کد خبر: 39261
تاریخ انتشار: دوشنبه, 19 فروردين 1398 - 12:00

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

سخن هفته

نمایشگاه کتاب، زندگی تستی چهار جوابی و کتاب نخواندن کتابداران

منبع : لیزنا
ابراهیم عمرانی
نمایشگاه کتاب، زندگی تستی چهار جوابی و کتاب نخواندن کتابداران

لیزنا، ابراهیم عمرانی، سردبیر: نمایشگاه کتاب نزدیک است و تب و تاب نمایشگاه ناشران را فرا گرفته است. امسال نمایشگاه کتاب به علت نزدیکی ماه مبارک رمضان در هفته اول اردیبهشت شروع و در مصلای بزرگ  تهران برگزار می‌شود و امیدواریم هر کس با هر نیتی به نمایشگاه می‌رود،‌ با دست پر برگردد و به آرزویش برسد.

کتابخوان ها بتوانند، کتاب های خود را بخرند، ناشران بتوانند کتاب هایشان را در موقعیتی که هر ساله انتظارش را می‌کشند بفروشند تا بتوانند برخی چک هایشان را به قول بازار پاس کنند، کتابخانه‌ها بتوانند مجموعه‌های خود را تکمیل کنند و نیاز مراجعان خود را پاسخ گویند، سازمان های ویژه که هر ساله در این نمایشگاه هم همچون نمایشگاه های قبلی از تخفیف هایی که نصیب کتابفروشی ها کمتر می‌شود، ‌استفاده می‌کنند، غرفه‌های عریض و طویل بگیرند و فرش قرمز پهن و آمارها را نصب کنند و عرض وجود کنند که از پولی که بیت المال در اختیارمان گذاشته ما فلک را سقف بشکافته‌ایم و طرحی نو در انداخته‌ایم که بیائید و ببینید، و امثال بنده هم دست کم یک روزشان را بگذارند و برای تماشا بروند.

واقعا تماشا دارد، همین که می‌بینیم مردم از این در بیرون می‌آیند و چند کتاب هم خریده اند خوشحالی دارد (البته چشممان را به اینکه چه خریده اند می‌بندیم و دعا می کنیم که خریدشان زرد و کمک درسی نباشد). ما بنده‌های خدا هم که کتابی نمی‌خوانیم و پولی هم در سبد خانوار برای کتاب نداریم، دست کم می‌رویم و در شلوغی نمایشگاه یک سمبوسه می‌خوریم و پرسه‌ای می‌زنیم و یک روز خودمان را سرگرم می‌کنیم تا فردا خدا برای ما چه خواهد .

البته کتابداران باید حواسشان باشد برخی که در قدیم کتاب می‌خریدند و امروز واقعا نمی‌توانند بخرند، باز هم به نمایشگاه سر می‌زنند و حسرت کتاب های تازه چاپ شده و نخوانده آنها را وا می‌دارد که به دنبال جایی بگردند که این کتاب ها را به دست بیاورند. فکر می‌کنم یکی از مهمترین تبلیغاتی که کتابخانه‌های عمومی (نهاد، شهرداری، مساجد، و دیگر عمومی ها) می‌توانند بکنند، این است که در همه جای دنیا کتابخانه‌های عمومی وظیفه‌شان همین است که همه کتاب های مورد نیاز مراجعان را بخرند، تا همه به همه کتاب ها دسترسی پیدا کنند، البته از این می‌گذرم که با وجود سانسورهای عدیده در نشر، باز هم کتاب هایی که منتشر می‌شوند، در پاره‌ای مواقع خودی و غیر خودی می‌شوند و می‌بینیم که برخی ناشران کتاب هایشان، هر چند ارزش کمتری داشته باشد، به قفسه‌ها راه پیدا می‌کنند، و برخی کتاب ها هرگز روی قفسه‌های کتابخانه‌ای را به خود نمی‌بینند، که این دیگر سانسور وزارت ارشاد نیست، خط مشی کتابخانه‌ها و مجموعه ها و سازمان ها است که چه باید خرید و چه نباید خرید؛ یا از که باید بیشتر خرید و از که نباید خرید یا کمتر خرید؛ که بسته به سیاست روز هر کتابخانه‌ای دارد و سابقه آن قدیم است. با همه اینها نمایشگاه کتاب محل خوبی است تا به مردمی که به علت کتاب در آن فضا در رفت و آمد هستند،‌ گفته شود که ما می‌توانیم کمبود بودجه شما را در این بخش تا حدودی جبران کنیم.

