کد خبر: 49645
تاریخ انتشار: جمعه, 06 ارديبهشت 1404 - 09:43

داخلی

»

گزارش

روابط بین موجودیت‌ها در مدل‌های مفهومی بافت میراث فرهنگی بررسی شد

منبع : لیزنا
دکتر سید مهدی طاهری: هدف اصلی مدل‌های مفهومی این است که تصویری جامع از یک حوزه ارائه دهند. مدل‌های مفهومی از نوع هستی‌شناسی‌های الگو (Pattern ontologies) به شمار می‌آیند
روابط بین موجودیت‌ها در مدل‌های مفهومی بافت میراث فرهنگی بررسی شد

به گزارش لیزنا، هفتمین جلسه از سلسله نشست‌های «روابط میان موجودیت‌ها در بافت میراث فرهنگی» به همت کتابخانه آیت‌الله العظمی بروجردی و با تدریس دکتر سید مهدی طاهری، به صورت حضوری و آنلاین برگزار شد.

دکتر طاهری نخست، با اشاره به مباحث جلسه پیشین گفت: در جلسه پیشین به بحث انسجام بین استانداردهای محتوایی و فراداده‌ای در ثبت روابط پرداخته شد. این جلسه قرار است در خصوص رویکرد مدل‌های مفهومی (ال‌آرام، ریک و سیداک) در ثبت روابط صحبت شود تا چگونگی پرداختن آن‌ها به ثبت روابط تبیین گردد. مدل‌های مفهومی در اصل هستی‌شناسی‌های یک حوزه و بافت هستند و یک تصویر و بازنمودی جامع از بافت هدف ارائه می‌دهند. وقتی ال‌آرام به‌عنوان یک مدل مرجع بافت کتابشناختی معرفی می‌شود، به این معنا است که این مدل کل بافت کتابشناختی را بازنمود می‌کند و نشان می‌دهد چه موجودیت‌هایی در این بافت وجود دارند (که بسیار مهم است) و سپس صفات موجودیت‌ها (ویژگی‌ها و روابط)  آن موجودیت، و کارکردهایی که فراداده‌های این بافت پشتیبانی می‌کنند را نیز به طور دقیق تبیین می‌نماید. در این دوره که تمرکز آن بر ثبت روابط است، در ادامه بیان خواهد شد که در هر یک از مدل‌های مفهومی بافت میراث فرهنگی چگونه به ثبت روابط پرداخته شده است و زمانی که از آردی‌اِی و یا بیب‌فِریم به‌عنوان کاربردهای ال‌آرام (LRM applications) سخن می‌گوییم، چگونگی بازنمود و بسط روابط ال‌آرام را در آن‌ها درک کنیم.

در ادامه جلسه متن کامل مدل مفهومی ال‌آرام بررسی شد و در این خصوص دکتر طاهری افزود: متن کامل مدل مفهومی ال‌آرام در وب‌سایت ایفلا منتشر شده است و به رایگان قابل دریافت است. خوشبختانه این مدل به زبان فارسی نیز ترجمه شده و موجود است که می‌توان از ترجمه فارسی آن بهره گرفت. ال‌آرام نسخه جدیدی از ادغام اعضای خانواده ملزومات کارکردی (FR Family) است که این خانواده شامل سه مدل اف‌آربی‌آر، فراد و فرساد بود. در اف‌آربی‌آر بر موجودیت‌های بافت کتابشناختی (WEMI)، در فراد بر موجودیت‌های مربوط به عامل‌هایی که در آفرینش، ایجاد و یا نگهداری موجودیت‌های کتابشناختی نقشی داشتند و در فرساد بر موجودیت‌های موضوعی (مستند موضوعات) تمرکز شده بود. تغییرات متعددی در توسعه ال‌آرام رخ داد و سه مدل پیشین با یکدیگر ادغام (Consolidate) شدند و الگوی جدیدی را به نام ال‌آرام به وجود آوردند. این رویکرد یعنی ادغام سه مدل پیشین تغییر خیلی مهمی بود. تغییر دیگر توجه بیشتر به رویکرد کاربردمدار (User-Oriented) در مدل بود. البته در مدل‌های پیشین نیز ماهیت کاربرمداری مورد توجه بود؛ اما این رویکرد در ال‌آرام برجسته شده و بیشتر به سمت کاربران نهایی معطوف شد و کتابداران (کارکنان کتابخانه‌ها) که در یک سامانه اطلاعاتی کاربران واسط (Intermediate User) به حساب می‌آیند، از توجه مستقیم مدل خارج شدند. خود الگو بیان می‌کند که برای کارکنان کتابخانه (library staff) نیست. به همین دلیل روی وظایف کاربری (User tasks) ویژه‌ای تمرکز یافته است که مخصوص کاربران نهایی هستند. در هر یک از سه مدل پیشین چهار کارکرد وجود داشتند، که در ال‌آرام به پنج کارکرد تبدیل شده‌اند. تقریبا کارکردهایی که بین اف‌آربی‌آر، فراد و فرساد مشترک بودند، با یکدیگر ترکیب شدند و در نهایت پنج کارکرد به وجود آمدند.

در ادامه دکتر طاهری با اشاره به تحولات الگوهای مفهومی در طول تاریخ گفت: الگوهای مفهومی در بافت کتابخانه، محصول کنفرانس پاریس در سال 1961 بودند که در آن بحث کاربر نهایی و کارکردهای فهرست مطرح شدند. البته کارکردهای فهرست پیشتر توسط متخصصان حوزه سازماندهی همانند چارلز امی کاتر و آنتونی پانیتزی نیز مطرح شده بودند؛ اما در کنفرانس پاریس دقیق‌تر و منسجم‌تر مورد بحث قرار گرفتند و به این توجه شد که یک فهرست کتابخانه باید بتواند از کارکردهایی خاص پشتیبانی کند. در فهرست‌ها که مجموعه‌ای از فراداده‌ها هستند، بیشتر فراداده‌ها مورد توجه قرار می‌گرفتند و در اصل بیان می‌شد که مجموعه فراداده‌های یک فهرست باید بتوانند شماری از وظایف کاربری را پشتیبانی کنند. بدین ترتیب، در اواخر دهه 1990 اف‌آربی‌آر و سپس به ترتیب فراد و فرساد شکل گرفتند و در نهایت نیز مدل ال‌آرام توسعه یافت.

سپس، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به تبیین اهداف مدل‌های مفهومی پرداخت و گفت: هدف اصلی مدل‌های مفهومی این است که تصویری جامع از یک حوزه ارائه دهند. مدل‌های مفهومی از نوع هستی‌شناسی‌های الگو (Pattern ontologies) به شمار می‌آیند. افزون بر آن‌ها سیستم‌های هستی‌شناسانه (Ontological system) و رویکرد هستی‌شناسانه (Ontological approach) را داریم. هستی‌شناسی‌ها از نوع الگو که مدل‌های مفهومی نمونه‌ای از آن‌ها به شمار می‌آیند، الگوهای روابط یک بافت یا حوزه را ارائه می‌دهند. در هر حوزه‌ای منظور از الگو (Pattern) این است که چه موجودیت‌هایی وجود دارند و چه نوع روابطی بین آن‌ها برقرار است. در اصل، هستی‌شناسی‌هایی که مربوط به الگوها هستند، به مدل‌سازی روابط میان موجودیت‌های آن بافت می‌پردازند. در این نوع از هستی‌شناسی‌ها تمرکز بر این است که فعالیت‌های انجام شده در یک بافت مثل کتابخانه، در راستای کدام اهداف بوده و چه دستاوردهایی باید داشته باشند. در کتابخانه‌ها فعالیت‌های متعددی از جمله مجموعه‌سازی، سازماندهی و پردازش، دسترس‌پذیرسازی داده‌ها و جز آن‌ها انجام می‌شوند. خروجی این تلاش‌ها چیست؟ و قرار است به کاربران نهایی چه کمکی بکنند؟ این پرسش‌ها را هستی‌شناسی‌های الگویی بررسی می‌کنند. در سامانه‌‌های اطلاعاتی نیز همین گونه است. این فعالیت‌ها قرار است در برخی کارکردها و وظایف کاربری به کاربران کمک کنند. به‌طور نمونه، راهنما و ابزار کمکی کاربران در یافتن اطلاعات مورد نیازشان هستند. یکی از کارکردها در ال‌آرام یافتن (to find) است. در آرشیو یا موزه کارکردهای متفاوتی با بافت کتابخانه مدنظر هستند. این الگو کارکردهای یک سیستم کتابخانه‌ای را معرفی می‌کند که عبارت‌اند از: یافتن (به کاربران کمک کند منابعی که در آن سیستم یا کتابخانه وجود دارند را پیدا کنند)، شناسایی (پس از یافتن، کاربران باید با بررسی اطلاعاتی کامل‌تر، شناسایی کنند که آیا منبع یافت‌شده دقیقا همان منبعی است که می‌خواهند)، انتخاب (بتوانند براساس نیاز اطلاعاتی خود بین منابع شناسایی‌شده دست به انتخاب بزنند)، دستیابی (بتوانند از طریق نقاط دسترسی مانند شماره بازیابی (Call number) و یا یوآرآی به منبع دسترسی یابند) و کشف (از موجودیت‌های مرتبط با موجودیت‌های بازیابی شده را آگاهی یابند).

