داخلی
»سخن هفته
لیزنا؛ فریبرز خسروی، استاد علم اطلاعات ودانش شناسی و معاون سابق کتابخانه ملی: جنگ روانی سابقهای دیرینه در تاریخ جهان دارد. رجزخوانی در جنگهای تنبهتن کاربرد زیادی داشته است. در دوران باستان و صدر اسلام نیز اینگونه فریادها و سخنان انگیزشی را میتوان نمونهای بارز از جنگ روانی (Psychological Warfare) دانست. این روش با اهدافی مانند تقویت روحیه سپاه خودی، تضعیف روحیه دشمن و انتقال پیامهای سیاسی- اعتقادی به کار گرفته میشد.
در جنگهای اول و دوم جهانی نیز طرفین مخاصمه از روشهای گوناگون جنگ روانی بهرهبرداری گسترده کردند. استفاده از این شیوهها در دوران جنگ سرد نیز ادامه یافت. بهعنوان نمونه، عملیات مرغ مقلد (Mockingbird) یک عملیات روانی بود که توسط سازمانهای اطلاعاتی طراحی شده بود و هدف آن تأثیرگذاری بر افکار عمومی از طریق کنترل رسانهها، شایعهپراکنی و جعل اطلاعات بود. این پروژه در دوران جنگ سرد به اوج خود رسید و امروزه نیز نمونههایی معاصر از آن در قالب جنگهای رسانهای مشاهده میشود. در سالهای اخیر نیز میتوان نمونههای بسیاری را یادآور شد:
پیش از سال ۲۰۰۳، ایالات متحده آمریکا بسیج گستردهای در حوزه تبلیغات انجام داد تا جامعه جهانی را متقاعد سازد که عراق دارای سلاحهای کشتار جمعی است و باید به آن حمله شود. این کشور در اجرای این جنگ روانی نیز موفق بود. از اینرو، در تاریخ ۲۰ مارس ۲۰۰۳ با همراهی ائتلافی از کشورهای غربی به عراق حمله کرد؛ حملهای که در نهایت هیچگونه سلاح کشتار جمعی در پی آن کشف نشد.
اگر عملیات مرغ مقلد را بتوان نماد جنگ روانی در دوران جنگ سرد دانست، شرکت کمبریج آنالیتیکا (Cambridge Analytica) نیز نمونهای بارز از جنگ روانی در عصر دیجیتال بهشمار میآید. این شرکت با بهرهبرداری گسترده از دادههای کاربران فیسبوک، تلاش کرد تا افکار عمومی را در جریان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و همهپرسی برگزیت در سال ۲۰۱۶ بهطور هدفمند تحت تأثیر قرار دهد.
در جریان درگیری ۱۲روزه میان اسرائیل و ایران، نمونههای متعددی از اقداماتی مشاهده شد که هدف اصلی آنها تضعیف روحیه طرف مقابل بود. در یکی از موارد، زندان اوین ـ برخلاف اصول و مقررات بینالمللی ـ هدف حمله قرار گرفت که طی آن، بیش از ۷۰ نفر کشته و شماری زیاد نیز زخمی شدند. به گزارش نیویورک تایمز، مقامات اسرائیلی این حمله را «نمادین» توصیف کردند و وزیر امور خارجه این رژیم، آن را «عملیات رهاییبخش» نامید. این تحریف آشکار در روایت علت حمله به یک زندان غیرنظامی، نمونهای بارز از جنگ روانی علیه افکار عمومی بهشمار میرود.
نمونه های زیادی را می توان بیان کرد اما اجازه دهید که ابتدا تعریف موجزی از جنگ روانی ارائه شود:
جنگ روانی به مجموعهای از اقدامات هدفمند و روشمند گفته میشود که با بهرهگیری از تبلیغات، انتشار اطلاعات و استفاده از ابزارهای ارتباطی، بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم بر افکار، احساسات، رفتار و تصمیمگیریهای مخاطبان تأثیر میگذارد. این مخاطبان ممکن است دشمن، متحدان یا حتی عموم مردم باشند. هدف نهایی از این تأثیرگذاری، دستیابی به موفقیتهای راهبردی، سیاسی یا نظامی است.