اسم کتاب و اسم نمایشگاه که می‌آید،  تیراژ کتاب از مسایلی است که همواره طرح می‌شود. بله من هم بسیار متاسفم که تیراژ کتاب بسیار کم شده، بسیار کم. با اینهمه تنوع کتاب ها با مجاهدت چند ناشر زحمتکش بخش خصوصی به نسبت تیراژ خوب است و هنوز هم وقتی پای غرفه کتابفروشی هایشان می‌روی می‌بینی که علیرغم سود اندک، کارشان را ادامه داده‌اند و به بساز و بفروشی هم روی نیاورده‌اند. این ناشران واقعا با عشقشان کار می‌کنند، هر یک با چند نویسنده و مترجم بسیار خوب و با ویرایش های خوب، کتاب های بسیار خوبی منتشر می‌کنند تا دست کم آن عده که کتاب می‌خوانند، ‌این کتاب ها را روی غرفه‌های کتابفروشی ها ببینند و اگر قدرت خرید هم ندارند، به کتابخانه‌های عمومی رجوع می‌کنند و اگر آنها هم کتاب های این ناشران یا نویسندگانِ از نظر خودشان خاص را در لیست خرید خود هرگز نمی‌گذارند،‌ از دوستی یا آشنایی که توانسته کتاب را بخرد،‌ آن را امانت می‌گیرند و می‌خوانند، ‌به مصداق جوینده‌ی یابنده.

برخی ناشران بخش خصوصی نیز که واقعا کار نشر را دوست دارند یا دست کم پرستیژ ناشر بودن را دوست دارند، می‌گویند، ‌کسب و کارهای دیگری هم کنار کارمان راه انداخته‌ایم که بتوانیم نشر را ادامه دهیم، ‌وگر نه با نشر تنها نمی‌توانیم سرپا بمانیم. بنده از روابط کسب و کار و بازار چیزی نمی‌دانم و نمی‌دانم کدام پول حلال است و کدام پول حرام، ولی تا زمانیکه کتاب خوب در ویترین هایشان می‌بینم فقط می‌گویم که خدای را شاکرم که این کتاب هم منتشر شد و اگر باید خوانده شود، بالاخره از جایی آن را پیدا می‌کنم، و دنیا و عقبای ایشان را واگذار می‌کنم به خودشان و خدای خودشان.

در این میان روزهای نمایشگاه، ‌مانند روزهای معمولی دیگر سال، وقت بره کشان شبه انتشارات بجای انتشارات است. دو دسته شبه انتشارات در ذهن من عمده هستند: کتابهای زرد، ‌و کتاب های کمک درسی،‌ که اتفاقا هر دو بازار بسیار خوبی دارند، بازاری که در همه سال فروش دارد و تا جائیکه به یاد می‌آورم، ‌آن زمان های گذشته که تلویزیون در خانه ما روشن می‌شد، تلویزیون ایران در قبضه تبلیغات این کمک درسی ها بود. لابد برای صدا و سیما و این ناشران مساله کاملا وین وین (برد برد) بود، و تلویزیون عزیز ما چشمش را به تبعات منفی این قبیل انتشارات بسته بود (به مقدسات سوگند که الآن و در دو سال گذشته اصلا خبری از تلویزیون ندارم که هنوز پخش آگهی های لحظه به لحظه این گونه ناشران ادامه دارد یا نه).

کتاب های زرد از زمانی که از دهات به شهر آمدم همیشه بوده و فروش خودش را داشته و این برعهده پدران و مادران کتاب‌خوان و کتاب‌نخوان ما است که این کتاب ها را بخرند یا نخرند. کتاب هایی که با تصاویر بسیار بد و جلدهایی با رنگ های بسیار تند و در چشم زننده و با محتوایی بدتر از تصاویر، کتابسازی می‌شوند و فروش خود را از کشاندن طفلان بیگناه به سوی این رنگ ها به دست می‌آورند. بچه هایی که چشمشان به این تصاویری که از سواد بصری نه تنها بهره‌ای نبرده‌اند،‌ بلکه منهدم کننده نگاه و سواد بصری کودکان ما هستند و این تخریب نگاه تا بزرگسالی همراه ما خواهد بود. مدارس ما هم که الحمدلله، درسهای هنر را جدی نمی‌گیرند و در رشد دید بصری و نگاه هنری آنها کوچکترین نقشی و برنامه‌ای ندارند و فقط با ریاضی و فیزیک بچه‌ها را دوپینگ می‌کنند که پدر و مادرها پول و شهریه بپردازند.

از محتوای کتاب های زرد هم  نمی‌گویم که پر از لغات و عباراتی است که بچه هیچ ارتباطی با آن نمی‌گیرد و درست مانند اسباب بازی هایش یک بار آن را نگاه می‌کند و بعد از اینکه آن را ورق زد، و نخواند، آن را برای همیشه کنار می‌گذارد،‌ حال اگر قفسه کوچولو یا طبقه‌ای کنار اتاقش داشته باشد، ‌مادر آن را در قفسه می‌گذارد و در غیر آن، کاغذ رنگ شده زبان بسته، زیر دست و پا تا مدتی برای خودش به حیاتی بی رمق ادامه می‌دهد تا زمانی که تصمیم گرفته شود که در کنار مواد زائد دم در گذاشته شود. نمی‌دانم آیا قاعده‌ای یا خط مشیی وجود دارد که بتوان دست کم در نمایشگاه ها از ورود این قبیل انتشارات جلوگیری کرد، انتشاراتی که فقط کارشان تخریب سواد کلامی و سواد بصری طفلان معصوم ما هستند. متاسفانه پدر و مادرها شناختی از این مکانیسم ها ندارند و نا‌آگاهانه این کتاب ها را در اختیار بچه‌های معصومشان ‌می‌گذارند.

بخش دیگر شبه انتشارات کتاب های کمک درسی یا به اصطلاح این چند سال، صنعت کنکور است که به مدد کنکور ورودی دانشگاه سودآورترین بخش نشر ایران در سال های اخیر بوده اند. بخشی که در ده سال اخیر دیگر به سال های پایانی دبیرستان بسنده نکرده و به تکالیف شب دانش‌آموزان نفوذ کرده است،‌ تا جائیکه وقتی وزارت آموزش و پرورش صحبت از حذف تکالیف شب می‌کند، یکی از سران شبه انتشارات کمک درسی، سراسیمه خود را به قم می‌رساند تا با والا نشان دادن اهداف صرفا تجاری خود نزد علمای دین، از ایشان برای ادامه کار غلط و غیر اصولی خویش پشتیبانی بگیرند. به قول دکتر جعفر محمدی: «عملاً سرطان کنکور که به تعبیر ظریفی، متاستاز کرده و به دوم ابتدایی هم رسیده بود، ........».

