داخلی
»سخن هفته
لیزنا،حمیدرضا جمالی مهموئی، عضو هیأت علمی دانشگاه چارلز استورت استرالیا: تعداد ناشران دانشگاهی در جهان در دو دهه گذشته رو به افول بوده است. زمانی بود که دانشگاهها وضع مالی بهتری داشتند. آموزش عالی در خیلی کشورها رایگان بود و دانشگاهها از بودجههای سخاوتمندانه دولتی بهره میبردند. منتها با هر بار بحران اقتصادی در جهان، دولتها قدری از سر و ته بودجه دانشگاهها زدهاند. آموزش عالی هم هر روز گرایش بیشتری به تجاری سازی پیدا کرده است و دانشگاهها چون مسئول تأمین مالی خود شدهاند از سر و ته خدماتی که سودآور نبودهاند یا توجیهشان آسان نبوده، زدهاند. واحد نشر دانشگاه معمولاً یکی از این خدمات بوده است.
چه نیازی به ناشر دانشگاهی است؟
میتوان پرسید با وجود تعداد زیادی ناشر تجاری، چه نیازی به ناشر دانشگاهی است. به قولی، کتاب اگر خوب باشد، ناشرش پیدا میشود. ناشران دانشگاهی نقش چندگانهای دارند. یک کارکرد اصلی آنها این است که بستری برای نشرِ همراه با داوری دقیق در زیستبوم علمی یک کشور فراهم میکنند. اگر چه بسیاری ناشران تجاری به کیفیت و اعتبار آثاری که منتشر میکنند اهمیت میدهند اما در نهایت به عنوان یک بنگاه تجاری، اولویتشان فرایند داوری نیست. داوری یا همان همترازخوانی جنبه مهمی از نشر آثار علمی است که ناشران دانشگاهی منتشر میکنند. نکته دیگر این که ناشران تجاری علاقهای به نشر آثار مربوط به موضوعهای خیلی خاص و تخصصی ندارند، چون شمارگان و سود چندانی نخواهد داشت. ناشر دانشگاهی این خلاء را پر میکند. مثلاً اگر پژوهش زبانشناختی مفصّلی درباره گویشِ رو به افولی در نقطهای از کشور انجام شد، ناشر دانشگاهی است که آن را منتشر خواهد کرد و نه تجاری. علاوه بر این، ناشرانِ دانشگاهیِ معتبر، برای دانشگاهشان شهرت و اعتبار کسب میکنند. در میان دانشگاهیان، پژوهشگران علوم انسانی وابستگی بیشتری به نشر دانشگاهی دارند چون آثار آنان معمولاً طولانیتر از آن است که به صورت مقالة مجله منتشر شود و بیشتر مناسب کتاب یا فصل کتاب است. لذا رونق و سرزندگی علوم انسانی در یک کشور تا حدودی به نشر دانشگاهی آن وابسته است.
وضعیت در استرالیا
استرالیا ۳۸ دانشگاه دولتی و ۴ دانشگاه خصوصی دارد. تعداد زیادی از دانشگاهها زمانی واحد نشر داشتند. منتها در طول دو دهه گذشته تعدادی از آنها تعطیل شدهاند و اکنون تعداد انگشت شماری (نه ناشر) باقی مانده است از جمله دانشگاههای ملبورن، موناش، و نیوساوت ولز. بزرگترینشان از نظر حجم انتشار، نشر دانشگاه کوئینزلند است. پنچ تا از این ناشران از نظر سازمانی زیر مجموعه کتابخانه هستند و دو عدد از آنها هم آثار داستانی منتشر می کنند و هم ادبیات کودک و نوجوان. بعضی مثل دانشگاه ملی و دانشگاه تکنولوژی سیدنی تبدیل به ناشران دسترسی آزاد شدهاند و فقط دسترسی آزاد منتشر میکنند.. گزارشی در سال ۲۰۱۱ درباره وضعیت رو به زوال این ناشران در استرالیا منتشر شد که پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت ارائه کرد، منتها این پیشنهادها عملی نشدند. پژوهش نشان داده است که بیشترین آسیب ناشی از بسته شدن این ناشران متوجه علوم انسانی است که نشر کتاب، برایشان مهمتر و مناسبتر از نشر مقاله است. این آسیب از این طریق به مردم نیز منتقل میشود. چون بدون این ناشران، بسیاری کتابها هرگز منتشر نمیشوند. بدون نشر، مردم به این پژوهشها دسترسی پیدا نمیکنند.
وضعیت در ایران
بعید میدانم که ناشران دانشگاهی در ایران اوضاع بهتری داشته باشند و پژوهش چندانی هم درباره آنها ندیدهام. لذا همانند یادداشتی که پیشتر درباره مجلههای علمی در ایران نوشتم، هدفم از نگارش این یادداشت، تشویق به پژوهش در این حوزه است، به این امید که دستکم رساله یا پایاننامهای به مسائل این حوزه بپردازد. ناشران دانشگاهی در ایران احتمالاً در گذشته رونق بیشتری لااقل به لحاظ پشتیبانی دانشگاهها داشتهاند و احتمالا وجود نیروی متخصص نشر نیز در آنها بیشتر بوده است. گمان میکنم با بازنشستگی نیروهای قدیمی و کم رونق شدن این ناشران، این نیروی متخصص تا حد زیادی از دست رفته است.
مسائل زیادی در ارتباط با نشر دانشگاهی وجود دارد که شاید مطالعه آنها به بهبود وضعیتشان کمک کند. گام نخست طبعاً یک بررسی وضعیت است که با گردآوری آمار و غیره میتواند کمّ و کیف این بخش از صنعت نشر را مشخص کند. سپس مسائل دیگری مثل تخصص و نیروی انسانی، سازوکار نشر در آنها و تطابقش با استانداردهای مطلوب چنین ناشرانی، و وضعیت بهرهگیری از فناوری اطلاعات و نوآوری در نشر و موانع موجود جای بررسی دارند. بد نیست پژوهشی هم روند انتشارات این ناشران را بررسی کند که تغییر و تحول خروجی آنها در طول سالها از نظر نوع و موضوع/رشته مشخص شود.
یکی دیگر از پرسشهایی که جای طرح دارد این است که آیا این ناشران به همکاری و اشتراک منابع برای کاهش هزینه و افزایش بهرهوری تمایلی دارند و آیا کاری در این حوزه انجام شده است. اگر نه، موانعش چیست. دست آخر این که با توجه به افزایش اقبال دانشگاههای سایر کشورها به نشر دسترسی آزاد و اوپن تکست بوک، چرا کار چندانی در ایران در این زمینه انجام نمیشود. خصوصاً که پس از همهگیری کرونا، استفاده از فناوری برای آموزش بیشتر شده است و دانشگاههای ایران هم به دلیل دولتی بودن و منبع بودجه مشترک، رقابت واقعی با هم ندارند. لذا فضای گسترش منابع آموزشی باز (open educational resources) و نشر آنها وجود دارد. در استرالیا البته شورای کتابداران دانشگاهی در این زمینه فعال بوده است (و نه ناشران) و اقدام به ایجاد بستری اشتراکی برای نشر منابع آموزشی باز کرده اند.
جمالی مهموئی، حمیدرضا (۱۴۰۴). « پژوهش درباره ناشران دانشگاهی در ایران». سخن هفته لیزنا، شماره 746، 19 خردادماه ۱۴۰۴.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.