ویژگی های جنگ روانی را می توان چنین برشمرد :
-هدفگذاری ذهنی و احساسی: تمرکز اصلی این عملیاتها بر تغییر تدریجی و نامحسوس نگرش، باورها و احساسات مخاطب است، بهگونهای که او متوجه تغییرات درونی خود نباشد.
-استفاده از ابزارهای ارتباطی چندگانه: از تبلیغات رسانهای، شایعهپراکنی، دستکاری در شبکههای اجتماعی و حتی تهدیدهای نمادین (مانند پخش صدای انفجار برای ایجاد رعب) بهطور همزمان بهره گرفته میشود.
بهعنوان نمونه، در جریان جنگ دوازدهروزه، یکی از شبکههای تلویزیونی اسرائیل هک شد و برای مدتی، تصویر پرچم ایران بر روی آن ظاهر شد. طرف مقابل نیز اقدامات مشابهی انجام داد.
-پنهانکاری و فریب: پیامهای جنگ روانی اغلب از منابع جعلی یا ناشناس منتشر میشوند تا اعتبار ظاهری ایجاد کنند و مخاطب نسبت به جعلی بودن آنها آگاه نشود.
بهعنوان نمونه، پیامی با محتوای زیر ظاهراً از سوی پایگاه اطلاعرسانی سازمان پدافند غیرعامل کشور برای عدهای ارسال شده بود: " طی روزهای نزدیک میبایست خودمان را در مقابل تهدیدات مصون بداریم.لذا در استانه بوجود آمدن شرایط اضطراری، تقاضا میشود فوراً آب اشامیدانی و غذای خشک را تهیه نمایید." این پیام بلافاصله از سوی نهاد مربوطه تکذیب شد، اما نمونهای روشن از انتشار اطلاعات جعلی برای ایجاد اضطراب عمومی بود.
-ایجاد ترس، تردید یا امید کاذب: در این روش، با تحریک احساسات مخاطبان، آنان به واکنشهایی خاص سوق داده میشوند. گاهی هدف ناامید کردن نیروهای خودی است و گاهی ایجاد امید واهی به پیروزی یا نجات.
-تکرار برای تثبیت پیامها: پیامهای جنگ روانی معمولاً بارها تکرار میشوند تا در ذهن مخاطب نهادینه شوند و بهصورت ناخودآگاه بخشی از باورهای او شوند.
-استفاده وسیع از میمهای طنز سیاسی :(Political satire memes) این پیامها ترکیبیاند از طنز سیاسی و قالب میم (meme) که در فضای مجازی برای نقد، تمسخر یا بازنمایی وقایع، شخصیتها یا سیاستها به کار میروند. ویژگیهای آنها شامل ایجاز، سرعت انتشار، مردمی بودن و گرافیکی بودن است.
-تغییر رفتار بدون اجبار مستقیم: عملیات روانی میکوشد مخاطب را به اتخاذ تصمیمهایی وادار کند که گمان میکند از روی اراده خود گرفته، در حالی که بهصورت نامحسوس هدایت شده است
-استفاده از تفاوت روایتها: این روش از موثرترین ابزارهای تخریب روانی جامعه است. در این شیوه، هدف نهایی گفتن حقیقت نیست، بلکه پیروزی در میدان ادراک عمومی است. با روایتهای متناقض، جامعه دچار سردرگمی، قطبیشدن و بیاعتمادی میشود. گاه حتی روایتهایی که بخشی از آنها واقعیاند، بهدلیل درهمریختگی اطلاعات، اعتماد عمومی را از بین میبرند.
