داخلی
»سخن هفته


لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: این مطلب را برای چندمین بار میشنوم. ما صد میلیون دادیم به فلان کاوش و فلان لیب و فلان پیپر و و دا پژزنج .... و ..... بیس و فلان و بهمان و همه پایگاهها را میگیریم، اونوقت بیایم فقط برای یک ساینس دایرکت تنها یک میلیارد، دو میلیارد تومن بدیم؟ این جمله را هم از کتابداران محترم شنیدهایم و هم از مدیران بالادستی دانشگاهها. در دو سال اخیر هم که با همت والای برخی مدیران خودمان و وزارت علوم چند دسترسی را توانستهایم بصورت قانونی باز کنیم و باز نگهداریم و علیرغم شرایط بسیار سختتر شدهی ارسال هزینه اشتراک ، باز هم تلاش برای دسترسیهای بیشتر انجام میشود، ، بارها و بارها و بارها این جمله را میشنویم. آن هم زمانی که حتی یک ریال از دانشگاهها گرفته نشده و زحمت گرفتن ریالش از منابع مالی کشور را یکی دو نفر تقبل کردهاند که الحق جای گفتن دست مریزاد دارد.
و همه اینها، و اضافه شدنشان تنها همراهی شما عزیزان، کتابداران کتابخانههای دانشگاهی را میطلبد. عزیزان لطف کنید، اگر خیر نمیرسانید، مشکل تازه ایجاد نکنید. خبر دارم در همین دوماه اخیر به برخی دوستان گفته شده که آقا شرکتی که پایگاهش به روی شما باز (الزویر)، اعتراض کرده که چرا در سایت شما داده های ما بصورت غیر قانونی هم دسترسی دارند. در جائی که همیشه به عزیزان تذکر داده شده، لیکن مدیران دانشگاه مشکل همین امروز خودشان را میبینند و میخواهند در دوره مدیریت ایشان صدایی در نیاد و ضمن اینکه باور نمیکنند چه مشکلی ایجاد می کنند که مجبورم این بار واضحتر توضیح دهم.
عزیزان من شما به شرکتهای ایرانی که دادههای ناشران را هک میکنند و در اختیار شما میگذارند، این 100 میلیون را میدهید، و شرکتهای بینالمللی با عکس سایتهای شما با مراجعه به دادگاههای خودشان حکم یک طرفه میگیرند و باقی 100 میلیون تومانی را که به یکی از شرکتهای فروشنده پایگاههای قفل شکسته پرداخت کردهاید، را تا خود خود یک میلیارد و نهصد میلیون تومانش را از وزارت و دولت میگیرند. کما اینکه اتحادیه ناشران بین المللی بعد از چند اخطار جدی، در سال 1397 یا 98 سرانجام حکمی از دادگا نیویورک علیه ما گرفت. اینکه کِی و کجا دستشان به دارائیهای ایران برسد که پول را بردارند، مهم نیست چون دیرتر شود با سودش برمیدارند. حکم برداشت در دست آنها است و نشان داده اند که برمیدارند.
حتما معاونین پژوهشی دانشگاهها در جریان این قبیل جرایم هستند، و حتما ارقام محرمانه است و درز نمیکند، ولی اینکه بابت قفل شکستهها جرایم بسیار سنگینی برایمان نوشته شده تازگی ندارد و نمیدانم بالاخره توانستند مانند جریمههای کرسنت جایی از دارائیهای ایران بردارند، یا نه؟
جنگ کپی رایت در دهه 60 و محکوم شدن ناشر ایرانی برای چاپ افست غیرمجاز کتابهای علمی و به ویژه کتابهای درسی ناشران معتبر خارجی در ایران را شما احتمالا به یاد ندارید، ولی تحقیق کنید بد نیست. حتما کتابداران پیشین یادشان هست. از آنها بپرسید دولت فخیمه ایران آن جریمهها را از کجا پرداخت؟ از جیب مردم پرداخت یا از همان ناشر خاص که حرف هیچ کس را نمیپذیرفت؟
جریمه سنگین چین بابت شکستتن قفل ویندوز و کرک مایکروسافت و .... پیش از پیوستن به WTO را هم تحقیق کنید. ببینید نتیجه چه شد؟
کرسنت را در اخبار همین سال جاری خودمان دنبال کنید که ساختمانهای چندین میلیاردی در هلند و انگلستان متعلق به دولت ایران را به بهانه لغو یک طرفه قرارداد از سوی ایران بالا کشیدند (و گلی به جمال سعید جلیلی زدند) و حالا باز شاد شاد باشیم که توانستهایم قفل شکسته استفاده میکنیم و پول به این ناشران از خدا بیخبر نمیدهیم. می دانید چه پولهایی در این کشور عزیز هزینه میشود که رقم منابع اطلاعاتی یک ده هزارم آنها هم نیست؟ ولی دارد هزینه میشود و بازارهای لوکس ایران را برای قطب برخوردار تراز نگه میدارد. لیک به پایگاهها که میرسد آقای رئیس جمهور ناتراز تر از قبل میشود.
