داخلی
»سخن هفته
کلاف پیچیده تامین منابع علمی برای دانشگاهها
لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: "آقای فلانی ما داریم با صد میلیون تومان همه پایگاهها را از همین شرکتهای داخل کشور خودمان میگیریم و استفاده میکنیم، حالا شما برای یک پایگاه میخواهید بروید و چند ده میلیارد تومان بپردازید؟" این گفته را از بسیاری از دوستانم که کتابدار، رئیس کتابخانه، مسئول در موسسه، کمتر مسئول و غیر مسئول در دانشگاهها و پژوهشگاهها بودهاند در همین روزهای اخیر شنیدهام. و مطمئن هستم که توضیح داده بودم که این داستان داده های هک شده از سوی مالکان رسمی (مادی) و نه معنوی بیپاسخ نخواهد ماند و نماند، مانند جریمه ای که برای یک نهاد فعال ایرانی در دهه شصت بابت تکثیر کتابهای ناشران خارجی شدیم و هنوز نمی دانم این جریمه را از کدام بخش از دارائیهای ایران مصادره و توقیف کردند.
این کلاف چندین سر نخ دارد که باید یکی یکی تفکیک شوند:
1-1 مسئولین دانشگاه و رتبه و ارتقاء:
چاره کاِر دانشگاهیان چیست؟ وقتی دانشگاه و پژوهشگاه به عنوان وظیفه اصلی، به استادش میگوید باید مقاله تازه منتشر کنی، باید دانشجویان تحصیلات تکمیلی بگیری و فارغالتحصیل کنی، و او را با رکود علمی تهدید میکند، و بودجه و گرنت او را به خاطر رکود علمی قطع میکند، و جلو ارتقاء او را میگیرد، باید ابزار تحقیقش را فراهم کند. باید آزمایشگاهش را فراهم کند. دانشجویی که میخواهد مقالهاش را بنویسد و در مجلات بین المللی درجه یک و یک چهارم اعلا Q1 منتشر کند، باید از آخرین تحولات علمی رشته خودش و تازهترین دستاوردها مطلع باشد. و در غیر اینصورت وقتی مقاله اش را برای پذیرش و داوری به مجله می فرستد، یک مشت یادداشت در جواب میگیرد که چرا این مقالهها را ندیده ای و در بررسی متون پیشین نامی از آنها نیست؟ برو ببین و دوباره بیا. و خوب دانشجو و استاد هم یقه دانشگاه را میگیرد که آقا دسترسی نیست و من از تازهها بیخبرم و دانشگاه با اطلاع از مشکلاتِ استفاده از شیوه و موجودی شرکتهای هک کننده اطلاعات، میگوید، مثل اینکه چاره ای نیست، کوتاه مدت را با همین هکرها حل میکنیم تا دراز مدت دولت خودش برود اگر جریمهای بود بدهد.
1-2 شرکتهای جریمهآفرین:
سر زیر برف کردن لابد ایمنی برای برخی ایجاد میکند، حال آنکه مشکل را بیشتر میکند و حل نمیکند. مطمئن هستم در جلساتی رسمی این مطلب در مورد استفاده از پایگاههای شرکتهای هکر داخلی عنوان شده و دانشگاههای بزرگ باخبر شدهاند که این دسترسیهای هک شده، برای ایران ارزان تمام نمیشود و رایگان نیست، شرکت داخلی چند میلیونش را از مشتریان میگیرد و اقتصادش میچرخد، لیکن باقی پول، تا دقیقا همان سقف ده برابر قیمت بازار یعنی همان دهها میلیارد تومان را به احتمال باید دولت در قالب جریمه عملکرد شرکتها بپردازد.
2-1 دسترسی آزاد. دسترسی آزاد دارد راه خودش را پیش میبرد و هر چند ماه یکبار لیزنا آخرین اخبار را برای شما نوشته است و از تصمیمات سه حوزه سیاسی که دولتهایشان درمساله دسترسی آزاد ورود کردهاند، یعنی ایالات متحده، اتحادیه اروپا و بریتانیا شما را در جریان می گذارد و میدانید که هرچه دسترسی آزاد جدیتر شود، دسترسی برای عموم راحتتر میشود ولی هزینه چاپ مقاله بر شانه استاد و دانشجو و دانشگاه سنگینی خواهد کرد که با برآوردهای اولیه میدانیم که در کلان یک کشور، قیمت پردازش مقاله APC بیش از اشتراک است. پس صبر کنیم تا صبح دولتمان بدمد و ببینیم چه سهمی برای پیرامون درنظر گرفته میشود. آخرین مطلبی که در لیزنا منتشر کردیم گفتیم که قرار است هزینه پردازش مقاله یا همان APC بر اساس درآمد سرانه قیمتگذاری شود.
2-2 مقابله با رابین هود و یاران
خانم آلکساندرا الباکیان قزاقستانی، مشهور به رابین هود قرن بیستم، اولین هکر بزرگ نبود ولی پرکارترین و ادامه دارترین هکرها بود که GenLib و SciHub را راه انداخت و تا الآن هم هست. در دورههایی با مذاکرات غرب و روسیه، این دو پایگاه کمرنگ شدند، ولی بعد از جنگ اوکراین مجددا با سرعت هر چه بیشتر تاختند و تا جایی که بشود پیشروی کرد، رفته اند.
2-3- ناشران بین المللی و هکرها
ناشران بین المللی دو کار همزمان انجام داده اند:
2-3-2- با اینهمه شکایتها را به دادگاهها و دولتها واگذاشته و خود مشغول بستن راههای نفوذ هکرها هستند که در آخرین خبرها، ظاهرا موفق هم هستند. ورود به سایتهای دانشگاههای غرب و موسسات پژوهشی آنها چند لایه شده و امکان نفوذ با ادواتی که در این چند سال مرسوم شده بود، خیلی سختتر شده و شاید در آیندهای نزدیک هکرهای وطنی دیگر امکان سیستماتیک دانلود را با این گستردگی که در این ده سال داشتند نداشته باشند و کار خیلی سخت شده است.
شاید هم من اشتبا ه میکنم و دارم هراس بیجا ایجاد میکنم، شما هم از شرکتهای داخلی بپرسید.
افزون بر آن در همین روزها سری به GenLib و SciHub بزنید، ببینید من درست دیدهام یا اشتباه میکنم، که در دادن مقالات روز، مانند سابق نیست. شاید هم هنوز کامل باشد و من از اقبال بدم، چیزهایی را که میخواستم نتوانستم در این دو سایت مشهور پیدا کنم. ولی مقالههای قدیمتر همان مجله را هنوز دارد و در حال سرویس دادن است. صاحبان شرکتها و هکرهای همکارشان بگویند، که آیا کار هنوز روان است یا سختتر شده است. و حتی به سمت سختتر شدن هم میرود؟ من هم دوست دارم بدانم و هراس بیهوده ایجاد نکنم. و دانشگاهها و موسسات بتوانند با دل درست، کار خودشان را با این شرکتها ادامه دهند.
3-1- رتبه علمی ایران: در چند ماه اخیر علنا از پائین آمدن رتبه علمی ایران صحبت میشود. من وارد این صحبت نمیشوم که این رتبه علمی خوب است یا بد. لیکن از اهداف برنامههای بالادستی بوده و همه جا از آن صحبت میشود و سران دولت و حکومت از آن دفاع میکنند و میخواهند که رتبه ایران بالا باشد و سری باشیم در میان سرها. لیکن نبود دسترسی، تحریمهای ارزی و تورم شدید که آزمایشگاهای دانشگاهها را مختل کرده و خرید مواد و لوازم و همجنین منابع علمی را به شدت سخت کرده، همه دست به دست هم داده و ما را با مشکل روبرو کرده است. و مجلس و سازمان برنامه که باید بودجه این کار را تامین کنند، که یا توجیه نیستند و درک دقیقی از موقعیت ندارند، یا مسایل مهمتری دارند که من از آنها بیخبرم.
3-2- کنسرسیوم: کنسرسیوم از آغاز دهه 1370 با مجلات چاپی شروع کرد و در آغاز دهه 1380 تبدیل به کنسرسیوم منابع الکترونیک شد و فراز و فرود زیادی را طی کرد و به نقطه مطمئنی رسیده بودکه دسترسسیها پایدار شده بود، که با جهش ارزی احمدی نژادی در شهریور 1390 همه چیز به هم ریخت و همه دانشگاهها به ناشران بین المللی بدهکار شدند. بدهی که به هیچوجه مقصرش هیچ دانشگاهی و هیچ رئیس دانشگاهی نبود، جهش ارزی در شهریور ماه اتفاق افتاد که در نیمه سال بود و بودجه معادل ریالی در سال قبل از آن به ازای هر دلار 980 تومان تامین اعتبار شده بود و حالا زمان پرداخت می بایست دو تا چهار برابر ریال بپردازند. و چنین رقمی تامین اعتبار شده بود.
دبیرخانه کنسرسیوم تامین منابع دانشگاههای وزارت علوم در ایرانداک است و رئیس ایرانداک رئیس کنسرسیوم. در دو سال اخیر که دوره تصدی یک کتابدار بر این نهاد تاثیرگذار علمی ایران بوده، (که در سال 1347 برای حمایت از اطلاعات علمی دانشگاه ها و پژوهشهای دانشگاهی ایران تاسیس شده)، کنسرسیوم بعد از رکودی چند ساله از سال 1401 دوباره حرکت کرد و با پیگیری هر چه تمامتر موفق به پرداخت بخش مهمی از بدهی دانشگاهها شد و دسترسی بصورت موقت باز شد.
همانطور که عرض شد، رکود کنسرسیوم و بدهی دانشگاهها مربوط به جهش ارزی احمدی نژادی در شهریور ماه سال 1390 و چهار برابر کردن ارز برای جبران کسری اتفاقهای شومی بود که در بانکها افتاده بود.
پس از یک دوره درگیری شدید کنسرسیوم در یک سوی با ناشران و در سوی دیگر دانشگاههای خودمان، در سال 2016 به همت اجلاس معاونین پژوهشی دانشگاهها به ویژه در دورهای که دکتر برومند بزرگوار معاون پژوهشی وزارت بودندشکل گرفت در آن 6 سال، فرمول 50% دانشگاه و 50% وزارت جان گرفت و 22 دانشگاه توانستند بخشی از خریدهای خود را از سر گیرند. لیکن بعد از جهش ارزی جدیدتر، در اواخردولت دوازدهم، یک بار دیگر کنسرسسیوم به نفس نفس افتاد و در سال 1400 دسترسیهای باقیمانده نیز قطع شد. و تلاش مجدد در 1401 و با آمدن رئیس کتابدار ایرانداک و همراهی وزیر محترم و معاون پژوهشی ایشان آغاز شد که در سال 1403 به نتیجه رسید و بدهیهای سال 2011 و 2012 و برخی بدهیهای پس از آن در دستور قرار گرفت، که موفقیت آمیز بود و دسترسیهای آزمایشی باز شد. اینک برای تداوم دسترسی همه تلاش ایرانداک / کنسریوم پایدار کردن مسیر بودجه مستقل برای تامین منابع است لیکن این مساله هنوز در دست پیگیری است و معلوم نیست چه زمانی به نتیجه برسد. پس فعلا باید در درجه اول روی بودجه دانشگاهها حساب باز شود.
3-3- سازمان برنامه و مجلس
خیلی پیچیده شد، نه؟ دانشگاها، بودجه کافی برای این کار ندارند. کنسرسیوم و خرید متمرکز، هنوز نمی تواند هیچ حکم قطعی در مورد اینکه تا چه اندازه میتواند خریدها را پایدار کند، ندارد. وضعیت تحریمها نامشخص است. ناشران میفروشند و تحریم علمی نیستیم. فقط دو دانشگاه و دو پژوهشکده وزارت علوم تحریم شده اند. انتقال ارز سخت است ولی شدنی است، ولی از همه مهمتر، تورم است که کمر آحاد کشور و دانشگاهها را شکسته است.
ناشر زیر استانداردهای خودش قیمت را نسبت به 4 سال پیش ثابت نگه داشته ولی ارزش پول ما نسبت به آخرین سال خریدمان از 15- به 66- کاهش یافته و دانشگاهها ماندهاند در اضطرار.
سرنخ این کلاف سردرگم در سازمان برنامه و بودجه و مجلس است. در کلان بودجه کشور، مبلغ 800 یا 900 میلیارد تومان رقمی نیست، آن هم برای محصولی چنین استراتزیک که میتواند جریان علمی ایران را شاداب و پرنشاط و پرتحرک کند. و همه از جمله شرکتهای دانش بنیان که بنیانشان همینها است به شدت به منابع اطلاعاتی نیاز دارند. ولی این عزیزان سازمان برنامه چنان با قوانین و قواعد و آئیننامههای خود این کلاف را پیچیدهاند که بازکردنش را فقط از خودشان انتظار داریم. و البته از مجلس محترم.
کمتر دانشگاهی است که بیخبر باشد که استفاده از دادههای هک شدهی شرکتها جریمه آفرین است. و میدانند، محصولی را که در بازار اشتراک سالانهاش به فرض 300.000 یورو است و این مبلغ با نرخ دولتی 15 میلیارد تومان میشود، میآیند و با 50 تا 100 میلییون تومان از این شرکتها می خرند، با این امید که اگرجریمهای شد، دولت یک فکری برایش میکند، یعنی مابه التفاوت تا 15 میلیارد را از ذخیرههای ارزی ایران به عنوان جریمه برمیدارند. البته ما هم مثل همه دعا میکنیم که جریمه نمیکنند. انشاءالله گربه است.
بسیاری دانشگاهها با وجود اطلاع از همه این مشکلات دست به دامن شرکتها هستند و میگویند مجبوریم. و شرکتها هنوز دارند قرارداد میبندند و هیچ اظهارنظری نمیکنند که این راه به مشکل برخورده و شاید هم راه حلهای دیگری برای دور زدن ناشران و هک کردن آنها از طریقی دارند که من از آن بیخبرم.
و همه اینها را در شرایطی مینویسم که دارم از واقعیتی غیر اخلاقی به نام فروش مال غیر صحبت میکنم که جریان دارد، عللش هم، همینها است که عرض کردم. لیکن شترسواری دولا دولا نمی شود و یکجایی دیده میشویم.
گرفتن ردیف مستقل از سازمان برنامه و بودجه و از آن مهمتر مجلس برای اینکار
در این شرایط همانطور که گفتم، سازمان برنامه و مجلس میتوانند درک کنند که این منابع برای پژوهش کشور لازم است و دسترسیها باید پایدار و مطمئن باشند، باید درک کنند که وزارت علوم، و وزارت بهداشت، نیاز مبرم و جدی دارند و باید ردیف مستقلی برای این کار در بودجه ایرانداک در نظر بگیرند و هر ساله بر اساس نرخ تورم، آن را افزایش دهند و صد البته با قید این نکته،که هیچگونه تغییر کاربری در این بودجه مجاز نیست و هیچ هیات امنایی در حال و آینده نمیتواند و نتوانند ازاین بودجه برای هیچ کار دیگری استفاده کنند. سالهای گذشته دردهه 1370 را به یاد دارم که سالی دو میلیون دلار از سازمان برنامه به وزارت علوم داده میشد که یک میلیون برای بستر و فناوری T بود و یک میلیون برای اطلاعات I درون آن بستر، و وقتی پای خرج در دانشگاهها میرسید، از هیات امنایخود مصوبه میگرفتند که همهاش را کامپیوتر و تجهیزات لازم برای اطلاعات بخرند، چون برای معاون مالی ملموس بود و آن را میفهمید. و حتی تغییر کاربری را مجوز میگرفتند و به کارهای از نظر خودشان واجبتر میپرداختند، و باز خود اطلاعات که اصلیترین بخش این کار بود زمین میماند.
همه دانشگاهها باید این مساله را دنبال کنند. حفیر با 50 سال سابقه خدمت دانشگاهی خدمتتان عرض میکنم که پشتیبانی روسای دانشگاهها از استقلال این بودجه، و خارج شدن هزینههای مربوط به تامین منابع علمی از تعهدات دانشگاهها، مهمترین کاری است که میتوانند انجام دهند. این خواست را در همه جلسههای داخل وزارتی خود مطرح میکنند، لیکن این کار پیگیری میخواهد. اینک که رئیس ایرانداک کتابدار است و به این مساله، به عنوان یک دغدغه ملی نگاه میکند، فشار خود را بر مجلس و سازمان برنامه بیشتر کنید، باشد که یک بار برای همیشه این مساله حل شود، و مانند اوایل دهه 1350، ایراندک خریدهای منابع علمی همه دانشگاهها را انجام دهد و در سیستمهای اشتراک منابع در اختیار همه پژوهشگران و دانشگاهیان قرار دهد. ایدون باد .
از کتابداران گرامی دانشگاهها میخواهم که این توصیهنامه را به نظر رئیس و معاون پژوهشی دانشگاهتان برسانید.
عمرانی، سید ابراهیم (1403).«کلاف پیچیده تامین منابع علمی برای دانشگاهها: سخنی با روسای گرامی دانشگاهها و مجلس محترم». سخن هفته لیزنا، شماره ۷12، 9 مهر ماه ۱۴۰۳
ممنون از جناب آقای عمرانی برای تذکر مجدد این موضوع مهم.
درد و درمان را با قلمی شیوا بیان کرده اید.
برای دانشگاه قم هم نامه ای از طرف ایرانداک رسیده. ولی وقتی تبدیل به ریال وتومان می شود هوش از سر امور مالی می پرد.
آن هم در این شرایط سخت.
واقعا دل شیر می خواهد پرداخت این رقم ها.
البته به قول آقای عمرانی سال های قبل که رقمی نبود کنسرسیوم کلی مشتری بد حساب داشت.
شایدبشه به مانند گذشته دانشگاه های بزرگ اشتراک تهیه کنند و در قالب تفاهم نامه ای دانشگاه ها و موسسات پژوهشی کوچک را پشتیبانی کنند.
ارادتمند
متقی دادگر