کد خبر: 38242
تاریخ انتشار: شنبه, 22 دی 1397 - 08:55

داخلی

»

برگ سپید

معرفی کتاب دختر لوتی

منبع : لیزنا
  زهرا مهدیون
معرفی کتاب دختر لوتی

درباره نویسنده

شهریار عباسی در سال 1349 در شهر خرم‌آباد متولد شد. او مقاطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را در این شهر به اتمام رساند. پس از آن در دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی مشغول به تحصیل شد و در این شهر ماند. شهریار عباسی در دوره نوجوانی چند داستان کوتاه نوشت که بعدها با نام «پیتزای برشته» منتشر شد. کتاب‌های التهاب، موسم آشفتگی، زنی پنهان در میان واژه‌ها، هتل گمو، سایه‌های بلند و می‌خواهم یک نامه کوتاه بنویسم از دیگر آثار منتشر شده وی هستند. برخی از جوایز کسب شده شهریار عباسی: برگزیده جایزه ادبی اصفهان در سال 88 برای رمان «زنی پنهان در میان واژه‌ها»، نامزد نهایی کتاب فصل و جایزه هفت اقلیم در سال 91 برای رمان «هتل گمو»، برگزیده جایزه شهید غنی پور در سال92 برای رمان «سایه های بلند»، برگزیده جایزه جلال آل احمد در سال 94 برای رمان «دختر لوتی» است.

درباره کتاب

دختر لوتی داستان زندگی دبیر فیزیکی به نام هدایتی است که برای فرار از خدمت سربازی شغل آموزگاری را انتخاب کرده و راهی شهر پلدختر می‌شود. زمان جنگ است و شهر پلدختر گاه و بی‌گاه مورد هجوم هوایی و بمباران دشمن قرار می‌گیرد. هدایتی در آنجا با همسایه‌ای به نام علیپور که یک خانواده لوتی(کولی) هستند، آشنا می‌شود. لوتی‌ها قوم عشایری هستند که به شغل‌هایی چون مطربی، آوازه‌خوانی و صنعتگری اشتغال داشتند و همیشه مورد طرد و بی‌مهری دیگران بودند. او دلباخته دختر همسایه می‌شود که از قضا در دبیرستان دخترانه، شاگرد اوست. در جریان این داستان، او متوجه ماجرایی شخصی می‌شود.

نقد کتاب

کل داستان در فاصله 6 ماه یعنی پاییز و زمستان سال 1366 اتفاق می‌افتد و در هشت فصل روایت شده است. داستان با نثری ساده و روان از زبان راوی اول شخص است که در واقع خاطرات دوران جوانی خودش را برای خواننده تعریف می‌کند. نویسنده سعی کرده است با آوردن جزئیات خواننده را با خود همراه کند و ترتیبی دهد که خواننده خودش را در بخش‌های مختلف داستان ببیند.

موضوع اصلی داستان هویت‌یابی است. در واقع شهریار عباسی داستانِ جنگی را در کنار گشتن به دنبالِ هویت خویش ترکیب کرده است و آنقدر برای وی مهم است که بخشی از رمان را به گفتگوی بین راوی و مسئول پادگان درباره «پیدا کردن هویت» اختصاص داده است:

«پوتین پوشیدم و با هم رفتیم به طرف میدانِ صبحگاه. خودش را برای حرف زدن آماده کرده بود. پرسید: این پیوندیان کی است؟ فهمیدم آن همه هیجان و پیگیری او را مشکوک کرده است. گفتم: مشکلی پیش آمده؟ قبلاً که گفتم، یکی از دوستان دوره دانشگاه است. ایستاد، توی چشم‌هایم نگاه کرد، دست به ریش خوش رنگش کشید و گفت: راست بگو هدایتی! باور نمی‌کنم به خاطر دیدنِ یک دوست این قدر ذوق داشته باشی. نمی‌توانستم توی چشم‌هایش نگاه کنم. سرم را پایین انداختم و گفتم: چه فرقی می‌کند؟ شانه ام را با دست فشرد و گفت: نمی خواهم توی مسائل خصوصی‌ات دخالت کنم، ولی معلوم است پیدا کردن این پیوندیان برایت خیلی مهم است. بگو شاید بتوانم کمکت کنم. گفتم: قصه‌اش کمی طولانی است و من برای پیدا کردن آنها به اینجا آمده‌ام...  شانه‌ام را رها کرد و گفت: پس به دنبالِ هویت به اینجا آمده‌ای! گفتم: اشکالی دارد؟  گفت: نه! همه برای پیدا کردن هویت شان به اینجا می‌آیند.

تا آن لحظه به موضوع هویت فکر نکرده بودم. فکر می‌کردم در پیِ دیدن آن شبح، یک کنجکاوی مرا به دوکوهه کشانده است. کلمه هویت را برای خودم تکرار کردم و گفتم: این جوری بهش فکر نکرده بودم. به نظرم انسان زمانی دنبالِ هویت است که چیزی کم داشته باشد.»

