کد خبر: 31600
تاریخ انتشار: سه شنبه, 23 آبان 1396 - 16:04

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

ستاد خبری ۲۵

هفته کتاب ۲۵/کودکان و چالش های ترویج خواندن

کتاب کودک، ماده درک معنای جهان

منبع : لیزنا
 کیانوش غریب‌پور کارکرد کتاب کودک را در اختیار قراردادن ماده و تجربه تصویری برای خلق تصویر ذهنی و در نهایت، درک هستی عنوان کرد.
کتاب کودک، ماده درک معنای جهان

کیانوش غریب‌پور، طراح گرافیک، تصویرگر و مدیر هنری به مناسبت هفته کتاب در یادداشتی موضوع تاثیر تصویرگری کتاب کودک در یادگیری را بررسی کرده است.

به گزارش لیزنا (ستاد خبری بیست و پنجمین هفته کتاب ایران)، در یادداشت غریب‌پور آمده است:

امروزه کتاب‌های تصویری و کتاب‌های مصور (هر دو از انواع کتاب‌های «تصویردار») بخش مهمی از کتاب‌فروشی‌ها و کتابخانه‌هاست. در فضای خصوصی خانواده نیز، کافی است یک عضو تحصیل‌کرده حاضر باشد تا کتاب‌ تصویردار به‌عنوان بخشی از منابع رشد کودک، در سبد خرید خانوار وارد شود. حتی پدر و مادرهایی که خود کتاب نمی‌خوانند، اگر مقداری گرایش فرهنگی داشته باشند، حتما برای کودکان‌شان کتاب می‌خرند و حتما بخشی از زمان خود را برای همراهی فرزندان‌شان در کتاب‌خواندن، اختصاص می‌دهند.

چرا کتاب کودک برای رشد ذهنی کودکان مهم است؟ بدون کتاب، کودک چه چیزی را از دست می‌دهد و چه بخشی از ذهن او شکل نمی‌گیرد؟ آیا کتاب کودک برای کودک همان کاربردی را دارد که کتاب‌های بزرگ‌ترها، برای بزرگ‌ترها؟

البته بخشی از واقعیت همین است. کودک، انسان کوچک و در حال رشدی است که مثل ما برای شناخت جهان و درک هستی به کتاب نیاز دارد. اما ما چرا به کتاب نیاز داریم؟ آیا این یک باور نخبه‌گرایانه و فضل‌نمایانه است یا ما واقعا به خواندن کتاب نیاز داریم؟

حقیقت این است که ما برای درک جهان به داستان نیاز داریم. این داستان را می‌توانیم از دیگران بشنویم، با فیلم، ببینیم یا از کتاب بخوانیم. داستان، چه آن‌جایی که بازگویی واقعیت‌های آدم‌های دیگر باشد و چه وقتی مربوط به جهان افسون و افسانه، روایت زندگی نوع بشر است. ما بیش‌تر مایلیم زندگی خود را در زندگی دیگران ببینیم. سرنوشت هم‌نوع برای ما گاهی از سرنوشت خودمان جذاب‌تر است. چون با آن‌ها هم‌ذات پنداری می‌کنیم و ترجیح می‌دهیم آن‌چه قرار است ما تجربه کنیم را در تجربه ایشان ببینیم. امکانات شخصیت داستان همیشه از امکانات ما بیش‌تر است. او در شرایط و زمان‌هایی است که ما اغلب نمی‌توانیم با همان شرایط، در همان زمان‌ها باشیم. ما او را از فرای خودش می‌بینیم، گویی خود را. در حالی که خودمان را از مرکز خودمان می‌بینیم، از دورن خودمان. برای همین ما از نقطه‌ای بیرون از خود داستان با آن یگانه می‌شویم. مثل وقتی که بعد از یک دوره، زندگی خودمان را مرور می‌کنیم. این همان اکسیر زمانه است. درسی که زمان به ما می‌دهد. درسی که ما وقتی در مرکز واقعه‌ایم قادر به دریافت آن نیستیم، تا وقتی از ارتفاع بالاتری به آن نگاه کنیم. برای همین در همراهی با شخصیت‌های داستان می‌توانی بیرون از زمان او به او مسلط شویم و در عین حال با حالِ او همراه شویم. با او شاد می‌شویم، غمگین می‌شویم، دچار هیجان می‌شویم و مدت‌ها با ماجراهایش زندگی می‌کنیم.

