کد خبر: 44905
تاریخ انتشار: دوشنبه, 29 آذر 1400 - 10:33

داخلی

»

سخن هفته

خیر مقدم به مدیران تازه کتابخانه ملی و نهاد کتابخانه های عمومی کشور:

مدیران غیر کتابدار، آری یا نه؟

منبع : لیزنا
سید ابراهیم عمرانی
مدیران غیر کتابدار، آری یا نه؟

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر:  در این روزها چند نفری از عزیزان به من زنگ زده یا نوشته اند که لیزنا در مورد انتصابات جدید در نهاد و در کتابخانه ملی چیزی نمی خواهد بنویسد. می ‌گویم بفرمائید چه بگوید؟ اگر منظورتان از لیزنا، سخن هفته است و من سردبیر ، در واقع نظر من می‌شود نظر لیزنا؟ به هر حال اگر نظر شخص مرا خواسته باشید، بارها و بارها گفته و نوشته‌ام و بازهم می‌نویسم و یک بار دیگر خودم را در معرض حرفها و حکایتها و اعتراض همکاران و هم رشته‌ایهای خودم در یک سوی و مدیران دولت در سوی  دیگر قرار می‌دهم، لیکن چه باک.

در همه این سالها هم‌رشته‌ای‌های بسیاری از من رنجیده‌اند که همواره از کلیشه‌ها ابراز بیزاری می‌کنم و اگر هیات علمی هستند، از مقاله سازی شدید در میان امواج بی‌اخلاقیهای علمی ناشی از کلیشه سازی‌های تبلیغاتی، در میان استادان بی‌مایه، رنجیده‌خاطرم و در میان همکاران کتابدار شاغل نیز چسبیدن به کلیشه های نخ نما و تکرار مولفه‌های رایج و به درد نخور و روی موج حرکت کردن را برنمی‌تابم.

سوی دیگر داستان حکومت است و سازمانهای حکومتی که آنها نیز انتظاراتی داشته‌اند که بارها و بارها منجر به بریان کردن این تن نحیف و بینوا شده است و با حذف اسم من، و اخراج من از جلوی چشمشان اندکی آسوده‌تر خوابیده‌اند. جوانتر که بودم، گفتند اصلا نباشد، و بعد که در حاشیه‌ها ماندم و بودم و در همین حرفه و رشته به پیرانه سر رسیدم  و از سن بازنشستگی گذشتم گفتند در فلان پروژه اسمش نباشد، حالا چون در این کار تجربه‌ها دارد بگوئید بیاید کمک کند و کار کند ولی اسمش نباشد. و در این پایان نامه ها کمک کند ولی اسمش نباشد و ... شدم اسمشو نبر.

حالا برخی از دوستان می‌نویسند و می‌گویند لیزنا چرا ساکت است. خوب شما بنویسید و ما منتشر کنیم. البته می‌دانید که تهمت و هتاکی و توهین را منتشر نمی کنیم و باز دوستانی که کمی تندتر رفتار می‌کنند، انگ محافظه‌کاری و ترس می‌زنند و برخی هم انگ پول گرفتن و رشوه و اینها، در صورتی‌که هر جا لازم بوده نوشته‌ایم، البته با رعایت حریمی که خودمان به آن باور داریم، و صد البته با امید تغییر. که بی امید تغییر، ‌نوشتن و گفتن سر خود را گرم کردن و شیره مالیدن بر سر خود است.

و اما بعد، درباره موضوعی که این روزها در محافل کتابداری صحبت می‌شود، یعنی ریاست کتابخانه ملی و ریاست نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، از دو منظر به مساله نگاه خواهم کرد.