جنگ تحمیلی باعث تثبیت هویت و غیرت ایرانی و بازپروری هویت اسلامی شد چنانکه در مقاله حسین ولی‌پور زرومی با عنوان «هویت ملی و دفاع مقدس» می‌خوانیم که: «صدام در شروع و تداوم جنگ درصدد شعله‌ور ساختن احساسات غربی علیه قومیت ایرانی بود و خویشتن را سردار اسلامی در برابر جماعت ایرانی معرفی می‌نمود. بنابراین، حفظ هویت ایرانی براساس آموزه‌ها و احساسات ملی در برابر تهدیدهای عینی عراق عناصر بنیادین هویت ملی کشور شامل: جغرافیا، ذهنیت، تاریخی و نظام سیاسی، خود به خود یکی از مبانی رفتاری جنگی در نزد رزمندگان محسوب می‌گردید. این آموزه‌های ملی به هر ایرانی یاد می‌دهد که در برابر تهدید دشمن خارجی علیه هویت ملی و عناصر آن مبارزه و از آن دفاع کند. تحت تاثیر این آموزه‌ها بود که شاهد وحدت و انسجام ملی و بسیج تمامی قومیت‌ها و اقلیت‌های دینی برای دفاع از کیان مملکت بودیم».

شهریار عباسی در این کتاب اطلاعات و مطالب بسيار خوبي درباره ي زندگي عشايري مردم لرستان بيان کرده است، اما اثري از گويش لري و محلي در آن ديده نمي‌شود.

نکته دیگری که می‌توان درباره این کتاب گفت این است که داستان پایان مشخصی ندارد و نویسنده نتیجه‌گیری از داستان را به خواننده واگذار کرده است.

قسمت‌هاي زيبايي از کتاب:

--شايد علاقه‌ي انسان‌ها به خواندن سرگذشت ديگران براي يافتن پيوندي با آنها يا پيدا کردن گم شده‌اي از خويش است. گويي همه‌ي ما گم شده‌اي داريم و مي خواهيم پيدايش کنيم.

--قديمي‌ها اعتقاد دارند اين پل را پسر و دختري که دو طرف اين کوه زندگي مي‌کرده اند، ساخته‌اند تا به هم برسند. قديمي‌ها به اينجا مي‌گويند کُر دختر. يعني پسر و دختر.

--گفت: انسان توي جبهه خودش را پيدا مي‌کند. باور کن دوستاني که آنجا پيدا کرده‌ام با همه کساني که قبلا ًمي‌شناختم فرق دارند. همه‌ي وجودشان عشق است. دلم برايشان تنگ شده و خدا خدا مي‌کنم زودتر بروم و ببينمشان.

گفتم: طبيعي است که وقتي خطر زياد باشد، رفتار انسان تغيير مي‌کند.

گفت: مهم اين است که چه تغييري بکند.

 

 

منبع:

ولي‌پور زرومي، حسين (1384). هويت ملي و دفاع مقدس. مجله مطالعات ملی. دوره 6، شماره 23، 99 - 122 .

مشخصات کتاب:

دختر لوتي/ شهريار عباسي. تهران: انتشارات مرواريد، 1396. (چاپ دوم).

درباره نویسنده این متن»

زهرا مهدیون دانشجوی کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی هستم. در شهر زنجان متولد شدم و در حال حاضر به عنوان کتابدار در کتابخانه عمومی مشغول به‌کار هستم. عاشق کتابم و از خواندن آن لذت می‌برم مخصوصاً کتاب شعر و داستان. اوقات فراغتم را با مطالعه کتاب و دیدار دوستان می‌گذرانم و گاهی اوقات نیز موسیقی گوش می‌دهم.

 