یکی از کارکردهای مهم در جهان کتابشناختی کشف (Explore) است. وقتی بیان می‌شود، کارکرد فهرست در کتابخانه کشف است، یعنی هر منبعی که یافت شد، منابع مرتبط با آن هم بازیابی شوند. این که منابع مرتبط نیز بازیابی شوند نشانگر کارکرد کشف است. ما اصطلاح کشف دانش (Knowledge discovery) را هم داریم. در کشف دانش به دنبال الگوهای رابطه‌ای هستیم. در کارکرد کشف نیز همین مدنظر است و نشان می‌دهد بین موجودیت‌ها چه روابطی  و بر اساس کدام الگوهای رابطه‌ای وجود دارند.

وی افزود: نکته مهمی که در مدل‌های مفهومی وجود دارد، معرفی الگوهای رابطه‌ای است. هر رابطه‌ای در عالم هستی از یک از یک الگو تبعیت می‌کند. ما در روابط انسانی هم الگوهایی داریم. روابطی در محیط کاری، روابطی در محیط خانواده و شماری روابط میان شهروندان یک جامعه و همواره مطابق با الگوهای رابطه‌ای رفتار می‌کنیم. این الگوها در بافت‌های گوناگون متفاوت هستند و ممکن است یک الگو در دیگر بافت‌ها هنجار نباشد. تمام عالم هستی، حتی روابط بین منظومه‌ها با سیاره‌ها و کهکشان‌ها نیز براساس الگوها هستند. این روابط از پیش تعریف‌شده (Pre-defined) بوده و از سوی آفریننده آن‌ها تعریف شده‌اند. این روابط را ما تعریف نمی‌کنیم، بلکه ما به کشف، ثبت و بازنمود این روابط می‌پردازیم. در مدل‌های مفهومی نیز این چنین است. به‌طوری که، این روابط وجود دارند و ما آنها را کشف می‌کنیم. روابط براساس الگوها هستند و اینگونه نیست که به صورت اتفاقی و بدون تکرار شکل بگیرند. وقتی از الگو صحبت می‌شود، یعنی تکرار رابطه میان نمونه‌ها و مصادیق چند موجودیت وجود دارد. زمانی می‌توان الگوسازی نمود که تکرار وجود داشته باشد. اگر یک رابطه را یک بار دیده باشیم نمی‌توانیم آن را یک الگو در نظر بگیریم. قطعا الگویی پشت آن است؛ اما تشخیص آن امکان‌پذیر نیست؛ چرا که آن رابطه را فقط یکبار دیده‌ایم.

کار جالب مدل‌های مفهومی نشان دادن الگوهای رابطه‌ای است که مدل نامیده می‌شود. تمرکز الگوهای مفهومی روی روابط است، به‌طوری که در ال‌آرام نسبت به الگوهای پیشین تعداد روابط افزایش یافته و ویژگی‌ها کمتر شده‌اند و در قالب صفات بازنمود می‌گردند. اکنون نیز این الگو در حال حرکت به این سمت است که تعداد روابط بیشتر شده و ویژگی‌هایش به‌طور کامل حذف شوند. در مدل سیداک سی‌آرام، اصلا ویژگی وجود ندارد و همه صفات به صورت رابطه‌ای مدل‌سازی شده‌اند. در آردی‌اِی که کاربرد ال‌آرام است و یا در نسخه آردی‌اف‌شده (RDFized) ال‌آرام نیز، صفات ویژگی به صفات رابطه‌ای تبدیل شده‌اند. دلیلش این است که وقتی صفات براساس روش داده‌های پیوندی در بسترنحوی آردی‌اف پیاده‌سازی می‌شوند، باید به شکل رابطه (پیوند) باشند.

نکته مهم این است که در مدل‌هایی مثل ال‌آرام که هم ویژگی و هم روابط وجود دارند و در مدل‌هایی مثل سیداک سی‌آرام که فقط رابطه دارد، هدف این رابطه‌ها پشتیبانی از کارکردها یا وظایف کاربری است. کارکردها زمانی شکل می‌گیرند که روابط بیان شوند. هر یک از کارکردها منتج از یک یا چندین رابطه هستند. به‌طور نمونه، وقتی در سیستم کتابخانه‌ای، کتاب‌های یک پدیدآورنده معیّن را جستجو می‌کنیم و همه کتاب‌های مربوط به آن پدیدآورنده بازیابی می‌شوند، رابطه ویژگی‌های مشترک (Shared characteristics) بین آن منابع ایجاد می‌شود که یکی از هفت نوع رابطه شناسایی شده توسط باربارا تیلت است و در جلسات پیشین مطرح شد. اگر رابطه وجود نداشته باشد، هیچ کارکرد یا کنشی (Action) انجام‌پذیر نخواهند بود. برخی از کنش‌ها (و بیشتر کنش‌های پایانی) به یک کارکرد تبدیل می‌شوند. معمولا آخرین کنش در یک فرایند کارکرد نام دارد. در اصل، کارکرد یک نوع کنش خاص است که بروز بیرونی یافته، و برای کاربر نهایی در قالب یک خدمت یا نظیر آن قابل درک است.

در ادامه دکتر طاهری به تبیین روابط مدل ال‌آرام پرداخت و گفت: در بافت کتابشناختی چهار نوع رابطه داریم که دو نوع از روابط در سطح منابع و دو رابطه در سطح عامل‌های مرتبط با منابع برقرار می‌گردند. در سطح منابع، روابط سطوح سلسله مراتبی درون شیء (WEMI) و رابطه بین منابع مطرح هستند. در سطح عامل‌ها نیز روابط عامل‌ها (شخص، خاندان و تنالگان) با منابع مورد توجه است که نقش (Role or Relator) آن عامل‌ها را نشان می‌دهند و شامل مواردی همانند آفرینش، نگارش، انتشار، اهدا، نگهداری و جز آن‌ها هستند و نیز روابط بین عامل‌ها را داریم؛ به‌طور نمونه شخصی که عضوی از یک خانواده است را با برقراری روابط بین شخص و خاندان نشان می‌دهیم.