این وضعیت بهطور مؤثری به فلج شناختی و بیاعتمادی عمومی منجر میشود. این تکنیک را استراتژی مه(fog of war) یا «مهآلودسازی میدان اطلاعاتی» مینامند؛ راهبردی برای تیرهکردن مرز حقیقت و دروغ، تا هیچ چیز برای مخاطب قابل تمایز نباشد.
بر اساس گزارشهای بینالمللی، دولت اسرائیل پس از کشتار بیش از ۵۰ هزار نفر در غزه ـ که بخش زیادی از قربانیان را زنان و کودکان تشکیل میدهند ـ در رسانههای مختلف خود را قربانی حملات حماس معرفی میکند. این روایت بهقدری تکرار میشود که افکار عمومی را در مهی از سردرگمی فرو میبرد؛ نمونهای بارز از «استراتژی مه» در جنگ روانی.
با این حال، به مدد رسانههای نوین، شبکههای اجتماعی مستقل و افشاگریهای میدانی، این مه اطلاعاتی بهتدریج در حال کنار رفتن است و حقیقت برای بخشهایی از جامعه جهانی آشکارتر میشود.
معمولاً در جنگ روانی، برای انتقال اطلاعات به مخاطبان، از سه نوع داده بهره گرفته میشود:
الف. دُژاطلاعات : این اصطلاح را فرهنگستان زبان و ادب فارسی معادل واژه (Disinformation) قرارداده است . دُژاطلاعات به اطلاعات نادرستی اطلاق میشود که با هدف گمراهسازی، فریب و آسیبرسانی به مخاطبان تولید و منتشر میشوند. به این نوع اطلاعات، گاه «دُژآگاهی» یا «اطلاعات جعلی» نیز گفته میشود. دُژاطلاعات از ابزارهای اصلی جنگ روانی بهشمار میرود، زیرا میتواند ذهن مخاطب را با اطلاعات بهظاهر واقعی ولی عمداً نادرست آلوده کند. برای نمونه، چندی پیش پیامی در شبکههای اجتماعی مبنی بر «آلوده بودن آب تهران» منتشر شد که بهسرعت از سوی مسئولان ذیربط تکذیب شد.
ب. کَژاطلاعات : این اصطلاح را فرهنگستان زبان و ادب فارسی معادل واژه (Misinformation) قرارداده است. منظور از کژاطلاعات، اطلاعات نادرستی است که فرستنده آن بدون سوءنیت یا هدف خاصی آن را منتشر میکند. در بسیاری از موارد، افراد ناآگاهانه اطلاعاتی را که دشمن بهصورت هدفمند و جعلی (دُژآگاهی) تولید کرده، بازنشر میکنند؛ بیآنکه قصد گمراهی داشته باشند. این بازنشر ناخواسته، خود یکی از مجراهای مهم انتشار اطلاعات نادرست در فضای جنگ روانی است.
ج. اطلاعات درست با نیت تخریب :(Malinformation) در این حالت، اطلاعاتی کاملاً درست یا گزینشیشده (تقطیعشده) با هدف گمراهسازی، تخریب ذهنی یا دلسرد کردن مخاطبان منتشر میشوند.
از این طریق، عاملان جنگ روانی میکوشند در ساختارهای تصمیمگیری، اعتماد عمومی یا انسجام اجتماعی، شکاف ایجاد کنند.
به همین دلیل، به این نوع اطلاعات، «سلاحسازی حقیقت» یا «حقیقتِ حربهشده» نیز می توان گفت؛ چرا که اگرچه دادهها واقعیاند، اما نحوه انتشار و هدفگذاری آنها تخریبی و دستکاریشده است.
افشای حضور «مک فارلین» در ایران، که پیامدهای سیاسی و رسانهای گستردهای در ایالات متحده و ایران به همراه داشت، نمونهای از اطلاعات واقعی است که با هدف تخریب منتشر شد.
