کد خبر: 45906
تاریخ انتشار: پنج شنبه, 26 خرداد 1401 - 08:42

داخلی

»

برگ سپید

مسابقه جایزه برگ سپید:

معرفی کتاب جزء از کل

منبع : لیزنا
غزاله ورقائی
معرفی کتاب جزء از کل

کتاب جزء از کل را بخوانید بدون اینکه از ششصد و خورده ای صفحه بودن آن بترسید!

داستان کتاب به قدری جذاب است که یهو به خودتان می‌آیید و می‌بینید که اواسط کتاب قرار دارید و دوست ندارید کتاب را کنار بگذارید.

روال داستان به موضوعات مختلفی می‌پردازد که از دغدغه‌های زندگی خیلی‌ها است: گفتن از زندگی، مرگ، عشق، خانواده، تنهایی، جاودانگی، زشتی و پلشتی.

قطعا تا حالا شده گوشه‌ای بنشینید و به آفتاب گوش بدهید ولی کمبود یک چیزی را احساس کنید، این کتاب دقیقا برای اینطور زمان‌ها است که دوست داری از دنیا و همه متعلقات مربوط بهش دوری کنید و در خودتون باشید!

درباره نویسنده

رمان جزء از کل نوشته (استیو تولتز) ترجمه پیمان خاکسار در اسفند ماه سال ۱۳۹۳ منتشر شد. جز از کل نخستین رمان استیو تولتز نویسنده استرالیایی است که نوشتنش ۵ سال طول کشید و بعد از انتشار، نامزد دریافت جایزه بوکر شد. این کتاب در ۶۵۶ صفحه و توسط نشر چشمه به چاپ رسیده و تاکنون چهل و یک نوبت تجدید چاپ شده است. از این نویسنده کتاب دیگری با عنوان «ریگ روان» نیز منتشر شده است.

فضای کلی کتاب

کتاب جزء از کل به راستی جزئی از یک کل را به رخ می‌کشد. در هر قسمت از کتاب اتفاقی در دل اتفاق دیگر وارد می‌شوند و خواننده نمی‌تواند به راحتی کتاب را کنار بگذارد و یا آن را پیش بینی کند. داستان و ماجراهای کتاب مدام اوج می‌گیرد و خواننده از هر صفحه آن بی‌نهایت لذت خواهد برد. با خواندن اسم کتاب هیچ چیزی از داستان عایدتان نمی‌شود. شاید از خودتان بپرسید موضوع کتاب درباره چیست؟ عشق؟ انتقام؟ زندگی؟ جاودانگی؟ ترس؟ تنهایی؟ فقر؟ تنها با خواندن کتاب است که می‌توانید بفهمید موضوع این کتاب در مورد انسان امروزی و دغدغه‌هایش است.

شروع فوق العاده

پاراگراف اول کتاب مخاطب را پرت می‌کند به دنیای داستان. با لحن طنز و فلسفی و اشاره به اتفاقاتی که در ادامه رخ می‌دهند نمونه‌ای مثال‌زدنی است. پاراگراف اول این کتاب به پاراگراف اول رمان بیگانه آلبر کامو – که از بهترین شروع‌های تاریخ ادبیات است- پهلو می‌زند

هیچ‌وقت نمی‌شنوید ورزشکاری در حادثه‌ای فجیع حس بویایی‌اش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسان‌ها بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آینده‌مان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش. درس من؟ من آزادی‌ام را از دست دادم که نیرنگ آمیزترین تنبیهش، سوای این که عادتم بدهد هیچ چیز در جیبم نداشته باشم و مثل سگی با من رفتار شود که معبدی مقدس را آلوده کرده، ملال بود.

نقد و بررسی کتاب

کیفیت محتوا

بخش اول کتاب تعریف تمام داستان زندگی مارتین، ازدواجش، به دنیا آمدن جسپر، خروج از استرالیا و بازگشت به آن از دریچه نگاه جسپر (بر طبق آنچه از پدرش و دیگران شنیده یا در دفتر خاطراتش خوانده) می‌شود.

جاسپر نهایتاً هویت خود را برای پلیس فاش می‌کند و آزاد می‌شود. مقامات او را به انباری می‌برند که مایملک مارتین در آن نگهداری می‌شود. جاسپر می‌داند اینها مشتی خرت و پرت بیشتر نیست ولی در آن میان به دفتر خاطرات پدر برمی‌خورد. او داستان کتاب جز از کل را بر اساس همین یادداشت‌ها برای ما و پلیس تعریف کرده است. برخی از نقاشی‌های دوره بارداری مادر نیز در میان آنهاست و احساس می‌کند چهره‏ داخل نقاشی‌ها را پیشتر جایی دیده است. او قسم می‌خورد که هرگز پا جای پای پدرش نگذارد، زیرا مادرش نیز بخشی از وجود اوست. با کمک آنوک که اکنون ثروتمندترین زن استرالیاست، راهی سفر اروپا می‌شود تا به گذشته مادرش پی ببرد.

اما در بخش دوم کتاب، خواننده همه چیز را از نگاه مارتین می‌بیند و پاسخ بسیاری از سوالات خود را پیدا می‌کند.

هر دو بخش کتاب به یک میزان جذاب و شگفت‌انگیز است. جملات فلسفی عمیق مارتین، وقایع نسبتا عجیب و باورنکردنی داستان و پایان غیرمنتظره کتاب همگی کمک می‌کند تا چهارچوبی متفاوت از معنای مفاهیمی چون عشق، زندگی، خانواده، ملیت و مهم‌تر از همه مرگ در ذهن‌تان نقش ببندد.

کیفیت نگارش

قصه در قصه بودنِ این کتاب چیزی جز تسلط و هنر استیو تولتز در نویسندگی نیست و مخاطب به خاطر زیبایی داستان، تا انتهای کتاب را با اشتیاق مطالعه می‌کند، اما باید این نکته را هم در نظر گرفت که اگر زبان طنز و روایت ساده‌ی او باعث به وجود آمدن کشش در داستان نمی‌شد، مخاطب همان ابتدا، به خاطر توضیحات مفصل نویسنده از خاطرات و اتفاقاتی که برای هر کدام از شخصیت‌ها رخ می‌دهد از مطالعه‌ی آن صرف نظر می‌کرد.

یکی از ویژگی‌هایی که این کتاب را در لیست پرفروش‌ترین‌ها قرار داده است، نوع روایت آن است. مخاطب در این کتاب با یک خط ثابت روبه‌رو نیست؛ اتفاقی که شخصیت اصلی داستان را درگیر کند و تا آخر قصه، شخصیت‌ها درگیر همان ماجرا باشند. نه! خواننده، در هر چند صفحه از این کتاب با اتفاق و ماجرای جدیدی روبه‌رو می‌شود و عکس‌العمل شخصیت‌های داستان به این اتفاقات است که با قرار گرفتن در جای درست و به موقع، مخاطب را مدام غافل‌گیر می‌کند، می‌خنداند، به فکر وا می‌دارد و گاهی هم او را می‌ترساند.

این نکته که ما شاهد این اتفاق‌ها در بهترین زمان و مکان در داستان هستیم، ارتباط مستقیمی با قدرت نویسنده در خلق داستان دارد. موقعیت‌هایی که نویسنده در این کتاب رقم می‌زند، اغلب به خاطر رفتارهای بی‌منطق شخصیت‌ها شکل می‌گیرند. شخصیت‌هایی که شاید در ظاهر انسان‌های بی‌فکر و حتی دیوانه به نظر برسند اما هر حرفی که می‌زنند و یا رفتاری که دارند، با یک قصد و یک هدف خاص از پیش تعیین شده‌، داستان را جلو می‌برند. دلیل این موقعیت‌شناسی، صبر و حوصله‌ی پنج ساله نویسنده در نوشتن داستان حاضر است. صبر و حوصله‌ای که به شکل‌های مختلف در روایت داستان شاهد آن هستیم. به طور مثال نویسنده برای تعریف کردن یک خاطره، چندین صفحه از کتاب را صرف می‌کند، بدون آن‌که مخاطب با زیاده‌گویی خسته و یا از خواندن داستان دل سرد شود.

بخشی از کتاب

هیچ وقت نمی‏‌شنوید ورزشکاری در حادثه‌ای فجیع حس بویایی‌‏اش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آینده‏‌مان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش. درس من؟ من آزادی‌‏ام را از دست دادم...

وقتی خیلی تلاش می‌کنی کسی را فراموش کنی، خودِ همین تلاش کردن به یک خاطره‌ی فراموش‌ناپذیر تبدیل می‌شود. حالا باید بکوشی تا این فراموش کردن را فراموش کنی و این چنین، یک خاطره‌ی فراموش‌نشدنی دیگر هم ایجاد می‌شود.

سخن نهایی

جزء از کل از نادر کتاب‌های حجیمی است که به نهایت ارزش خواندن دارند... داستان در میانه‏‌ی شورشی در زندان آغاز و در یک هواپیما تمام می‏‌شود و حتی یک صحنه‏‌ی فراموش شدنی در این بین وجود ندارد... کمدی سیاه و جذابی که هیچ چاره‌ای جز پا گذاشتن به دنیای یخ‏زده‌‏اش ندارید.

 یکی از معدود رمان‌هایی بود که تا انتها با ذوق مطالعه کردم و نه صرفا کنجکاوی برای پایان ماجرا. تصویرسازی رمان خوب بود و اگر با داستان همراه شوید از مسیر داستان لذت می‌برید نه اینکه آخرش چی می‌شود. از طرفی دیدگاه‌های گاهاً متفاوت پدر و پسر در زمینه‌های مختلف برای من جذاب بود و تشویق به ادامه مطالعه می‌شدم. نکته دیگری که برای من درباره این رمان جالب بود  نویسنده آن است که این رمان اولین رمان او بوده و از نظر من عملکرد و سیاستی که در داستان نویسی این رمان به کاربرده فوق العاده است.

منابع

معرفی نویسنده وکتاب در ویکی به آدرس لینک

زندگی نامه استیو تولتز به آدرس لینک

نقدی بر کتاب جزء از کل، مجله کتابچی

درباره نویسنده متن

غزاله ورقائی هستم دانشجوی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی گرایش مدیریت اطلاعات دانشگاه شهید بهشتی، بسیار به رشته دانشگاهی خودم علاقه مند و همینطور یک عدد خوره کتاب هستم. امیدوارم بتوانم این حس علاقه مند بودن به کتابخوانی‏‌ام را به دیگران هم منتقل کنم.

به امید خواندن کتاب های بیشتر و بهتر

 

***خواننده محترم لطفا درباره این یادداشت نظر خود را بیان کنید، نظرات شما در نتایج مسابقه در نظر گرفته می‌شود.