داخلی
»سخن هفته
وقتی کوچکترین کتابخوانها از عضویت در کتابخانه عمومی محروم میشوند!!!!


لیزنا، مهسا فردحسینی، دکتری علم اطلاعات و دانششناسی: چند روز پیش (19 آذر 1404) به کتابخانه مرکزی مشهد رفتم؛ جایی که همیشه فکر میکردم باید یکی از امنترین و مهربانترین فضاها برای کودکان باشد. سال گذشته در کتابخانه مرکزی پارکشهر تهران دو فرزندم — یکی دو سال و، دیگری چهار ساله — را عضو کرده بودم و تجربه خوبی داشتیم. امسال که برای استفاده از خدمات کتابخانه مشهد مراجعه کردم، گفتند برای استفاده از فضا و خدمات باید همانجا هم عضو شویم. منطقی بود. با کارت تهران هم فقط دو کتاب میدادند.
اما وقتی فرم عضویت را تکمیل کردیم، سیستم خطا داد! خانم کتابدار نگاهی انداخت و گفت: "فرزند شما متولد ۱۴۰۱ است. طبق بخشنامه جدید، عضویت برای کودکان زیر چهار سال ممکن نیست"
- این جمله برایم عجیب و ناراحتکننده بود و راستش را بخواهید خیلی هم عصبانی شدم انگار به من توهین کرده باشند نمیدانم مادر دیگری هم اگر جای من بود همین حس را داشت یا نه. ولی خوب که فکر میکنم به این نتیجه میرسم که هر مادری اگر جای من بود و شور و شوق فرزندش را از حضور در کتابخانه میدید و بعد اینچنین به در بسته میخورد قطعا ناراحت و عصبانی میشد.- با ناراحتی گفتم سال قبل همان بچه دو ساله بوده و عضو شده. گفتند: «این قانون تازه است؛ حدود یک ماه است ابلاغ شده و دست ما هم بسته است." بخشنامه ابلاغ شده را خواستم که گفتند با مسئولان نرم افزار سامان تماس بگیرید و بپرسید چرا خطا میدهد که یاد یافتن نخود سیاه افتادم و از کتابخانه بیرون رفتیم و پیش خودم گفتم حتما باید این مساله را پیگیری کنم.
"فرزند شما متولد ۱۴۰۱ است. طبق بخشنامه جدید، عضویت برای کودکان زیر چهار سال ممکن نیست" واقعا خیلی حرف پشت این جمله است. شاید برای برخی یک جمله ساده باشد، اما پشت این جمله پرسشهایی جدی درباره نگاه فرهنگی یک نهاد ملی به کودکان پنهان است؛ پرسشهایی که اگر نتوانیم برای آنها پاسخی روشن و دقیق پیدا کنیم معنایش این است که بخشی از سیاستگذاری فرهنگی کشور در مسیر نادرست حرکت میکند.
در خبرهای مرتبط با نهاد کتابخانههای عمومی در سالهای قبل خواندیم «کوچکترین عضو کتابخانه کودکی دوساله است و مسنترین عضو آن پیرمردی ۹۰ ساله است.» یا «سرپرست اداره کتابخانههای عمومی شهرستان خمینی شهر، استان اصفهان، از عضویت نوزاد شش روزه در کتابخانه عمومی الغدیر خبر داد.» پس چرا امروز کودک 3 ساله من نمیتواند عضو کتابخانه عمومی شود؟؟؟!!!
اول باید دانست که این تصمیم از کجا آمده و بر چه پایه و اساسی است؟ هیچ توضیحی درباره این بخشنامه، دلیل تصویب آن، یا ارزیابی تأثیراتش ارائه شده است؟ آیا پژوهشی علمی ثابت کرده حضور کودکان زیر چهار سال در کتابخانه مخل است؟ آیا گزارشی نشان داده این کودکان مزاحم فعالیتها هستند؟ این تصمیم چگونه گرفته شده است. چه کسانی و برپایه چه مستنداتی؟
قبل از پرداختن به موضوع خواهش من این است که کسانی که این تصمیم را گرفتهاند به تصاویر زیر نگاه کنند.

و نیز به این تصاویر:

انتظار از نهاد کتابخانهها این است که دست کم در کتابخانههای مرکزی هر شهر یا استان از کودکان از پایینترین سنین ثبت نام شود و فضا داده شود که مادران و پدران فرهنگی و علاقهمند بتوانند فرزندان نوپای خود را به کتابخانه بیاورند.
سال گذشته و در مراسم بیست سالگی خانه کتابدار کودک و نوجوان، جوانانی به تریبون آمدند و صحبت کردند که از شش ماهگی تا کنون عضو کتابخانه هستند. و با چه شوقی از این تجربه زیبایشان صحبت کردند و اینکه اکنون خودشان به نوعی کتابداران مرجع همان کتابخانه هستند.
از کمبود که نه، از نبود عادت به مطالعه صحبت میکنیم، فضای فرهنگی فرسوده کشور را داریم میخوانیم و مینویسیم و بنابراین باید به عنوان متولیان این کار فضاهای کافی ایجاد کنیم که کودکان ما از پایینترین سنین، خود را در میان کتابها و در کتابخانهها ببینند.
سوالم را تکرار می کنم: پایه و اساس این تصمیم چیست؟
اگر این تصمیم ضرورت دارد چرا در همه کتابخانهها اجرایی میشود؟ کتابخانههایی که بخش مخصوص کودکان دارند چرا باید این سرمایههای کشور را از حق خودشان محروم کنند؟
من در این برخورد، تناقض آشکار میان سیاستهای فرهنگی کشور و این بخشنامه میبینم. سالهاست نهادهای فرهنگی، آموزشی و سلامت از «لزوم خواندن از بدو تولد» میگویند. کتابهایی برای نوزاد ششماهه چاپ میشود. کارگاه «مادر و کودک و کتاب» تشکیل میشود. مسئولان فرهنگی روی «پیوند کودک با کتاب از سالهای ابتدایی عمر» تأکید میکنند. نهاد کتابخانههای عمومی کشور در اســتاندارد خدمات کتابخانه عمومی برای کودکان و نوجوانان (1398) این خدمات را برای افراد 0 تا 18 سال در نظر گرفته و حال کودکان 0 تا 4 سال از این خدمات محروم شدهاند.
از همان روز تا حالا ناراحت هستم، با خودم فکر میکنم اگر کودک زیر چهار سال حق ورود رسمی به کتابخانه را ندارد، این همه کتاب صفر تا سه سال برای چه تولید میشود؟ چرا در کتابخانهها اتاق بازی طراحی شده؟ چرا میگویند مادر برای جنین کتاب بخواند، اما برای کودک سهساله کارت عضویت صادر نمیشود؟ چطور بدون تجربه ملموس و زنده از کتابخانه میتوان انتظار داشت کودک در سنین بالاتر، در مدرسه، و پس از آن کتابخوان شود؟
این تناقضها نتیجه تصمیمگیریهای ناگهانی و به دور از نگاه علمی و بدون توجه به اثرات فرهنگی نیست؟
اگر به این مشکل عمیق فکر کنیم متوجه می شویم که تاثیر منفی این قانون بر فرهنگ کشور است و نه تنها به کودکان و خانواده. کودک سهسالهای که همراه خواهر یا برادر بزرگترش به کتابخانه میرود، در حال شکلگیری «تصویر ذهنی مثبت» از کتابخانه است. حالا باید به او بگوییم «تو هنوز به سن کتابخانه نرسیدهای و نمیتوانی وارد چرخه فرهنگیای شوی که خواهر یا برادرت میتواند»، فقط یک لحظه خودتان را به جای کودک تصور کنید، این پیام برای کودک چه معنایی دارد؟ برای مادر چه وضعیتی ایجاد میکند؟ چه احساسی ایجاد میشود وقتی خانوادهای دو فرزند پنجساله و سهساله دارد و باید یکی را در خانه بگذارد و دیگری را ببرد؟ به یقین میگویم مادر قطعا چنین کاری نمیکند. مجبور میشود صورت مساله را پاک کرده و هیچکدام را به کتابخانه نبرد. آیا افرادی که چنین تصمیمی گرفتهاند حتی یکبار چنین موقعیتی را تصور کردهاند؟
از سوی دیگر، با قیمتهای سنگین کتاب کودک، آیا واقعاً انتظار داریم خانوادهها تمام کتابهای لازم برای سنین زیر چهار سال را بخرند؟ کتابخانهها قرار بود عدالت فرهنگی را تأمین کنند، نه اینکه از نخستین گروه سنی، این عدالت را دریغ کنند.
خوب که فکرش را بکنیم میبینیم که این تصمیم با فلسفه وجودی کتابخانهها در تضاد بنیادی است چرا که کتابخانه یک ساختمان پر از کتاب نیست؛ بلکه مسیر دسترسی به فرهنگ است. کتابخانه یعنی دروازه ورود به کتابخوانی. ولی وقتی این دروازه روی کوچکترین و تاثیرپذیرترین گروه سنی بسته میشود، دیگر نمیتوان از ترویج کتابخوانی سخن گفت. میگویم تاثیرپذیرترین گروه سنی، شما را به آخرین نتایج تحقیقات متخصصین آموزش پیش دبستانی ارجاع میدهم. انسان در سه سال اول عمر بیشترین دانستههای عمر خود را کسب و تجربه میکند.
سوال دیگری دارم که در بالا به آن اشاره کردم. تصمیم گیرندگان کودک زیر چهار سال را «مزاحم» فرض کردهاند؟ این کودکان معمولا با والدین همراه هستند، و مزاحمتی برای کتابداران ندارند، و به نظرم کتابداران میتوانند با برنامههای نمایشی، قصهگویی و قصهخوانی به کتابخانه و به کار خود و به روان خویش طراوت بخشند.
مطالبه روشنی که خانوادهها از نهاد کتابخانههای عمومی کشور دارند این است این بخشنامه، بازنگری و اصلاح شود.
در دورانی که همه از افت سواد، مطالعه، کمبود علاقه نوجوانان به کتاب، و فاصله گرفتن جامعه از فرهنگ حرف میزنیم، کنارگذاشتن کودکان زیر چهار سال از کتابخانه کار خردمندانهای نیست. این کودکان خردسال سرمایهاند، و نهاد کتابخانههای عمومی کشور باید درِ کتابخانههایش را بیش از همه به روی همین کوچکترینها باز کند.
فردحسینی، مهسا (1404). «وقتی کوچکترین کتابخوانها از عضویت در کتابخانه عمومی محروم میشوند!!!!». سخن هفته لیزنا، شماره ۷۷4، 24 آذر ماه ۱۴۰۴

۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.