ال‌آرام 36 نوع رابطه دارد. یکی از این روابط، مربوط به موجودیت سطح بالا یعنی شیء عالی (Res) است. در Res هر موجودیتی در بافت کتابشناختی می‌تواند مدنظر باشد. نخستین رابطه « Res is associated with Res» است. معمولا در بافت مدل‌های مفهومی و آردی‌اِی نیز از واژه همبستگی و وابستگی (Association) استفاده می‌شود. این اصطلاح در دیگر بافت‌ها معانی متفاوتی دارد. به‌طور نمونه در روابط اصطلاح‌نامه‌ای منظور از Association رابطه‌ای است که بین اصطلاح‌ها یا مفاهیمی برقرار می‌شود که با هم رابطه هم‌ارز و یا سلسله مراتبی ندارند؛ بلکه وقتی یک اصطلاح بیان می‌شود، اصطلاح دیگر به ذهن متبادر می‌شود. در مدل‌های مفهومی وقتی از Association صحبت می‌شود، منظور این است که با یکدیگر رابطه دارند. بالاترین سطح روابط در ال‌آرام، رابطه یک Res با Res دیگری است و منظور از Res هر موجودیتی در بافت کتابشناختی است. پس اگر موجودیت‌های جدیدی هم ایجاد کنیم، این رابطه‌ها می‌توانند بین موجودیت‌ها وجود داشته باشند. همچنین می‌توانیم بین کتابخانه و بافت موزه و آرشیو ارتباط برقرار کنیم.

رابطه «Res is associated with Res»، یعنی هر موجودیتی که اگر بعدها نیز اضافه شد، روابطش با دیگر موجودیت‌های مدل قابل توصیف باشد. باید در نظر داشت موجودیت‌های جدیدی باید به ال‌آرام افزوده شوند تا ویژگی‌ها به‌طور کامل حذف گردند. دلیل این که هنوز در ال‌آرام ویژگی وجود دارد، این است که نتوانسته‌ایم موجودیت‌های مرتبط با آن ویژگی‌ها را شناسایی نماییم. به‌طور مثال، با افزودن یک موجودیت نام‌نما (Nomen) برخی از صفاتِ ویژگی متناظر آنها حذف شده و تبدیل به رابطه شدند. اکنون نیز اگر بتوانیم برای صفاتی مانند اندازه (Extent) موجودیت طیف (Range) پیدا کنیم، دیگر چنین ویژگی نخواهیم داشت. دلیل این که در سیداک سی‌آرام ویژگی وجود ندارد، این است که دامنه (Domain) و طیف (Range) همه روابط مشخص شده‌اند. اما در ال‌آرام نتوانسته‌ایم برای برخی ویژگی‌ها موجودیت طیف مرتبط را شناسایی کنیم. وقتی موجودیت‌های جدید به ال‌آرام افزوده شوند، می‌توانند با رابطه سطح بالای «Res is associated with Res»  با یکدیگر مرتبط شوند. افزون بر آن Res می‌تواند با هر موجودیتی خارج از بافت کتابشناختی نیز در ارتباط برقرار کند.

سپس دکتر طاهری با اشاره به لزوم ثبت دقیق روابط در استاندارد فراداده‌ای بیب‌فِریم پرداخت و افزود: بیب‌فِریم توسعه یافت تا نخست، داده‌های کتابشناختی و آرشیوی (و حتی موزه‌ای) در محیط وب معنایی منتشر شوند، و دیگر، بتوانیم داده‌های کتابخانه‌ای را با دیگر دادگان‌های (Dataset) موجود در وب پیوند دهیم. تا زمانی که به عنوان مثال نام شخص را در گراف دانش (Knowledge graph) گوگل جستجو می‌کنیم، بتوانیم کتاب‌های آن شخص را در جعبه دانش (Knowledge box) مشاهده کنیم. این زمانی تحقق می‌یابد که بتوانیم داده‌های کتابشناختی را با داده‌های دیگر بافت‌ها پیوند دهیم. اگر این ارتباط به وجود بیاید، می‌توانیم از روابط درون بافت جهان کتابشناختی خارج شده و به دیگر بافت‌ها متصل شویم؛ چرا که داده‌های کتابشناختی قطعا با داده‌های دیگر بافت‌ها ارتباط دارند. برای این که بتوانیم یک دادگان قوی براساس داده‌های پیوندی داشته باشیم، باید با دیگر دادگان‌ها مرتبط شویم؛ چرا که براساس نظریه interconnectedness هرچیزی در عالم هستی با یکدیگر مرتبط هستند و ما باید به کشف، ثبت و بازنمود این روابط بپردازیم.

دکتر طاهری در ادامه به تفسیر رابطه سطح بالا در مدل ال‌آرام افزود: یکی دیگر از ویژگی‌های مدل ال‌آرام، ساختار شیءگرای آن است که در رابطه «Res is associated with Res» نیز مشهود است. صفات هر موجودیتی به موجودیت‌های زیرمجموعه آن به ارث می‌رسند. ازآنجایی‌که دیگر موجودیت‌های ال‌آرام مانند اثر، بیان، نمود، مورد، عامل، نام‌نما و جز آن‌ها که کلاسی از سوپرکلاس Res هستند، همه موجودیت‌های زیرمجموعه Res می‌توانند با یکدیگر مرتبط باشند. ساختار روابط ال‌آرام سلسله مراتبی و شیءگرا است و صفات سوپرکلاس به کلاس‌ها و صفات کلاس‌ها به کلاس‌های فرعی به ارث می‌رسند. نکته مهم دیگر این است که کنش هم یک صفت است. به‌طورنمونه در اسکیما.اُرگ برای کتاب یا دیگر موجودیت‌ها، صفت کنش بالقوه (potential action) را تعریف نموده است که یک صفت رابطه‌ای بوده و بین موجودیت و کنش مرتبط با آن ارتباط برقرار می‌کند. پس خود کنش نیز یک موجودیت محسوب می‌شود و این در طراحی سامانه‌های اطلاعاتی بسیار حائز اهمیت است. به‌طور مشابه، در سامانه‌های بازیابی اصطلاح بازیابی چندسطحی (Multi-level retrieval) مطرح است، یعنی اگر یک موجودیت سطح بالا جستجو شد، زیرمجموعه‌های آن نیز بازیابی شوند و یا اگر یک موجودیت سطح بالا حذف شد، زیرمجموعه‌های آن نیز حذف شوند. در یک سیستم مبتنی بر ال‌آرام اگر یک موجودیت سطح بالا حذف شود، زیرمجموعه‌های آن نیز حذف می‌شوند چون وجود زیرمجموعه‌ها در سیستم معنا نخواهد داشت.

در ال‌آرام هر یک از رابطه‌ها یک نشانه (notation) مانند LRM-R1، LRM-R2 و مانند آن‌ها دارند تا بتوان آن‌ها را به‌عنوان کد استفاده نمود و به جای خود رابطه، اختصار این کدها را به کار برد. ال‌آرام برای موجودیت‌ها و ویژگی‌ها نیز این نوع کدها را به کار می‌برد و برای موجودیت‌ها از حرف E  (مانند LRM-E1 برای شیء عالی) و برای ویژگی‌ها از حرف A (مانند LRM-A1) استفاده می‌کند. دیگر روابط ال‌آرام نیز روابط انواع گوناگون موجودیت‌ها را با یکدیگر نشان می‌دهند به‌طور نمونه، «Work is realized through Expression» رابطه یک اثر را با بیان نشان می‌دهد. اثر یک موجودیت انتزاعی است و در ذهن پدیدآورنده شکل می‌گیرد، زمانی که پدیدآورنده به یک اثر نمود خارجی بدهد مانند این که آن را به صورت شفاهی بیان کند، بنویسد، با نمایش نشان دهد (مثل پانتومیم) و یا تایپ کند به سطح بیان می‌رسد.

