پنجره و شیرجه در رودخانه، مستاصل شده بودم. مرگ از دور دست برایم سوت می‌کشید و من باید به سمتش می‌شتافتم. به خودم تسلط داشتم و فقط بخش کوچکی از وجودم از رفتن هراس داشت. شاید آن بخش، هیولای قلب من بود.
  • هیچ‌کس هرگز از من نپرسید که در کدامین خانه، در کجا، پشت کدامین میز، در کدامین تخت‌خواب و کشور، دوست دارم راه بروم، بخورم، بخوابم؟ و یا چه کسی را از سر ترس دوست داشته باشم؟

سخن پایانی

 سرزمین گوجه‌های سبز داستانی تلخ و زنانه: در پایان باید به این نکته توجه کرد که رمان سرزمین گوجه‌های سبز خواننده را با توصیف‌ها و حسرت‌های عمیق زنانه و تبعیض‌های جنسیتی همراه می‌کند. اکثر اوقات این داستان را در زمره ادبیات سیاسی  قرار داده‌اند اما از نظر من علاوه بر سیاسی بودن، این کتاب بارقه‌هایی از رمان‌های فمینیستی را نیز دارد. این کتاب روایتی پست مدرن از فضای حاکمیتی مستبد دارد اما توصیفاتی که از زنان و تبعیض‌ها و تجاوز‌ها و خودکشی‌ها دارد هم حائز اهمیت است. در این هیچ شکی نیست که زندگی کردن تحت سلطه یک حکومت دیکتاتوری برای همه افراد جامعه امری تحمل‌ناپذیر است اما به این نکته هم باید توجه کرد که این تجربه برای زنان به مراتب سخت‌تر و همچنین وهم‌آلودتر است. نکته‌ای که مولر به‌درستی به آن اشاره دارد و در بسیاری از توصیفات خود این موضوع را با نثری شیوا  و به تلخی بیان کرده است.

منبع

-ممتحن، مهدی، لک، ایران. (1394) بررسي تطبيقي رئاليسم جادويي در دو رمان سرزمين گوجه‌هاي سبز و صدسال تنهايي، ادبيات تطبيقي ( فرهنگستان زبان و ادب فارسي )، دوره 11، شماره 2، ص 162-141

-سالاری، مریم، هاشمی، راحله صمیم، رضا.(1392) تبیین مؤلفه‌های پسامدرنیسیم در ادبیات داستانی (مطالعه موردی رمان سرزمین گوجه‌های سبز اثر هرتا مولر) نشریه جامعه، فرهنگ، رسانه دوره 3، شماره 6، ص 30-11

مشخصات کتاب

 مولر، هرتا. سرزمین گوجه‌های سبز؛ ترجمه غلامحسین صالح میرزا./ انتشارات مازیار،1379. (256ص)

درباره نویسنده متن

 آی‌سودا اکثت، دانشجو کارشناسی ارشد مدیریت اطلاعات دانشگاه شهید بهشتی، ساکن استان تهران. رایانامه:این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

***خواننده محترم لطفا درباره این یادداشت نظر خود را بیان کنید، نظرات شما در نتایج مسابقه در نظر گرفته می‌شود.

-------------

[1] Herta Muller

[2] the land of green plums