بازار لامبورگینی و پورشه در ماشین، بازار لباسهای برندهای مشهور جهانی، و حتی بازار میوههای لوکس در بهجت آباد و تجریش و دربندسر و .. را ببینید؟ برای همه اینها ارز فراهم است.
صاحبان قدرت و سرمایه که برادران بزرگوار اروپایی و امریکای شمالی باشند در این مواقع هم از توبره میخورند و هم از آخور.
شاید دهسال پیش بود که در همین سخن هفته نوشتم که اگر بخواهند شما از سرمایه هایشان مانند کتابها، مجلات الکترونیک و مقاله ها و پایگاهها نرم افزارها و اپلیکیشنها، از ویندوز و ورد و اکسل و فتوشاپ و .... استفاده نکنید یا دانلود نکنید یا کرک نکنید، در همین ویندوزی که شما کرک میکنید، کدی خواهند گذاشت که جلوی هر گونه دانلود غیر مجاز را خواهد گرفت و آن روزها چندین مقاله درباره این کد گذاری نوشته شده بود و من هم در سخن هفته تقدیم کردم، ولی این کد گذاری متوقف شد و اجرا نشد. چرا؟ چون به نفع دوستان نبود. چه از سوی توبره و چه از سوی آخور.
سوی توبره: ببینید اگر شما ویندوز و آندروئید و مک و ... ابزارهای این چنینی نداشته باشید، نمی توانید به شبکههای مجازی بپیوندید. دادههای شما به فیس بوک و اینستاگرام و واتساپ و تلگرام نمیرود. من گوشی و لپ تاپ که میخرم، همه اینها را با هزینهای غیر واقعی و شاید یک دهم قیمت واقعی بابت کرک به عنوان خدمت به من میفروشند و من شاد شاد اینها را میخرم و وارد این شبکه ها میشوم و همه دار و ندارم را در اختیار این شبکهها میگذارم که ابزار کنترلی برای جهان قرن بیست و یکم هستند.
(به هیچوجه ارزش گذاری نمیکنم که الآن با خودتان بگوئید مگه چه عیبی داره؟ مگه اطلاعات من به چه دردشان میخورد؟ ولی مخاطبان من اغلب کتابدارید و خوب میدانید اکنون بزرگترین شرکتهای دنیا شرکتهایی هستند که دادههای کلان گردآوری کردهاند. فقط یادآوری میکنم که شاید یک بخش را درست بگوئید. اینکه اطلاعات من به در خودم نمیخورد ولی این قسمت را یادآوری میکنم ولی به درد ایلان ماسک و زوکربرگ (تجاری سیاسی) و پنتاگون و موساد (سیاسی/ امنیتی/ نظامی) میخورد.
جنگ 12 روزه را به یاد بیاورید. شبکه اسرائیل اینترنشنال با تهیه کنندگان و مجریان ایرانی خائن به وطنشان را به یاد بیاورید که چگونه از اخبار شبکههای مجازی برای پائین آوردن روحیه مردم ایران بهترین استفاده را میکرد. ذائقه سنجی و تبدیل خبر به شایعات وسیع بر پایه این ذانقه سنجی را دقت کنید. در اندازه جهانی هم ببینید: تصمیم گیری بر اساس دادههای آماری وسیع و دقیق که حرفهای 6 میلیارد آدم را در مورد یک موضوع خاص به کمک ابزارهای مدرن تحلیل میکنند و هزاران تحلیل دیگر که روح ما هم از آنها بیخبر است، پس ارزش گذاری نکنم و این را به خودتان واگذار کنم که آیا نسبت به این مساله حساس باشید یا نه، خود دانید، ولی این واقعیت وجود دارد و حتی خودشان هم به آن اذعان دارند و افتخار هم میکنند که چند ترلیون داده و عکس و ویدئو و سند در اختیار دارند).
پس اینکه ما به ویندوز و آندروئید و مایکروسافت آفیس و .... اینستا و فیس بوک و اینها دسترسسی نداشته باشیم منطقی نیست و منافع قدرتهای بزرگ تضمین نخواهد شد، باید دسترسی باشد و باید دادههای خود را با این صاحبان قدرت به اشتراک بگذارید. پس برویدو شاد باشید و استفاده کنید، و همانطور که گفتم این سمت توبره بود.
