کد خبر: 45845
تاریخ انتشار: پنج شنبه, 12 خرداد 1401 - 08:51

داخلی

»

برگ سپید

مسابقه جایزه برگ سپید:

معرفی کتاب تولستوی و مبل بنفش

منبع : لیزنا
رها سیفی‌نیا
معرفی کتاب تولستوی و مبل بنفش

درباره نویسنده

نینا سنکویچ خواننده‌ و نویسنده‌‌ای مشتاق در ایالت ایلینوی آمریکا است. وی پس از گذراندن دوران تحصیل به نویسندگی روی می‌آورد. در سال 2008 وب‌سایت خود تحت عنوان «هر روز کتاب بخوان» را راه اندازی می‌کند و نظرات خود را با کاربران در میان می‌گذارد. آخرین کتاب او «شورشیان آمریکایی» جایزه کتاب سال 2021 انجمن نیوانگلند در شهر نیویورک را برای فیلم غیر داستانی تاریخی دریافت می‌کند. نینا سنکویچ در سن چهل و شش سالگی پس از مرگ خواهرش آن‌ماری تصمیم می‌گیرد هر روز به مطالعه یک کتاب بپردازد؛ کتاب تولستوی و مبل بنفش روایتگر خاطرات و یادداشت‌های او در آن دوران است.

نگارش خلاصه‌ای از کتاب

در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «احساس گناه آن نیرویی بود که مرا از بخشیدن مرگ «آن‌ماری» باز می‌داشت. احساس گناه همان مانعی بود که نمی‌گذاشت این حقیقت را بپذیرم که من زنده بودم و«آن‌ماری: دیگر زنده نبود. باید خودم را برای زنده بودن می‌بخشیدم».

کتاب تولستوی و مبل بنفش روایتگر نینای 46 ساله است که به تازگی خواهر خود (آن­ماری) را از دست داده و در غم اندوه او دست و پا می­زند. در این کتاب نینا سنکویچ قصد دارد با نگاه به گذشته به روال زندگی بازگردد و خاطرات به یادماندنی خود و خواهرش را زنده کند. نینا در سفر خود به گذشته به سراغ نقطه‌­ی اشتراک خود و خواهرش می‌­رود و تلاش می­‌کند تا شخصیت خواهر خود (آن­ماری) را به نوعی دیگر و اینبار در قالب واژه­‌های گنجانده شده در لابه­‌لای کتاب­ها جستجوی کند تا تسلی بخش قلب زخم خورده‌­اش باشد. بدین منظور گوشه‌­ای از خانه را که توسط مبل بنفش رنگ قدیمی تزئین شده و تداعی کننده‌­ی خاطرات زیادی است را  انتخاب می‌کند و بدون در نظر گرفتن تعجب اطرافیان تصمیم می­‌گیرد در طی بیست و چهار ساعت یک کتاب را بخواند (یک سال، هر روز یک کتاب) و نقد آن را در وب‌­سایت خود که یک سال پیش طراحی کرده و به صورت کاملاً اتفاقی نامش را «هر روز یک کتاب بخوان» گذاشته است قرار دهد. به این کتاب نمی­‌توان به عنوان یک رمان ساده نگریست چرا که در دل کمتر رمانی دیده شده به آثار دیگر نویسندگان همچون تولستوی، ای. کمپیس، سیریل کانلی و... پرداخته شود.

نقد و بررسی محتوا

یکی دو سال پیش که کار تولید محتوای یک مجله‌ی الکترونیکی را انجام می‌دادم، در فضای مجازی استوری یا رشته داستانی را در اینستاگرام بارگذاری کردم تحت عنوان«کتابخوارها» به گمانم بی‌ربط نباشد اگر از این واژه برای این کتاب استفاده کنم. کتاب تولستوی و مبل بنفش کتابی مشترک است برای کتابخواران و کتاب‌گریزان، اگر کتابخوار باشی پس از اتمام فصل سی و یکم عطش خواندن آثار نویسندگانی چون توماس ای. کمپیس، سیریل کانلی، نیک هورنبی، آدام فیلیپس، باربارا تیلور، تولستوی و... را در خود احساس می‌کنی و اگر کتاب گریز باشی درست از فصل یک چنان در ژرفای واژه‌ها گم می‌شوی که با اتمام کتاب گویی نینای خفته‌ی درون خود را باز می‌یابی.

از نظر من تنها دو نقد عمده بر این کتاب وارد است؛ نقد اول تنها نقد من نیست و نقد مشترک میان دیگر خوانندگان است: 1- عنوان کتاب: در ابتدای امر اگر خواننده دید اجمالی به محتوای کتاب نداشته باشد و خلاصه‌ای از داستان را نخوانده باشد گمان می‌کند قرار است کتابی درباره‌ی تولستوی، آثار تولستوی، نقد کتاب‌های تولستوی و یا فردی به نام تولستوی را بخواند این ابهام در تمام فصل‌های کتاب دیده می‌شود؛ سرانجام در فصل سی و یکم با جمله‌ای از کتاب کوپن جعلی تولستوی نینا (راوی) به این ابهام پایان می‌دهد.

2- ابهام در روند داستان: هرازگاهی این دوگانگی در من ایجاد می‌شد که هدف نینا (راوی داستان) تداعی خاطرات بچگی خود و خواهرانش است یا بیان سختی‌هایی که پدرش در نوجوانی و جوانی متحمل شده؟ یا می‌خواهد این موضوع را با خواننده یادآوری کند که کتاب می‌تواند یک درمانگر روح باشد؟

با این حال نمی‌توان از نقاط قوت این کتاب چشم پوشی کرد چرا که این کتاب همانند یک نقشه‌ی راه است، نقشه‌ای که در دل خود راه‌های اصلی را در بر دارد (دیگر کتاب‌ها) و سرانجام به یک مسیر اصلی در فصل سی و یک ختم می‌شود.

برداشت من از این کتاب در سه اصل خلاصه می‌شود که اصل اول کمی شخصی است چرا که به عقیده‌ی من ادعای در گذشته زندگی نکردن و در حال زیستن باوری آرمانی و به نوعی شگرد مغز برای فرار از وقایع تلخ است و کم­تر کسی به این حد از خود ساختگی می‌رسد که بتواند وابستگی و تعلقات خویش را در صندوقچه­ی نهان قلبش پنهان کند و گاه و بی­گاه به آن سر نزند که این شاید همان پذیرش حقایق جهان هستی باشد. اصل دوم و شاید مهم‌ترین اصل از این کتاب بخشیدن خود است، که به گمانم یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های حوزه‌ی خودشناسی و روانشناسی است. اصل سوم نحوه‌ی رویارویی ما انسان‌ها با حوادث و ناکامی‌های زندگی است؛ به راستی کدام یک از ما برای تاب آوری سوگ عزیزمان به کتابدرمانی روی می‌آوریم؟

مشخصات مرورها و نقدهای منتشر شده در رابطه با کتاب

  1. آدرس به لینک
  2. آدرس به لینک
  3. آدرس به لینک
  4. آدرس به لینک
  5. آدرس به لینک
  6. آدرس به لینک
  7. آدرس به لینک
  8. آدرس به لینک

 بخشی از کتاب

نمی‌دانم تا به حال چند بار این تجربه را کسب کردید که در کلمات کتاب غرق شوید و همزمان با خاطرات غم و اندوه نویسنده کتاب همزاد پنداری کنید و برای دقایقی، حداقل تا اتمام کتاب به قول سیریل کانلی «بگریزید برای برگشت به زندگی»  اگر تا به حال این احساس را از کتابی دریافت نکرده‌اید، لطفا، حتماً و قطعاً این کتاب را مطالعه کنید. با این حال من قسمت‌هایی از متن کتاب را که به نظرم تعمق برانگیز بود می‌نویسم:

  • چیزهای مشترکی که در گذشته بین ما وجود داشت فکر کردم: به خنده‌ها، کلمه‌ها و کتاب‌ها. کتاب‌ها. هر چه بیشتر به این فکر می‌کردم که چطور سرپا شوم و دوباره خود را به عنوان شخصی متعادل و یکپارچه جمع و جور کنم، بیشتر فکرم سمت کتاب‌ها می‌رفت. به گریز فکر کردم. نه اینکه با دویدن بگریزم، بلکه با کتاب خواندن بگریزم. سیریل کانلی، نویسنده و منتقد ادبی قرن بیستم، نوشته: «کلمه‌ها زنده‌اند و ادبیات یک گریز است؛ گریزی نه از زندگی، بلکه به سوی آن». می‌خواستم این‌گونه از کتاب‌ها استفاده کنم: به عنوان راه گریزی برای برگشت به زندگی. می‌خواستم خودم را در کتاب غوطه‌ور کنم و دوباره یکپارچه بیرون بیایم.
  • همه جا به جست‌وجوی آرامش برآمدم و آن را نیافتم، مگر نشسته در کنجی، تک و تنها با کتابی کوچک.
  • زمانی که با ذهن و روحتان صاحب کتابی هستید، ثروتمندید. اما وقتی آن را به شخص دیگر بدهید، سه برابر ثروتمندید.
  • آیا تا به حال قلبت به خاطر تمام شدن کتابی به درد آمده است؟ آیا شده تا مدت‌ها بعد از تمام کردن کتابی نویسنده‌اش همچنان در گوشت نجوا کند؟

سخن آخر

تولستوی و مبل بنفش کتابی است برای کسانی که مشتاق خواندن هستند، برای کسانی که هنوز در خواندن تردید دارند و برای کسانی که به دنبال ریسمانی برای مقابله با غم و اندوه زندگی‌اند.

و نکته‌ی قابل تعمق این است که همه‌ی ما در درون‌مان یک نینای خفته یا بیدار وجود دارد، همه‌ی ما گاه به خاطرات کودکی سفر می‌کنیم و از یادآوری آن گاهی می‌خندیم و گاه می‌گرییم ولی آنچه اهمیت دارد این است که مثل نینا مسیر زندگیمان را پیدا کنیم.

پیشنهاد می‌کنم این کتاب را بخوانید شاید این کتاب تیشه‌ای باشد برای دریای یخ‌‌زده‌ی درون‌مان.

مشخصات کتاب

سنکویچ، نینا/ تولستوی و مبل بنفش؛ ترجمه لیلا کرد./ تهران: کوله پشتی، 1396.

منابع

سایت کتابراه. دانلود کتاب تولستوی و مبل بنفش. آدرس به لینک

معرفی کوتاه از من

من رها سیفی‌نیا دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مدیریت اطلاعات که بی‌ادعاترینم در همه چیزدانی و همه چیزخوانی.

آری درست است، من گاهی می‌خوانم...

 نه صرفاً به جهت اینکه خوانده باشم!

و نه صرفاً به جهت اینکه به کتابخانه‌ی کوچک اتاقم زینت بدهم!

اهل شو-آف[1] هم نیستم که بخواهم بگویم می‌خواهم یک تنه سرانه‌ی مطالعه جامعه را بالا ببرم!

من گاهی می‌خوانم تا در لحظات مطالعه بیشتر فکر کنم در مورد اینکه که هستم...

 

***خواننده محترم لطفا درباره این یادداشت نظر خود را بیان کنید، نظرات شما در نتایج مسابقه در نظر گرفته می‌شود.

 ------------

[1] Show off