منظر اول، غیر کتابداران بر مسند

ظاهرا این نگاه به کتابدار را در حاکمیت 43 ساله جمهوری اسلامی ایران نمی‌توانید تغییر دهید و دلیلش هم این است که داستان چیرگی سیاست بر فرهنگ است. در دولت ما، افرادی که برای مسندهای کلیدی و بالای هر حوزه‌ای انتخاب می‌شوند باید حتما تاییدیه سیاسی قوی داشته باشند، و از آنجا به بعد می‌شود شانس فرهنگ که آیا در آن رشته فرهنگی که فرد سیاسی به مسند می‌نشانند، آیا از خود حوزه کسی تا آن حد سیاسی و قابل اعتماد نظام داریم که مسند بدو سپرده شود؟ و آیا شانس این را داریم که فرد سیاسی که به حوزه ما آمده فردی لایق و  اهل کار و مدیر و مدبر باشد؟ و کارنامه خوبی از خود به جای خواهد گذاشت؟

در دولت جمهوری اسلامی و در سطوح بالای مدیریتی تعهد بر تخصص اولویت داشته و دارد و  این سیاست نظام است که البته در دوره‌های تسلط جناحهای مختلف، تفسیرهای مختلف داشته، که برای من تعهد به جناحی که در قدرت است معنا می‌شود، یعنی همه‌اش سیاسی است و با تعهد دینی متفاوت است. برای من تعهد دینی لااله الا الله و محمد رسول‌الالله است؛ و علی ولی‌الله هم جایگاه ویژه خود را دارد. ولی وقتی علی لاریجانی در شورای نگهبان رای نمی‌آورد و رد صلاحیت می‌شود، اینجا دیگر تعهد، تعهد دینی نیست، چون فرزند آقا شیخ هاشم آملی لاریجانی و داماد آیت اله مطهری به نظر نمی‌رسد که چیزی در تعهد دینی کم داشته باشد، لیکن از نظر تعهد به جناح سیاسی که در قدرت قرار می‌گیرد، مورد تایید قرار نگرفته است.

با این پیش فرض تکلیف من روشن است، کسی می‌تواند در راس اداره نهادهای فرهنگی ما قرار بگیرد که از نظر سیاسی کامل مورد تایید جناح در قدررت باشد، ظاهرا کتابداران بین خودشان چنین افرادی ندارند، و ندیده‌ایم از دو جناحی که به نوبت و هر 8 سال یکبار قدرت اجرایی را به دست می‌گیرند، کسی از کتابداران را به مناصب بالا برکشیده باشند. و فکر می‌کنم تا زمانی هم که سیطره سیاست بر فرهنگ دوام دارد، ثبت است بر جریده عالم، همین اوضاع و احوال ما.

و از اینجا به بعد می‌شود تکرار جمله بالا، و از آنجا به بعد می‌شود شانس فرهنگ که آیا در آن رشته فرهنگی که فرد سیاسی به مسند می‌نشانند، آیا از خود حوزه کسی تا آن حد سیاسی و قابل اعتماد نظام داریم که مسند بدو سپرده شود؟ و آیا شانس این را داریم که فرد سیاسی که به حوزه ما آمده فردی لایق و  اهل کار و مدیر و مدبر باشد؟ و کارنامه خوبی از خود به جای خواهد گذاشت؟ عزیزان من وقتی در ایران عزیزمان می‌بینیم که ورزش هم تابعی است از سیاست، میراث فرهنگی هم تابعی است از سیاست، هنر هم تابعی است از سیاست، برای من خیلی عادی شده که حوزه حرفه‌ای و دانشگاهی من هم تابعی از سیاست باشد، و تلاش می‌کنم در همین سیطره تا جائیکه از دستم برآید کار کتابداری بکنم و خوشحالم که کتابدارم. شاگردی بزرگانی چون انصاری و سلطانی و میرهادی و فانی و حری و قزل ایاغ را کردم و از نزدیک با این بزرگان کار کردم، و به 47 سال سابقه کتابداری (نزدیک نیم قرن) دلخوشم، و تا هستم کتابدار خواهم ماند و خوشبختانه برای کارهایی که دوست داشته‌ام، و انجامش هم داده‌ام نیز نیاز به پست نداشته‌ام. و اکنون به عنوان ناظری به کتابداری ایران نگاه می‌کنم و آرزو دارم که کتابداری ایران روزهای بهتری در انتظار داشته باشد.