نمونهای دیگر، گزارشی بود که نیویورک تایمز در سال ۲۰۲۰ منتشر کرد؛ این گزارش نشان میداد دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، در سالهای گذشته تنها ۷۵۰ دلار مالیات فدرال پرداخت کرده است. این اطلاعات اگرچه مستند و صحیح بودند، اما زمانبندی انتشار آنها (در آستانه انتخابات ریاستجمهوری) و نحوه پوشش رسانهای، گویای بهرهبرداری آشکار از یک «حقیقتِ حربهشده» در جنگ روانی سیاسی بود.
این موارد، نمونههایی از آن چیزی هستند که از آن با عنوان «سلاحسازی حقیقت» یا Weaponized Truth یاد میشود؛ مفهومی که در ادبیات تحلیل اطلاعات، معادل Malinformation نیز شناخته میشود.
منظور از این اصطلاح، بهرهبرداری استراتژیک و هدفمند از اطلاعات واقعی و مستند است؛ اطلاعاتی که نه برای آگاهیرسانی، بلکه برای آسیب زدن به دشمن، تخریب اعتبار افراد یا نهادها، و پیشبرد اهداف سیاسی یا ایدئولوژیک بهکار گرفته میشوند.
چنانکه تاکنون اشاره شد، تبادل سهگانۀ «دُژاطلاعات»، «کژاطلاعات» و «اطلاعات درستِ تخریبی» از مهمترین ابزارهای جنگ روانی محسوب میشوند.
حال پرسش اساسی این است: متخصصان علم اطلاعات چه وظیفهای در زمینۀ شناسایی، مقابله، و آگاهیبخشی نسبت به این نوع اطلاعات برعهده دارند؟
شاید بتوان یکی از مهمترین وظایف کتابداران و متخصصان علم اطلاعات را آموزش و ترویج سواد اطلاعاتی دانست؛ سوادی که همچون سلاحی شخصی، فرد را در برابر انفجار اطلاعات نادرست، تحریفشده یا گمراهکننده محافظت میکند. یکی ازعمده ترین کارکردهای سواد اطلاعاتی را می توان ارزیابی انتقادی اطلاعات دانست که در آن آموخته می شود:
-تحلیل اعتبار منبع: چه فرد یا نهادی این اطلاعات را منتشر کرده است؟ آیا آن منبع معتبر، رسمی و قابل اعتماد است؟
-بررسی تاریخ انتشار: آیا اطلاعات منتشرشده بهروز است یا مربوط به زمانی گذشته و اکنون بیارتباط است؟
-تشخیص سوگیریها: آیا منبع اطلاعاتی بیطرف است یا دارای جهتگیری سیاسی، ایدئولوژیک یا اقتصادی خاصی است؟
-شناسایی تحریفها: شامل مواردی مانند «سلاحسازی حقیقت» (استفاده هدفمند از اطلاعات واقعی برای تخریب) یا ارائه اطلاعات بدون بیان زمینه (context)، بهگونهای که مخاطب از شرایط تولید و انتشار دادهها بیاطلاع بماند.
تبحر در همین چند نکته فوق می تواند مانع بزرگی برتاثیر اطلاعاتی باشد که در جنگ های روانی به سمت ما گسیل می شود.
یکی دیگر از اقداماتی که متخصصان علم اطلاعات میتوانند انجام دهند، توسعه ابزارهای فناورانه برای تحلیل محتوای پیامها و شناسایی نشانههای جنگ روانی است.
آنان میتوانند با بهرهگیری از تکنیکهایی مانند دادهکاوی، هوش مصنوعی و تحلیل شبکههای اجتماعی، سامانههایی برای شناسایی و مقابله با پیامهای مشکوک طراحی یا معرفی کنند؛ ابزارهایی که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
-ردیابی کمپینهای هماهنگ: تشخیص حسابهای جعلی یا رباتهایی که بهصورت سازمانیافته، پیامهای مشابه یا هماهنگ را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند.
-تحلیل احساسات و جهتگیریهای پنهان: شناسایی سوگیریها و بررسی اینکه آیا پیامها دارای تحریف واقعیت یا بار احساسی هدایتشده هستند یا نه.
-سیستمهای هشدار سریع: تشخیص و اعلام هشدار در مواردی که یک پیام ویروسی دارای نشانههای جنگ روانی (مانند ترسافکنی، ناامیدسازی یا تحریک افکار عمومی) در حال گسترش است.
-استفاده از ابزارهای تخصصی: مانند Botometer (برای شناسایی حسابهای رباتگونه در شبکههای اجتماعی) و Hoaxy (برای ردیابی مسیر و الگوی انتشار اخبار جعلی) که میتوانند در تحلیل الگوهای اطلاعاتی و کشف منشأ پیامهای مشکوک مورد استفاده قرار گیرند.
یکی دیگر از وظایف مهم متخصصان علم اطلاعات، پژوهش و توسعۀ راهبردهای مقابلهای در برابر جنگ روانی است. این فعالیتها میتواند شامل موارد زیر باشد:
-تحلیل الگوهای جنگ روانی: بررسی اینکه دشمنان چگونه از ترندهای اجتماعی یا وقایع واقعی برای ایجاد سردرگمی یا تحریک احساسات عمومی بهرهبرداری میکنند.
-ارائۀ راهکارهای روانشناختی: یافتن روشهایی برای خنثیسازی تأثیر پیامهای روانی بدون نیاز به سانسور مستقیم، از طریق توانمندسازی شناختی مخاطبان و تقویت سواد رسانهای.
-ارزیابی تأثیر اجتماعی پیامها: تحلیل اینکه آیا یک کمپین اطلاعاتی خاص توانسته اضطراب عمومی، تفرقه اجتماعی یا بیاعتمادی سیاسی ایجاد کند یا خیر.
در نهایت، یکی دیگر از حوزههای مهم فعالیت برای متخصصان علم اطلاعات، همکاری با رسانهها و نهادهای حقیقتیاب است. این همکاریها میتواند شامل موارد زیر باشد:
-حمایت از رسانههای مستقل: تقویت روزنامهنگاری تحقیقی با هدف افشای اطلاعات تحریفشده، دستکاریشده یا گمراهکننده.
-ایجاد بانکهای اطلاعاتی شفاف: مستندسازی نمونههای جنگ روانی، پیامهای جعلی و کارزارهای اطلاعاتی برای استفاده آموزشی، پژوهشی و آگاهیبخشی عمومی.
-همکاری با نهادهای حقیقتیاب: تعامل با سازمانهایی که مسئول بررسی و راستیآزمایی ادعاهای اطلاعاتی هستند؛ مانند FactCheck.org.
و در نهایت :
در عصر اطلاعات، جنگ روانی دیگر صرفاً در میدان نبرد نظامی رخ نمیدهد، بلکه در ذهنها، رسانهها و شبکههای اجتماعی جریان دارد. همانگونه که در این نوشتار دیده شد، سهگانۀ دُژاطلاعات، کژاطلاعات و حقیقت حربهشده، ابزارهای اصلی این نوع جنگاند. متخصصان علم اطلاعات، نهتنها در آموزش سواد اطلاعاتی، بلکه در توسعۀ فناوریهای شناسایی، تحلیل محتوای اطلاعاتی و مشارکت در نهادهای راستیآزما، نقش حیاتی دارند. از این رو، تقویت جایگاه حرفهای آنان در سیاستگذاریهای کلان اطلاعاتی یک ضرورت است، نه یک انتخاب.
متخصصان علم اطلاعات در جنگ های روانی مدرن،می توانند نقشی محوری در حفظ امنیت شناختی جامعه ایفا کنند. توسعه مداوم دانش و ابزارهای تخصصی، ضرورتی انکارناپذیر در این نبرد نامرئی است.
خسروی ، فریبرز (۱۴۰۴). « نبرد پنهان و متخصصان علم اطلاعات ». سخن هفته لیزنا، شماره 755، 13 مرداد ماه ۱۴۰۴
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.