یکی دیگر از رابطه‌های ال‌آرام «Work has a subject Res»، بیانگر این است که موضوع در سطح اثر مطرح می‌شود. دیگر سطوح سلسله مراتبی شیء موضوع ندارند. نکته مهم این است که هر موجودیتی می‌تواند موضوع باشد، و این پیاده‌سازی سیستم را بسیار پیچیده می‌کند؛ یعنی هرچیزی می‌تواند موضوع یک منبع باشد. موضوع اثر می‌تواند یک شخص، تنالگان، خاندان، مکان، زمان و غیره باشد. همه موجودیت‌ها می‌توانند موضوع یک اثر باشند. یکی دیگر از روابط این است که یک اثر می‌تواند از چندین اثر تشکیل شده (مثلا گردآوری) و یک Aggregate work باشد. ممکن است اثری دگردیسی از یک اثر دیگر باشد. از سوی دیگر، هر Res یک نام‌نما دارد که این نام‌نما می‌تواند یک یوآر‌آی، کد، نام شخص، عدد (مثل شماره آی‌اس‌اس‌ان) و جز آن‌ها باشد. به عنوان مثال، هر عاملی حتما یک نام‌نما دارد و نام‌نما‌ها می‌توانند با یکدیگر رابطه هم ارز داشته باشند مثلا مترادف بوده و به جای یکدیگر به کار روند که در اینجا کنترل واژگان و مستندسازی صورت می‌گیرد. در ال‌آرام روابط بین موجودیت‌های عامل نیز مدنظرقرار گرفته است. به‌طور نمونه، رابطه عضویت یک شخص در یک تنالگان و یا یک عامل می‌تواند زیرمجموعه‌ای از عامل دیگر باشد. به‌طور کلی، در ال‌آرام 36 رابطه وجود دارند که این روابط در آردی‌اِی پالایش یافته و از جمله به بیش از 960 نشانگر رابطه‌ای بین منابع، و حدود ۴۰۰ نوع نشانگر میان عوامل و منابع تبدیل شده‌اند. در ادامه متن ال‌آرام، هر یک از این روابط به تفصیل توضیح داده شده‌اند. اصل هر حوزه‌ای کشف روابط درون آن حوزه است. در سازماندهی دانش نیز مهم‌ترین کار این است که رابطه‌ها کشف شده و بین موجودیت‌های داده‌ای ارتباط برقرار شود. همه چیز رابطه است و عالم هستی نیز چنین ساختاری دارد. مهم‌ترین کاری که یک متخصص سازماندهی دانش باید انجام دهد، این است که روابط بین موجودیت‌ها را کشف و ثبت نماید. در این صورت است که به جای ارائه صرف اطلاعات، به کاربر نهایی دانش عرضه خواهد شد.

سپس دکتر طاهری به بررسی روابط معکوس و کمیت در روابط پرداخت و افزود: هر یک از روابط در ال‌آرام یک رابطه معکوس یا قرینه (Inverse Or reciprocal) دارند.  به‌طور مثال در رابطه « Work is realized through Expression »، رابطه قرینه آن به این صورت است: -Expression is realizes Work. در روابط شروع و پایان هر رابطه مشخص است که دامنه و طیف یک رابطه نام دارند و بر چگونگی بیان رابطه تأثیر می‌گذارند. یکی دیگر از ویژگی‌های مهم در روابط تعداد یا کمیّت (Cardinality) است. کاردینالیتی نشان می‌دهد رابطه در چه سطحی مطرح می‌شود. به‌طور مثال، در طراحی پایگاه‌های رابطه‌ای نیز این مفهوم را مشاهده می‌کنیم که رابطه دو موجودیت با یکدیگر چند به چند است. مثلاً نشان می‌دهد که همزمان چند Res با چند Res دیگر مرتبط باشند. رابطه اثر با بیان از نوع یک به چند است؛ یعنی یک اثر می‌تواند چندین بیان داشته باشد. چند اثر به صورت همزمان نمی‌توانند چندین بیان داشته باشند. یکی دیگر از روابط «Expression is embodied in Manifestation» که بیان در نمود عینی تجلی می‌یابد و در قالب محمل یا رسانه ثبت می‌شود. این رابطه از نوع چند به چند است؛ یعنی چندین بیان می‌توانند در قالب چندین نمود متفاوت تجلی یابند. هر یک از روابط بدین صورت براساس دامنه و طیفی که دارند از نظر کاردینالیتی بررسی شده و در پیاده‌سازی سامانه‌های اطلاعاتی مدنظر قرار می‌گیرند.

با بررسی روابط الگوی ال‌آرام هفتمین جلسه از دوره «روابط میان موجودیت‌ها در بافت میراث فرهنگی» پایان یافت و دیگر مدل‌های بافت میراث فرهنگی در جلسه پسین بررسی خواهند شد.

 

گزارش: نگین شکرزاده هشترودی