منظر دوم، مدیریت کتابخانه‌ها

در همه نوشته ها و گفته ‌هایم که بحث مدیریت کتابخانه‌ها طرح شده (نمونه مصاحبه با جلال حیدری‌نژاد در مجله عطف و چندین سرمقاله لیزنا و ... ) نوشته‌ام و اینجا هم تکرار می‌کنم. مدیریتهای کلان و سطوح بالای هر رشته‌ای، بهترین ویژگیش باید ارتباطاتش باشد و توانایی مدیریتش. این دو اگر باشد، امکان جذب بودجه، و نیروی انسانی و ایجاد فضایی مناسب برای کار تخصصی را ایجاد خواهد کرد؛ و از آنجا به بعد مدیر منصوب باید برود سراغ معاونین متخصص. در اینجا هم ممکن است بفرمائید که معاونین تخصصی درست ولی معاون اداری- مالی و پشتیبانی، که دیگر نیاز نیست کتابدار باشد که تجربه من می‌گوید اگر کتابدار باشد و خاک کتابخانه خورده باشد، حتما عملکرد بهتری خواهد داشت، چون درد آشنا است و کمک حال کتابداران. و هر جا کتابداران مورد اعتنا قرار بگیرند، حتما در عملکردشان تاثیر می‌گذارد. بدو حضور آقای علیرضا مختار پور در نهاد و ترمیم حقوق کتابداران را به یاد بیاورید و موج رضایتی که در بدنه نهاد تزریق شد.

در مدیریتهای سیاسی همه معاونین باید معتمد باشند و هم خانواده و همین مساله را خیلی دردناک می‌کند، و در اطراف قوم مظلوم کتابدار سابقه بسیار طولانی مرارت کشیدن از این گو.نه معاونین زیاد است. اگر کتابداری کرده باشد، معاون اداری هم بخشنامه‌ها را به نفع کتابداران مظلوم که با پایینترین مزایای شغلی در دستگاه دولت کار می‌کنند خواهد چرخاند، و اگر غیر کتابدار باشند، خواهید دید بخشنامه ها به نفع غیر کتابداران که خود معاونین هم در آن طیف هستند غش می‌کند، و در بسیاری مواقع باعث محرومیت مضاعف کتابداران خواهد شد.

در رشته ما و در بخشهای تخصصی، مانند سازماندهی و مجموعه‌سازی نیز بهانه‌های زیادی وجود دارد که از مدیران غیر کتابدار استفاده شود، و باید دید که در دو نهاد بزرگ کتابداری کشور در آینده نزدیک چه خواهد شد. البته که نهاد، به نظرم نباید ساختارش تغییری بکند، چون همه آنچه که در دوران جناب آقای مختار پور ساخته شده، تحویل جناب آقای رمضانی می‌شود که خودشان چند سالی هست در نهاد هستند و به مسایل آن کاملا واقف هستند و اشراف دارند، و هر آنچه از این قبیل تغییرها لازم بوده انجام شده و ایشان به نظر نیازی به تغییر تازه نداشته باشند، مگر اینکه جایگاه ستادی نهاد بخواهد تغییر کند و مثلا مجلس محترم بخواهد نهاد از استقلال نسبی فعلی رهایی یابد و مانند قدیم کلا بخشی از وزارت ارشاد شود، یا به شهرداری بپیوندد یا به کتابخانه ملی و ...