زاگرس...
|
Iran
|
1401/09/16 - 22:01
0
4
باسلام.من خودم ازطایفه دریکوندهستم وخیلی ازلوتی هابین مازندگی کرده اندومیکنند.بخصوص قوم باغیرت قجر.که خیلی باشرافت هستند وخیلی هم دکترومهندس ونظامی ومعلم دارند.هیچکس بااختیار خودش ازیک نژادویک قومیت متولدنمیشه،پس به همه ی قوم ها احترام بگزاریم.مهم رفتارواخلاق وانسانیته
احسان
|
Iran
|
1400/06/15 - 07:38
2
3
سلام بنده از طایفه لوطی هستم کی گفته طایفه من ترد شده شما ها عادت کردیت به توهین و فحاشی ما هم مثل بقه انسانیم قابل توجه برای مثال جواد فروغی که مدال المپیک گرفت لوطیه فرج علی پور موسیقی دان من خودم اهل پلدخترم زمانی که علی میرزا نظری تشک برای سالن کشتی از فرانسه اورد مردم استان هم روی کاه کشتی میگرفتن هیئت کشتی ایرانو به خرج خودش دعوت کرده بود پلدختر نه عزیزای من اینقدر که ما دکتر مهندس داریم هیچکی نداره تو لرستان این عادت شده هر شخصی میره گدایی یا کثافت کارب یا خود فروشی میگه من از طایفه لوطیم مثال پلدختر زمانی که لوطی ها زندکی میکردن هیچ کس زندگی نمیکرد مالک پلدختر هستن متاسفانه ما چون تو منطقه بی سوادی زندگی میکنیم اینا دیگه عادت شده
پاسخ ها
عابدین قجر
| Iran |
1402/06/15 - 16:49
عالی بود .ولی حیف که نه معجزه ای میشودتاقلم این قبیل نویسندگان دردستشان خشک شود .البته نویسنده اول بایدسوادرسانه ای وشعوراجتماعی بالایی داشتخ باشه نه اینکه قلمی ۱۰۰۰ تومانی وفهم کج راقلقلک دادن وتراوشات فاسد راتحویل جامعه دادن که هنرنیست.بلکه جرمی ست اول مادی وبعد معنوی
رقیه ظریفی پور
|
Iran
|
1399/11/05 - 17:38
0
5
سلام، ضمن احترام و قدر دانی و تشکر از جناب شهریار عباسی عرضی دارم.
امیدوارم هرطور شده این پیام به دست ایشان برسد. جدا از ارزش ادبی و قلم روان آقای عباسی، خوب است بپردازیم به موضوع لوتی که کتاب در این باره است. لوتی ها اقوامی هستند که سال هاست در لرستان و در تمام شهر های کشور و چه بسا در تمام جهان زندگی میکنند. این قوم عمدتا از فقر اجتماعی و مالی رنج می برند. آنها در هیچ کجای دنیا جایی نداشته و مورد احترام قرار نمی گیرند. معمولا آن ها به تمسخر می گیرند و آزار میدهند. حق تحصیل ندارند، هنوز که هنوز است فرزندانشان می بایست در کوچه و خیابان و مدرسه گوش هایشان را بگیرند تا فحاشی های اقوام دیگر را نشنوند. این را بگویم، لوتی ها این گونه نیستند که عقب مانده و در کثافت زندگی کنند. لوتی ها هزاران شهید را بی منت به انقلاب و خاک این کشور هدیه داده اند. این قوم هزاران دکتر و مهندس و سردار و سرتیپ دارد. نویسنده و شاعر پرورانده. و دانشمند و ریاضیدان و فیزیکدان دارد.
آدم ها گویی عادت کرده اند یکدیگر را دسته بندی کنند و دسته ی خود را برتر بدانند. اشرف مخلوقات اند و اگر ایرانی باشند از همه باهوش تر اند و اگر در تهران متولد شوند دیگران را با لفظ شهرستانی صدا می زنند!
اگر قصد کنیم بدی یک نفر از افراد یک طایفه را به دیگران تعمیم دهیم، مگر در مابقی قومیت ها فساد و بی کاری و کثافت نیست؟!
چرا کودکان و زنان و مردان لوتی ها جوری تحقیر می شوند که انگار آدم نیستند؟
آقای عباسی
بنویسید
شما که نویسنده هستید بنویسید، من نویسنده ی نوجوانی هستم که نزد امثال شما درس پس میدهم، شما که سرشناس هستید بنویسید
لوتی ها هم آدم هستند! خدای شما و لوتی ها یکی ست...
لوتی ها هم گوشت و پوست و استخوان دارند. آن ها هم بدنشان از سلول و عصب تشکیل شده
اگر جرم لوتی ها رنگ پوست و زبانشان است که صد البته فراموش نشود که زبانشان از بین رفت و ساز و آواز شان را به شما واگذار کردند. اگر جرم لوتی ها این است پس عدالت چیست؟! لوتی فریادش را کجا بر آورد و دادش را از چه کسی بستاند؟
آقای عباسی شما که نوشتید
بنویسید ما هم آدمیم
پاسخ ها
داود کمیجانی
| Iran |
1400/07/09 - 16:22
شما بالاخره قصدتون چیه از این پیام؟ می گید خوبه نوشتن از این قوم یا بده؟ مسخره کرده یا نکرده؟ تکلیف رو معلوم کنید
Maedeh
|
Iran
|
1398/10/16 - 22:56
0
1
کتاب خوبی بود ولی من راجب قضیه کر دختر تحقیق کردم و تقریبا ب این نتیجه رسیدم ک واقعیت نداره چون ب هر سایتی مراجعه کردم گفته بود ب این دلیل اسم این شهر پل دختره چون پل معروف رو یکی از شاهزاده خانوم های ساسانی ساخته و از اونجا بهش میگن پل دختر
زنگنه
|
iran
|
1397/11/27 - 11:58
0
1
-قديمي‌ها اعتقاد دارند اين پل را پسر و دختري که دو طرف اين کوه زندگي مي‌کرده اند، ساخته‌اند تا به هم برسند. قديمي‌ها به اينجا مي‌گويند کُر دختر. يعني پسر و دختر.
چه قشنگ!:)
لیلی وکیلی
|
Iran
|
1397/11/10 - 08:12
0
1
تم زیبا و جذابی داره.
ممنون
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: