کد خبر: 48149
تاریخ انتشار: یکشنبه, 26 آذر 1402 - 11:36

داخلی

»

گاهی دور، گاهی نزدیک

شعری از رفعت العریر

منبع : لیزنا
AGITATE! Journal
شعری از رفعت العریر

(لیزنا: گاهی دور گاهی نزیک 355): سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: در گروه بحث کتابداران خاورمیانه، به شعری از رفعت العریر Rafat Al-Areer شاعر فلسطینی برخوردم با ترجمه به زبانهای مختلف شبه قاره هند،  مالایایی و اردو و نیز انگلیسی و فارسی، با عنوان "اگر باید بمیرم" ‘If I Must Die’ که در مجله Agitate (این مجله در صفحه درباره ما خود را وابسته به دانشگاه مینه‌سوتا امریکا معرفی کرده است https://agitatejournal.org/ ). ظاهرا این مجله ، مجله ای است بین فرهنگی، که آثار و مطالب را درباره کشورهای مختلف و به زبانهای مختلف نشر می‌دهد.

درباره رفعت العریری نیز نوشته است: رفعت الاریر نویسنده، شاعر، محقق ادبی و فعال برجسته فلسطینی است که اغلب از او به عنوان صدای غزه یاد می شود. الاریر یکی از بنیانگذاران پروژه "ما اعداد نیستیم" بود، یک سازمان غیرانتفاعی فلسطینی که در سال 2015 راه اندازی شد و به نویسندگانی از سراسر جهان با جوانان غزه پیوست تا "مطالب فلسطینی ها و درباره آنها را در اخبار بازگو کند". . او یکی از ویراستاران کتاب غزه بی‌صدا و ویراستار "غزه می‌نویسد: داستان‌های کوتاه از نویسندگان جوان در غزه، فلسطین" بود. الاریر هفته پیش، در 6 دسامبر 2023 در حمله اسرائیل کشته شد.

با ذکر این نکته که Agitate اعلام کرده است که ترجمه های بیشتری از «اگر باید بمیرم» در AGITATE در راه است! ، این شعر را به انگلیسی و فارسی تقدیم خوانندگان لیزنا می‌کنیم. سایر ترجمه ها را می توانید در وبگاه ببینید:

اگر باید بمیرم

اگه باید بمیرم

تو باید زنده بمونی

که قصه مو بگی

که وسایل مو بفروشی

که یه تیکه پارچه بخری

و یه گوله نخ

(بادبادکی سفید بساز، با دمی دراز)

تا کودکی در گوشه ای از غزه

وقتی چشم دوخته به آسمون

در انتظار پدری که با نور شهابی رفت

(بدون خداحافظی

نه حتی از جسمش

نه حتی از جونش)

بادبادک رو ببینه، همون بادبادک من که تو ساختی

در اوج پرواز

و لحظه ای خیال کنه فرشته ای اومده

که عشق رو باز آورده

اگه باید بمیرم

بذار امید بیاره

                                          رفعت العریر

If I must die,
you must live
to tell my story
to sell my things
to buy a piece of cloth
and some strings,
(make it white with a long tail)
so that a child, somewhere in Gaza
while looking heaven in the eye
awaiting his dad who left in a blaze—
and bid no one farewell
not even to his flesh
not even to himself—
sees the kite, my kite you made, flying up
above
and thinks for a moment an angel is there
bringing back love
If I must die
let it bring hope
let it be a tale
                 -Refaat Alareer