سمت آخور: سمت آخور هم این خواهد بود که هر جا که لازم بود، ساختمانهای هلند و لندن و شرکتهای بزرگ متعلق به ایران و پولهای بلوکه شده، به هر علت، بابت جرایمی که دادگاههای خودشان برای ما مینویسند را برخواهند داشت.
بنابراین بروید و شاد شاد کار خودتان را بکنید، هم شما رضا، هم من رضا، پرداخت انشاءالله با امام رضا(ع). منظورم مدیران آستان قدس امام رضا (ع) است.
فلان کاوش و فلان لیب و فلان پیپر و و دا پژزنج .... و ..... بیس و فلان و بهمان صد میلیون میگیرند و شما رضا و شرکتها هم رضا و میماند باقی پول که به صورت جریمه اعلام میشود، این بخش تا سقف خدا تومان بر عهده کیست؟ از جیب دولت. از مالیاتهای شما، از سهم نفت شما در بودجه مملکت و از جیب خود شما و من و همه روستائیان ایران. از جیب من کتابدار که تلاش میکنم خدمتی به استاد و دانشجوی دانشگاه خودم بکنم، ولی این خدمت ازجیب خودم و پدر و مادر دانشجوی گرامی پرداخت میشود. و ظاهرا فعلا ادامه خواهد داشت.
به سوی راه حل: دسترسی آزاد در چه مرحلهای است؟
حتما در این باره بیشتر خواهم نوشت. دوستان عزیز آزمایشگاه علم آزاد ایرانداک در این مدت خیلی کار کردهاند و در هفته دسترسی آزاد هم به دادههای باز پژوهشی و دسترسی آزاد پرداختند، آنها بگویند که دسترسی آزاد در چه مرحله ای است؟ امسال نه؟ سال بعد؟ سال بعد تر از آن؟ دسترسی آزاد هر روز دارد در همسویی با ناشران بزرگ بینالمللی خودش را آماده و آماده تر میکند. اروپا و امریکای شمالی دارد قوانینش را با این مساله بازنگری میکند و در همین ستون بارها پیشرفتها و تحولات دسترسی آزاد و دخالتهای دولتها در جهت سرپا ماندن ناشران بزرگ را خواندهاید.
هوش مصنوعی ضربههای کاری به پیکره همطراز خوانی Peer review و نشر سنتی وارد آورده که حتما برایتان خواهم نوشت. پرداخت هزینه پردازش مقاله APC هر روز جدیتر میشود و تقریبا چاره ای نمانده. ناشران شمال جهانی، از سر لطف ! ! ! تا چند سالی به کشورهایی که تحریم نیستند یک یارانههایی میدهند که قطب جنوب جهانی هم فکر کند در بازی هست، ولی APC جدی میشود و شده.
همه اینها ما را سوق میدهد به سمت یافتن یک راهکار عملی برای آینده ای نه چندان دور. دسترسی آزاد میآید، دیگر نیازی به شرکتهای فرشنده قفل شکسته هم نخواهد بود چون دسترسی برای همه مردم دنیا باز خواهد بود، خُب برادر APC را چه میکنید؟
APC بودجه میخواهد، در سال، چیزی نزدیک به سه برابر هزینه خرید پایگاههای همه ناشران. این بار شرکتهای قفل شکسته نقشی ندارند، چون اگر پول نپردازید، مقاله شما منتشر نمیشود و باز هم منزویتر از اکنون خواهیم شد. راه حلمان در سالهای آینده داشتن ردیف بودجه است. این بودجه باید از هم اکنون و با روند رویدادها در ردیفهای قانون بودجه بارگزاری شود. پیشنهاد این است، بودجه خوب برای پرداخت و خرید مجله در سال جاری و یکی دو سال آینده و نگاهداری این ردیف مستقل، در قانون بودجه و تبدیل آن به بودجه پردازش مقاله در بودجه دولت در سالهای بعد. بیائید یک بار هم که شده از نوک دَماغ به بن دِماغ مهاجرت کنیم و در ایران اندکی جلوتر از نوک دَماغ گرامیمان را هم ببینیم.
من قبل از به پایان بردن این یادداشت، سری به سایت دانشگاههای بزرگ زدم و هنوز دارم میبینم که راهنمای استفاده از قفل شکستهها (همان فلان کاوش و فلان لیب و فلان پیپر و و دا پژزنج .... و ..... بیس و فلان و بهمان) به وضوح در گوشه و کنار وبگاه حضور دارد. باور کنید شتر سواری دولا دولا نمیشود، شتر قدش بلند است و هرچه دولا هم شود باز دیده میشود.
عمرانی، سیدابراهیم. «چقدر خوشحالیم، شاد شاد: سخنی با کتابداران دانشگاهی». سخن هفته لیزنا، شماره 771، 3 آذر ماه ۱۴۰۴

۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.