چندی پیش در گروه بحث نیز چند خبر از عصر ایران منتشر شده بود که اگر اشتباه نکنم دکتر فتاحی گرامی ارسال کرده بودند، که یکی از آنها مصاحبه ای بود با آقای ]دکتر[ جعفر محمدی از اندیشکده آموزش و پرورش با همین عصر ایران، که دوست دارم بخش کوچکی از آن را در اینجا نقل کنم که میزان تخریبی که این گونه کتاب ها در کودکان ما انجام می‌دهند را ببینید و بقیه آن مقاله را خودتان در عصر ایران پیدا کنید و بخوانید: «سؤالات چهار گزینه‌ای یا همان تستی، اختراع جالبی برای معلمانی است که نمی‌خواهند درگیر دستخط‌های کج و معوج و زیاده نویسی‌های دانش آموزان و دانشجویان شان شوند! در این مطلب نمی‌خواهم درگیر تست و نقد و بررسی آن شوم. بلکه صرفاً به بررسی اجمالی پیام ناگوار تست بسنده می‌کنم. در هر سوال چهار گزینه‌ای، تنها یک پاسخ درست است و بقیه پاسخ ها، کاملاً مردود هستند، هر چند بخشی از پاسخ را در خود داشته باشند. پیام نهفته در دل سیستم تستی برای کودکان و نوجوانان این است: «برای هر مسأله و مشکلی، تنها یک راه حل وجود دارد» و این، گزاره‌ای غیر واقعی است و گاه، بسیار ناامید کننده و مخرب. پیام تست، که به طور ناخودآگاه منتقل می شود، در تضاد کامل با زندگی اجتماعی ما قرار دارد. ما باید یاد بگیریم و سپس به فرزندان یا دانش آموزان خود یاد بدهیم که برای حل هر مشکلی، فقط به یک راه حل فکر نکنند بلکه راه های مختلفی را بررسی و طی نمایند ... . »

در خبر دیگری که باز هم در عصر ایران و در همین رابطه نوشته شده بود از تظاهراتی در فرانسه خبر می‌داد که برای جلوگیری از فروش و تبلیغ کتاب های کمک درسیبه راه انداخته‌اند: فرانسه تبلیغ کلاس های خصوصی و کتب کمک آموزشی را ممنوع کرد. تظاهرکنندگان با دست نوشته‌هایی که روی آن نوشته شده بود «آموزش کالای فروشی نیست»، نسبت به تبلیغ کلاس‌های آموزشی در خارج از چارچوب مدرسه و کتاب‌های کمک آموزشی اعتراض کردند. وزارت آموزش فرانسه اعلام کرد، از این پس تبلیغ کلاس‌های خصوصی یا تشویق به خرید کتاب‌های آموزشی خصوصی خارج از استانداردها و برنامه های تعیین شده مدرسه، غیر قانونی و ممنوع است. به گزارش شبکه تلویزیونی یورونیوز، کالایی شدن آموزش در فرانسه به یکی از دغدغه های مراکز رسمی و خانواده ها تبدیل شده است و چندی پیش مردم در یک اعتراض جمعی در پاریس به راهپیمایی پرداختند. تظاهرکنندگان با دست نوشته هایی که روی آن نوشته شده بود «آموزش کالای فروشی نیست»، نسبت به تبلیغ کلاس‌های آموزشی در خارج از چارچوب مدرسه و کتابهای کمک آموزشی اعتراض کردند.

آیا مردم ما به این حساسیت و بلوغ فکری رسیده‌اند که جلوی قلمچی و گاج و امثال اینها تظاهرات کنند که دارید همه خلاقیت های بچه‌های ما را می‌کُشید؛ یا هر روز پول بیشتری به جیب اینها می‌ریزند تا در کنکور رتبه یک تا سه رقمی شوند تا بتوانند تکنیسین های خوبی برای مردم امریکا و اروپا صادر کنند.

به هر حال نمایشگاه کتاب نزدیک است و همه ما به دلیل شغلی که داریم،‌ حتی اگر خودمان انتخاب نکرده باشیم و از بد حادثه به کتابخانه‌ها افتاده باشیم،‌ درگیر آن خواهیم شد. امیدوارم دست کم کتابداران ما برای کتابخانه‌هایشان خریدهای خوبی انجام دهند و بودجه کم امسال را به بهترین نحو هزینه کنند. از سوی دیگر در خرید کتاب برای فرزندان خود، حتما از انتشاراتی هایی که بطور تخصصی در حوزه کودک و نوجوان کار تخصصی انجام می‌دهند خرید کنید، کانون پرورش کودکان و نوجوانان،‌ انتشارات مدرسه وزارت آموزش و پرورش، انتشارات فاطمی و بسیاری انتشاراتی های خوبی که در این حوزه کار تخصصی می‌کنند. صورت کتاب های بررسی شده‌ شورای کتاب کودک شاید بهترین راهنمای شما در خرید کتاب برای کودکان و نوجوانان باشد.

 و آخرین توصیه، حال که به نمایشگاه کتاب می‌روید برای خودتان هم کتاب بخرید. هنوز اغلب کتابداران ما کتابخوان نیستند که باعث تاسف است. کتابخانه های عمومی (نهاد، شهرداری و مساجد) که خط مشی خودشان را دارند، ‌لیکن در کتابخانه‌های دیگری که مراجعه کننده عام‌تری دارند، وقتی صحبت از مجموعه می‌شود بلافاصله کتابداران تحصیلکرده ما به یاد قواعد و استانداردهای مجموعه‌سازی می‌افتند. دوستان خوبم مجموعه‌سازی کاری مکانیکی نیست، عشق و علاقه می‌خواهد، ورق زدن کتاب ها و مجلات ویژه‌ معرفی و نقد کتاب را می‌طلبد، و بیش از همه کتاب خواندن می‌طلبد. با همین ابزارهای مجازی که دائما در دستتان است بجای خواندن پیامک های تلگرامی و واتس آپی، و اینستاگرامی، کتاب بخوانید، سایت های معتبر و وبلاگ های معتبر معرفی و نقد کتاب را شناسایی کنید و هم برای کتابخانه و هم برای خودتان کتاب انتخاب کنید. قواعد مجموعه‌سازی بسیار لازم هستند، لیکن کافی نیستند، عشق و علاقه و خواندن کتاب در شما شَمّی را به وجود می‌آورد که شما بتوانید کتاب های خوبی انتخاب کنید.

 برایتان روزهای خوبی در نمایشگاه کتاب تهران آرزو می‌کنم.   

 

عمرانی، سید ابراهیم. «نمایشگاه کتاب، زندگی تستی چهار جوابی و کتاب نخواندن کتابداران». سخن هفته لیزنا، شماره ۴33 ، 19 فروردین ۱۳۹8

 

سهیلا- کتابدار
|
Iran
|
1398/02/02 - 15:31
0
0
سلام
در نوشته به نکات ظریفی اشاره شد درست گفتید کتابداری و تاثیر بر روی انسانها فقط با دانستن قواعد نیست باید دنیای زیبای کتابی را شناخت و وارد آن دنیا شد و این موضوع امکان ندارد جز با خواندن کتاب و داشتن برنامه که متاسفانه بعضی از ما با آن دنیا فاصله داریم
نمایشگاه کتاب این فضای واقعا عالی که هر کس باید خودش برای خودش فضای خوبی ایجاد کند و از آن لذت ببرد
بابایی
|
Iran
|
1398/01/20 - 18:25
0
1
امروز دو یادداشت شما را با هم خواندم. عید آمد و ما قبا نداریم خیلی به من چسبید و فکر کردم که چقدر مناسب عید امسال بود که بنده با توجه به زود رفتن به دهات و نبودن شبکه امروز آن را خواندم. دست شما درد نکند.
این دلنوشته شما هم بسیار خوب بود. تجربه‌ای بود زنده که خودم با آن برخورد کرده بودم. هروقت به فارغ التحصیلی می گوئیم که چکار بلدی می گوید فهرستنویسی و مجموعه سازی. حالا من فهرست نویس نیستم و صدام در نمیاد ولی در مورد خواندن و کتاب با شما کاملا موافقم که چون اسم این درس مجموعه سازی است فکر می کنند که می توانند که مجموعه سامان بدهند یا بروند و برای کتابخانه خرید کنند. ااستفاده کردم.
کتابدار
|
Iran
|
1398/01/20 - 13:28
0
1
با سلام
انشاالله نهاد کتابخانه ها یه بودجه به کتابخانه ها بدهد که بتوانند بروند کتاب بخرند
امیری
|
Iran
|
1398/01/20 - 13:27
0
1
با سلام
فکر میکنم جسارت و صداقتی که در این نوشته بود، بسیار مهمه...
باید تشکر کنیم از استاد عمرانی
کتابدار
|
Iran
|
1398/01/19 - 19:19
0
1
خیلی لذت بردم. مثل همه ی نوشته های شما عالی بود
یاشار
|
Iran
|
1398/01/19 - 18:46
0
1
لبخند.
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: