کد خبر: 44607
تاریخ انتشار: یکشنبه, 16 آبان 1400 - 12:03

داخلی

»

برگ سپید

معرفی کتاب

دختری که رهایش کردی

منبع : لیزنا
شبنم پایوند
دختری که رهایش کردی

درباره نویسنده

جوجو مویز[1] (متولد ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان) روزنامه‌نگاری انگلیسی است که از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمان‌های عاشقانه مشغول است. او یکی از تنها چند نویسنده‌ای است که دو بار برنده جایزه سال رمان عاشقانه[2] توسط انجمن نویسندگان رمان‌های عاشقانه[3] گردیده و آثارش به ۱۱ زبان مختلف دنیا ترجمه شده‌اند.

جوجو مویز تاکنون ۱۳ رمان نوشته که همه آنها با استقبال چشمگیری مواجه شدند. تا امروز کتاب‌های او به ۱۱ زبان ترجمه و روانه بازار شدند.

فضای کلی کتاب

موضوع اصلی کتاب اشغال فرانسه توسط نازی‌هاست. داستان کتاب روایت زندگی هنرمندی به نام ادوارد است که همسرش (سوفی) را ترک می‌کند و به جنگ می‌رود. این کتاب در 2 بازه زمانی صد ساله از زبان 2 زن به نام‌های سوفی و لیو روایت می‌شود.

در بخشی از کتاب که از زبان سوفی روایت می‌شود می‌خوانیم که در جریان جنگ شهر کوچک آن‌ها توسط آلمان‌ها اشغال و اشیا هنری و قیمتی‌شان غارت می‌شود. در این میان قاب عکسی که ادوارد پیش از رفتن به جنگ از چهره سوفی کشیده بود، توجه یکی از فرماندهان نازی را جلب می‌کند. چهره زن در قاب عکس لبخند محصور کننده‌ای دارد و چشم‌هایش برق می‌زند. سوفی از این رویداد هراسان می‌شود. آبروی خود و خانواده‌اش را در خطر می‌بیند و حاضر است همه چیزش را فدا کند تا یک بار دیگر همسرش ادوارد را ببیند…

 در آن سوی داستان (در یک بازه زمانی صد ساله) مردی تصویر سوفی را به همسرش لیو نشان می‌دهد. در این حین، برای اینکه مشخص شود این تصویر متعلق به چه کسی است، منازعه‌ای رخ می‌دهد. در جریان این منازعه اتفاقات جالب و تأمل‌برانگیزی پیش می‌آید که عقاید و باورهای لیو را سبک و سنگین می‌کند و بسیار خواندنی است.

 خلاصه داستان

«می‌دونی چه حسی داره وقتی خودت و به سرنوشت می‌سپاری؟ یه‌جورایی بهت خوشامد می‌گه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود می‌اومد. به‌زودی می‌تونستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون دنیا به هم می‌رسیدیم، چون مطمئن بودم که خدا مهربونه، خدا هرگز اون‌قدری بی‌رحم نیست که ما رو از تسکین تو اون دنیا محروم کنه.»

«بعد فهمیدم که همین‌جا می‌میرم و در حقیقت دیگه واقعا برام مهم نبود. همه‌ بدنم از درد گُر گرفته بود، پوستم از تب تیر می‌کشید، مفصل‌هام درد می‌کردن و سرم سنگین بود. پارچه‌ی کرباس پشت کامیون بلند شد و باز شد. یه نگهبان بهم دستور داد که برم بیرون، به سختی می‌تونستم حرکت کنم اما اون منو مثل یه بچه سرکش، گرفت و هل داد بیرون. انقدر لاغر و سبک شده بودم که تقریبا راحت پرت شدم.»

«زندگی‌هایمان زمانی به جای ترس، سوپ‌های آبکی گشنیز و حکومت نظامی، با هنر و عشق و لذت پر شده بود. او خودم را به من یادآوری کرد. که چقدر هنوز قوی هستم و می‌توانم برای چیزهایی که می‌خواهم مبارزه کنم.

ادوارد، قسم می‌خورم زمانی که برگردی همان دختری شوم که نقاشی کردی.»

نقد و بررسی کتاب

 کیفیت محتوا

 کتابی با موضوع خاص بود و برای من تازگی داشت اینکه داستانی در گذشته دور به حال پیوند می‌خورد و هر دو داستان بسیار لطیف و احساسی بود... فقط از قسمتی که لیو وارد داستان میشود یه مقدار تنوع اسامی و افراد من رو گیج می‌کرد ولی نهایتا داستان زیبایی است، هم به جهت یادآوری تاریخ، هم به جهت توصیف رفتارهای اجتماعی، و هم با یادآوری انسانیت، رمانی درخور و شایسته است. سبک نوشتار آن هم، شوق خواندن را دوچندان کرد.

قالب داستان

داستان تا لحظه‌ی آخر معلوم نیست که بر سر زن‌ها یا تابلو چه چیزی پیش می‌آید. اما یک موضوع در‌آن کاملا روشن و واضح است. این که اشیاء هر چقدر که زیبا باشند، هیچوقت به اندازه‌ی انسان‌ها ارزشمند نخواهند بود. در واقع، هدف مویز از خلق این ساختار دو بخشی، صرفا خلق یک داستان پست‌مدرن نیست. بلکه هدف و پیامی را با خودش به همراه دارد. پیامی که از مقایسه‌ی شخصیت‌های قدیمی و سنتی با شخصیت‌های جدید و مدرن پیدا خواهید کرد.

 کیفیت نگارش

داستان غیر خطی است، از زمانی آغاز می‌شود که ادوارد در جبهه به سر می‌برد و سوفی مجبور است به تنهایی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کند. پس همان‌طور که مشاهده می‌کنید، یکی از موضوعات اصلی بخش اول، اشغال فرانسه، جنگ جهانی اول و استعمار و مشکلات مربوط به آن است.

شاید کم‌تر کتابی وجود داشته باشد که داستانی راجع به اشغال فرانسه در جنگ جهانی اول بیان کند. اما جوجو مویز، تحقیقات وسیعی در این زمینه انجام داده است و روایتی در اینباره می‌نویسد. جالب این‌جا است که پرش‌های زمانی و ساختار غیر خطی، نه تنها خواننده را سر در گم نمی‌کند، بلکه او را به زیبایی با خود همراه می‌کند.

درست زمانی که داستان سوفی به اوج هیجان می‌رسد؛ بازی‌گوشی نویسنده گل می‌کند. او داستانی را که تا همین حالا نیز غیر خطی پیش می‌رفت، با یک پرش زمانی جانانه به سال ۲۰۰۶ در انگلستان می‌برد.

 مشخصات کتاب

مویز، جوجو. دختری که رهایش کردی/ مترجم کتایون اسماعیلی. تهران: ملیکان. 480 ص.

منابع

آدرس به لینک

آدرس به لینک

 درباره نویسنده این متن

شبنم پایوند، متولد۱۳۷۷، در تبریز به دنیا آمدم و در ۵ سالگی به تهران آمدم ، دانشجوی علم واطلاعات ودانش شناسی دانشگاه سمنان هستم، برای بچه های کوچک داستان خوندن خیلی دوست دارم، از بچگی عاشق کتاب های ادبیاتی هستم، از اینکه با بچه ها وقت میگذرونم حس خوبی دارم.

 

[1] Jojo Moyes

[2] Romantic Novel of the Year Award

[3] Romantic Novelists' Association