لیکن در سازمان اسناد و کتابخانه ملی باید دید که وضعیت معاونین چه خواهد شد و در اینجا هم معاونین غیر کتابدار در اکثریت مطلق خواهند ماند یا خیر؟ و در هر حال مسایل کتابخانه ملی با نهاد متفاوت است و کتابخانه ملی فقط خودش نیست، و کتابدارانش و مجموعه‌اش و سازماندهیش متعلق به خودش به تنهایی نیست، و از بُعد کتابداری و نه از بُعد مراجعان (که از آن بُعد باید در مجلسی دیگر طرح بحث کنیم)، همه کتابخانه‌های دیگر ایران، نیاز به محصولات و خروجیهایش دارند و حتما باید این خروجیها درنظر گرفته شود.

از این نگاه تفاوت اساسی کتابخانه ملی با نهاد در بخش پژوهش و در مجموعه‌اش است که در نهاد مجموعه‌سازی با رعایت مصالح سیاسی انجام می‌شود، حال آنکه کتابخانه ملی در وظایفش گردآوری و سازماندهی و دسترسی دادن به همه آنچه در کشور منتشر می‌شود است و قانون واسپاری ناشر را ملزم می‌کند که نسخه‌هایی از هر کتابی و هر مجله‌ای و هر گزارشی و  ... را که در کشور منتشر می‌شود، در اختیار کتابخانه ملی قرار دهند، مگر مانند برخی کتابخانه ها در دسترسی محدودیتهایی گذاشته شود. و از بُعد پژوهش هم کتابخانه ملی باید برای حوزه علوم اطلاعات در ایران پژوهش کند، و پژوهشهایش باید گره از کار کتابخانه های کشور باز کند.

در هر حال باید منتظر باشیم که عزل و نصبها انجام شود و معاونین و مدیران مورد نظر روسای جدید منصوب شوند و بر مسند بنشینند، تا بتوان آینده‌ای دست کم در خفا و پیش چشم خودمان تصویر کنیم که کتابخانه به کجا می‌رود، و آیا در کشوری با اختلاسهای هزاران میلیاردی و رد صلاحیت های عجیب مانند رد صلاحیت رئیس قبلی مجلس نظام، این چراغ که اندکی روشنایی داشته و کورسویی برای مردم ایران بوده، روشن می‌ماند؟ البته که امیدوار هستم و خیلی امیدوار هستم که با حضور آقای علیرضامختارپور گرامی در راس سازمان اسناد و  کتابخانه ملی ایران، اتفاقات خوبی رقم بخورد و تحرک خوبی ایجاد شود، چنانکه در بسیاری از بخشهای نهاد در دوران مدیریت ایشان تحرک نسبتا خوبی مشاهده کرده‌ام. آقای رمضانی را نمی‌شناسم و برایشان آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم، ثبات ایجاد شده در نهاد، در دوره آقای مختار پور، فرصت برنامه‌ریزی بهتر در اختیار ایشان ‌قرار دهد و روی برخی از قسمتها مداقه بیشتری داشته باشند، به ویژه در بخش مجموعه‌سازی. جناب آقای رمضانی گرامی، پیشنهاد می‌کنم آماری جدی از مراجعه و مطالعه و امانت کتابهایی که در این 8 سال خریداری شده، بگیرید. لطفا منتشر نکنید، و فقط خودتان و مدیران ارشدتان برای برنامه‌ریزی بهتر از آن استفاده کنید. از مراجعه گاه و گداری به کتابخانه ها، به نظرم رسیده که در این بخش باید بررسی دقیقی انجام دهید که بودجه دقیقا جایی که نیاز بیشتری است هزینه شود.

با آرزوی موفقیت برای هر دو مدیر گرامی، جناب آقای مختار پور و جناب آقای رمضانی. در پناه خدا باشید. 

عمرانی، سیدابراهیم. « خیر مقدم به مدیران تازه کتابخانه ملی و نهاد کتابخانه های عمومی کشور:مدیران غیر کتابدار، آری یا نه؟». سخن هفته لیزنا، شماره 569، 29 آذر ۱۴۰۰.