اما کلید و راز این دریافت چیست؟

ما برای درک داستان احتیاج به یک تصویر بزرگ ذهنی داریم که بعد از دریافت آن در درون‌مان شکل بگیرد و با آن زندگی کنیم. ما تقریبا قادر به درک هیچ چیز مجرد و منتزع از واقعیتی نیستیم مگر آن که از آن تصویری بسازیم که برپایه واقعیت بنا شده باشد. ما برای درک هر نوع از انواع «معنا» به انواعی از «ماده» احتیاج داریم. وقتی داستان، سرگذشت یا تاریخ می‌خوانیم، برای درک معنای آن به مجموعه‌ای از ماده احتیاج داریم. زبان و کلمه، تصویر و ماده‌هایی دیگری که در اختیار داریم همه در خدمت خلق نوعی تصویر چندرسانه‌ای در ذهن ماست. تصویر ذهنی (Image) که از نظر ماهیت به معنا نزدیک است را از تجربه مواجهه و زندگی با تصویرهای واقعی، اشیاء، پدیده‌ها و واقعیت‌های اطراف‌مان. که از جنس ماده‌اند، می‌سازیم. ذهن ما یاد می‌گیرد از تجربه‌های عینی خود و جهان ماده، دریافتی ذهنی بسازد که به جهان معنا نزدیک است و این تصویر چندرسانه، چند پهلو و نامعین که بسیار بزرگ‌تر و پیچیده‌تر از تصویرهای واقعی است، راز درک ما از جهان می‌شود.

اما کودک برای درک جهان هستی و شریک شدن در جریانی که تجربه نکرده به چیز بیش‌تری احتیاج دارد. او از جهان تجربه تصویری کمی دارد. پدیده‌ها و اشیا را از منظری می‌بیند که فاقد اشراف و تسلط فیزیکی است. روابط را ساده می‌بیند و بین اشیاء و پدیده‌ها نسبت‌هایی را برقرار می‌کند که به تجربه محدودی که از زندگی دارد متکی است. مثلا اغلب بچه‌ها وقتی کتاب می‌خوانند، در بین شخصیت‌های داستان به‌دنبال رابطه‌ها و مالکیت‌های ساده‌اند. کودکان برای ساختن، توسعه‌دادن و نگه‌داشتن تصویر ذهنی در خیال‌های کم‌تجربه‌شان، امکانات کمی دارند. میزان ماده‌ای که در زندگی با آن مواجه بوده‌اند بسیار کم است و برای همین تصویر ذهنی بزرگ و توسعه یافته را نمی‌توانند بپرورانند و از آن برای درک جهان استفاده کنند.

کتاب کودک، که دقیقا به همین دلیل‌های که گفته شد باید تصویردار باشد، به همین کار می‌آید:‌ در اختیار قراردادن ماده و تجربه تصویری برای خلق تصویرذهنی و در نهایت، درک هستی.

ساختمان کتاب‌های کودک، بر اساس همین مقدار ماده لازم و ممکن برای درک هستی و بنا به دوره‌های سنی او، تعریف می‌شود. کتاب‌های خردسالان، ساده، کم‌تصویر، با تصویرهایی معمولا تک عنصر، با ارتباط‌های مشخص بین عناصر منفرد، درشت، واضح و بدون جزئیات است. کتاب‌های کودک بعد از دوره خردسالی، به‌تدریج و با بزرگ‌تر شدن کودک، پیچیده‌تر، دارای جزئیات بیش‌تر و روابط مفصل‌تر می‌شود. کودک از دیدن جزئیات و تزئینات اضافی تعجب نمی‌کند. مفصل‌تر شدن تصویر حواسش را پرت نمی‌کند و درک دقیق‌تری از روابط اصلی و روابط فرعی پیدا می‌کنید. حتی می‌تواند شگفتی تعارض‌های بین داستان و تصویر را درک کند.

کودک تصویرها را می‌گیرد، روابط بین‌ آن‌ها را می‌فهمد و با استفاده از آن‌ها در خود، تصویری بزرگ‌تر با روابطی مفصل‌تر می‌سازد. به آن پر و بال می‌دهد و برای عمیق‌تر شدن در لذتی که از جهان تصویری خودش می‌برد مشتاق خوراک‌های تصویری تازه‌تر است. برای همین وقتی تصویرگر، خارج از خط اصلی داستان، داستانک‌های کوچک تصویری می‌سازد، کودک را بیش از خود داستان در ساختن تصویر ذهنی کمک می‌کند.

فرض کنیم خط اصلی داستان این است: باران می‌بارد و شخصیت اصلی داستان که صاحب خانه است، شخصیت‌های دیگر داستان را برای در امان ماندن از باران پناه می‌دهد. حالا تصویری می‌بینم از وقتی همه در گرمای خانه جمع‌اند؛ تصویرگری به یکی از شخصیت‌ها بافتنی می‌دهد که ببافد. یکی در جیبش یک عروسک دارد. یکی دیگر جوراب‌هایی دارد که شکل خودش است. یکی دیگر کلاهی به سر دارد که در آن موجود کوچک‌تری هم زندگی می‌کند. هیچ یک از این تصویرها یه اصل داستان لطمه نمی‌زند. به خود داستان هم کمکی نمی‌کند اما همه، خوراک‌های ذهنی بی‌نظیری هستند که تصویر ذهنی کودک را بزرگ‌تر می‌کنند. ابعاد آن را گسترش می‌دهند، به آن توسعه درونی می‌بخشند و سفره آن را از مرز واقعیت گسترده‌تر می‌کنند.

جهان معنایی که کودک از ماده تصویر می‌سازد تا نزدیک نوجوانی بسیار نیازمند تغذیه از بیرون است. یعنی کودک هم‌چنان برای درک جهان و ساخت و پرداخت تصویرهای بزرگ ذهنی‌اش نیازمند تغذیه از منابع دیگر است و قادر نیست تصویرها را بدون نیاز به بیرون خلق کند. مهم‌تر این که روابط را باید از همین تصویرها بگیرد. یعنی نشان دادن تصویرها و عناصر تصویری به شکل مستند کمکی به اون نمی‌کند. او باید روابط بین اجزای جهان را هم از همین تصویرهای بیاموزد. یعنی روایت تصویری می‌خواهد.

کودک که بزرگ‌تر می‌شود، ترجیح می‌دهد تصویرهای ذهنی‌اش اختصاصی‌تر باشد. جهان درونی‌اش را مانند یک راز نگه‌دارد و رازهای درونی‌اش را به مثابه هویت شخصی، حفظ کند. به همین علت وقتی بزرگ‌تر می‌شود در تغذیه تصویری‌اش رژیم مشخص‌تری پیدا می‌کند. چون جهان معنای واضح‌تر و کامل‌تری پیدا کرده، از دریافت ماده‌هایی که معارض تصویر ذهنی و معنای درونی‌اش باشند پرهیز می‌کندآن‌قدر در دریافت ماده‌ها دقت می‌کند تا در دوره‌های سنی بالاتر خودش را از تصویر، بی‌نیاز ببیند، یا دست کم به تصویرهای کم‌تری برای ساختن جهان ذهن‌اش نیاز پیدا کند. برای همین است که کتاب‌های نوجوانان، کتاب مصورند نه تصویری. یعنی تصویرها کم‌ترند و در کتاب‌آرایی، با فاصله بیش‌تری از هم قرار می‌گیرند. چون نوجوان حالا دیگر قادر است تصویرهای بینابینی را خودش بسازد یا ترجیح می‌دهد با تصویرهای بینابینی خودش زندگی کند.

کودک می‌تواند ماده لازم برای ساخت معنای ذهنی، و تصویرهای عینی را برای ساختن تصویرهای ذهنی از منابع متنوعی دریافت و تأمین کند. تلویزیون، سینما، بازی‌های رایانه‌ای و...، اما آن‌چه ارزش کتاب را و مدارک مکتوب دیگر را در مقایسه با چنین منابعی، هم‌چنان مهم و متمامیز می‌کند، فرصتی است که کتاب برای ساخت تصویر ذهنی به کودک می‌دهد.

کودک هرچه بزرگ‌تر می‌شود احساس مالکیت بیش‌تری به تصویرهایی که در خود می‌پروراند دارد. او باید تصویرها را مال خود بداند تا بتواند با آن زندگی کند و هستی را دریابد. وقتی کودک به جای کتاب، تصویرها را از منابعی مانند فیلم و بازی بگیرد، جان‌بخشی ذهنی‌اش محدودتر می‌شود؛ گاهی در حد هیچ. او باید بیاموزد که از تصویرهای ثابت، جهان درونی متحرک و کامل‌تری بسازد. این فرصت را کتاب به او می‌دهد اما سینما و تلویزیون و مدیوم‌های دیگر، یا به تمامی یا به مقدار زیاد این فرصت را از او می‌گیرند.

 

چنین است که کتاب کودک، هم‌چنان در میان «ماده»های جهان، بهترین و مهم‌ترین گزینه‌اند. کتاب کودک به همین دلیل پایدار و زنده است و فعلا جایگزین بهتری ندارد.

خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: