داخلی
»مطالب کتابداری
»گزارش
کتاب طلسمات نقد و بررسی شد
به گزارش خبرنگار لیزنا، نشست نقد و بررسی رمان طلسمات با حضور محمدجواد خاوری نویسنده کتاب، حسن محمودی داستاننویس و منتقد ایرانی، علی موسوی داستاننویس و منتقد افغانستانی، در محل جلسات هفتگی خانه ادبیات افغانستان، در سالن امیرحسین فردی حوزه هنری برگزار شد. این کتاب توسط نشر تاک در افغانستان به چاپ رسیده است.
محمدجواد خاوری از سال 1370 به ادبیات روی آورد. او متولد بامیان افغانستان در سال 1346 خورشیدی است. اولین مجموعه داستانی او «گل سرخ دل افگار» است که در سال 78 توسط نشر چشمه منتشر شد. از آثار خاوری میتوان به کتابهای «دوبیتیهای عامیانه هزارگی» و «داستانهای عامیانه مردم هزاره» در سال 82، «امثال و حکم مردم هزاره» در سال 79، «پشت پلک ثریا» و «پشت کوه قاف» که در سال 76 منتشر شد، اشاره کرد. رمان طلسمات اخرین کتاب اوست.
رمان طلسمات به انتوگرافی یک قوم در یک منطقه پرداخته است
علی موسوی، نویسنده و منتقد ادبی، متولد 1364 بلخ افغانستان، برنده جایزه جلال، با کتاب «کابل جای آدم نیست»، منتقد اولی بود که نظرات خود را درباره کتاب طلسمات بیان کرد.
موسوی با بیان اینکه این کتاب را یکبار در تابستان سال 92 در کابل افغانستان خوانده و یکبار دیگر نیز با دیدی منتقدانه در هفته گذشته خوانده است، با اشاره به انتوگرافی کتاب گفت: به نظر من پررنگترین قسمت کتاب، موضوع انتوگرافی در آن است به همین دلیل بیشتر میخواهم در اینباره صحبت کنم. رمان طلسمات به انتوگرافی یک قوم در یک منطقه پرداخته است.
او در توضیح کلمه انتوگرافی اظهار داشت: اگر بخواهیم تعریفی از انتوگرافی داشته باشیم، این کلمه در توصیف نوشته شده از فرهنگ خاص، رسوم، عقاید و رفتار مردم یک منطقه بکار میرود و مبتنی بر اطلاعات جمعآوری شده از طریق کار میدانی است.
موسوی پیشینه پژوهشی خاوری را در نوشتن رمان طلسمات موثر دانست و گفت: هرچند تا کنون تحقیقات زیادی درباره انتوگرافی اقوام افغانستان انجام شده است، میتوان گفت بهترین آنها کتاب طلسمات است، حتی کتابهایی که تحقیقات خاص برای جمعآوری مطالب داشتند هم نتوانستند تا این حد موفق باشند.
این منتقد ادبی در بررسی بخش اعتقادات کتاب طلسمات گفت: یکی از پررنگترین قسمت رمان، نشان دادن اعتقادات مردم هزاره است (اقوام هزاره یکی از گروههای قومی درافغانستاناند؛ دربرخی از اسناد از سوی مورخین و محققین وجه تسمیه هزاره را، به نام خزاره یا خزر یاد کردند.)
موسوی شخصیت ملایعقوب در این رمان را سمبل اعتقادات اعلام کرد و توضیح داد: اعتقادات و باورهای سنتی دیگر مانند کوه میخ، گرگ کشتن، افسانههای جن و پری و غیره در این کتاب بیان شده است. همچنین میتوان به نامیرایی ملایعقوب اشاره کرد. افراد در داستان به دنیا میآیند، سالخورده میشوند و میمیرند؛ ولی ملایعقوب در همان سنی که هست میماند و حتی سایه مرگ هم او را تهدید نمیکند. این خود نشان دهنده نامیرایی اعتقادات دینی در هزاه است.
او با بیان اینکه ملایعقوب برای نشان دادن اعتقادات دینی کافی بود، گفت: قدرت ملایعقوب هم همان قدرت اعتقادات دینی است و او برای نشان دادن اعتقادات دینی کافی است، البته خاوری به همین بسنده نکرده و شاخصهای دیگری در متن کتاب آورده است.
موسوی شخصیت شاهولی را به عنوان سمبل دیگری برای اعتقادات در کتاب معرفی کرد و اظهار داشت: شاهولی از سادات است و موازی ملا یعقوب حرکت میکند، در حالی که نیمی از بار اعتقادات دینی بر دوش اوست.
نگاه انتقادی خاوری به رسوم کهنه
موسوی در بررسی رفتار نویسنده با افسانههایی که در کتاب بیان شده است، توضیح داد: در طلسمات شاهد نگاه جدید خاوری به افسانهها هستیم، تا جایی که در بخشی از کتاب، شخصیتهای رمان، برای رفع گرسنگی، یک جاندار افسانهای را میکشند. این خود به نوعی مبارزه با افسانهها و حتی نگاه انتقادی خاوری به بحث اعتقادات دینی و رسوم کهنه است.
این منتقد ادبی در قسمت دیگر از سخنان خود به بررسی بخش هنری کتاب پرداخت و گفت: در بخش هنر به دستمالدوزی دختران هزاره و پختن حلوای سرخ، نحوه کشت و کار در زمینهایی با شیبهای خشن اشاره شده است.
موسوی با بیان اینکه نویسنده چهار نوع قانون را در دوبخش قوانین دولتی و قوانین نانوشته وارد طلسمات کرده است؛ اظهار داشت: بخش اول قوانین نوشته شده دولتی است و بیشتر نمود آن را در قسمتی میبینیم که افراد دولتی در این رمان به فعالیتهای خود، مشغول هستند.
او در شرح قوانین نانوشته که عملا وارد زندگی افراد شده است، بیان کرد: اما در رمان قوانین نانوشته دولتی هم داریم؛ مانند سربازهایی که وارد روستای حسنک (یک روستای افغانستان) میشوند، چند روز میخورند و میخوابند. آنها این کار را به عنوان قانون قبول کرده اند، قانون نانوشتهای که با قانون دولتی منافات دارد. قوانین نانوشته محلی مثل برتریهای نژادی، سمتی و نسلی مثل شاهولی و ملایعقوب، زنها و مردها که میتوان در این این رمان دید.
موسوی توصیف محل زندگی را به عنوان یکی از ویژگیهای این رمان برشمرد و گفت: تقریبا در تمام قسمتهای رمان به توصیف محلی پرداخته میشود. نمود آن را در روستای حسنک، ولایت بامیان و غیره میبینیم. توصیف دقیق و مشخصی از محل که هر کسی که به آنجا نرفته باشد هم میتواند حسنک را در ذهن خود تصویر کند.
وی افزود: اما وقتی شخصیتهای داستان پای خود را از حسنک بیرون میگذارند، خاوری چیزی درباره مناطق جدید نمیگوید؛ برای مثال توضیح جدیدی از کابل آن زمان دریافت نمیکنیم؛ فقط درباره خانهای که شخصیتهای داستان در آن زندگی میکنند، توصیف داده شده است.
موسوی با ذکر نمونهای از متن رمان توضیح داد: حتی وقتی نیکه به قندوز (شهری در شمال کشور افغانستان) میرود، از متن رمان اطلاعات کمی درباره قندوز بدست میآوریم. فکر میکنم که شاید خود خاوری در هزارهجات و ورس (یکی از دور افتادهترین شهرستانهای بامیان در افغانستان) زندگی کرده است و کوه میخ را بالا رفته است، به همین دلیل آنها را بهتر توصیف کرده است.
طلسمات مجموعهای از دهها داستان کوتاه است
موسوی با بیان اینکه رابطه فصل زمستان، ملایعقوب و طلسمات را میتوان روی گراف رسم کرد، گفت: افسانههای هزارهجات و قصهگویی در زمستان شروع میشود چون در تابستان کسی وقت ندارد که به قصه فکر کند. زمستان زمان مناسبی برای روایت است. البته با این روش از دیگر فصلهای سال اطلاعات محدودی بدست میآوریم.
او با طرح این پرسش که چرا وقتی کسی رمان طلسمات را میخواند، نمیتواند یک روند کلی از داستانش را در ذهن نگه دارد؟ گفت: من با وجود اینکه دوبار طلسمات را خواندم نتوانستم مسیر اصلی این کتاب را در ذهن داشته باشم. حتی رمان شخصیتمحور هم باید این توانایی را داشته باشد تا مخاطب مسیری از رمان اصلی را در ذهن نگه دارد. ولی وقتی که خوب دقت کردم، این رمان به عنوان اولین کتاب خاوری، مجموعهای از دهها داستان کوتاه است که کنارهم چیده شدهاند.
این منتقد برخی از داستانهای کوتاه طلسمات را قابل پیشبینی اعلام کرد و اظهار داشت: اگر خواننده کمی باهوشتر باشد میتواند قصههای کوتاه خاوری را پیشبینی کند. در رمان گاهی در بزرگ کردن مسائل افراط شده است. نویسنده گاهی در جادوها آنقدر پیش میرود که 50 درصد باقیمانده را میتوان حدس زد.
موسوی با اشاره به نامیرایی ملایعقوب بیان کرد: این مساله میتواند تا حدی برای مخاطب جذاب باشد ولی زمانی که از حد گذشت قابل پیشبینی است، البته خصوصیت افسانهها همین است. در افسانهها شخصیتهای اصلی از بین نمیروند، شکست نمیخورند و میتوان روند داستان را در آنها پیشبینی کرد، ولی روند کلی داستان طلسمات این ضعف را ندارد و با خواندن بخشی از کتاب، نمیتوان برای آن پایانی متصور شد.
این منتقد ادبی درباره زبان و لهجه حاکم بر رمان طلسمات، توضیح داد: در مقایسه طلسمات و برخی رمانهایی که در افغانستان چاپ میشود، اگثر گفتگوهای طلسمات با لهجه معیار و گاه کابلی بیان شده است. این مساله میتواند نقطه قوت رمان باشد چون افراد بیشتری میتوانند آن را بخوانند ولی این کتاب مخاطب را با منطقه هزارهجات و حسنک و نه با لهجه آن منطقه آشنا میکند.
افسوس که ایرانیها در این جلسه نیستند
حسن محمودی متولد 1349 اصفهان، فارغ التحصیل از دانشکده هنر در رشته کارگردانی، داستاننویس، منتقد، روزنامهنگار و مدرس است. او سال گذشته داور جشنواره قند پارسی بود. آثار داستانی «وقتی آهسته حرف میزنیم، المیرا خواب است»، «یکی از زنها دارد میمیرد»، «از چهارده سالگی میترسم» و رمانهای «مار آباد» و سه گانه «صبر ایوب ، کتاب یونس و روضه نوح» و دو کار پژوهشی درباره آثار صادق چوبک و بهرام صادقی در سابقه کاری او ثبت شده است.
محمودی با بیان تاسف خود از تعداد کم شرکتکنندگان ایرانی در این نشست توضیح داد: بهتر بود ایرانیهای بیشتری در اینجا حضور داشتند تا گفتگویی بین شرکتکنندگان شکل میگرفت.
این نویسنده در رمان اول خود، نام شهر نجفآباد را به صورت «دیار نون» نوشته است. او در توضیح رمان خود گفت: در رمانهای بعدی به این موضوع پیبردم که رماننویس میتواند جهان خاص خود را بیافریند، این تجربه نوشتن به من گوشزد کرد که در مواجهه متن، به جهان ساخته شده در همان متن رجوع کنم. وقتی طلسمات را خواندم برای اینکه پیدا کنم که آیا کوه میخ یا حسنکی وجود دارد یا نه جستجو نکردم.
این منتقد ادبی در بررسی متن و دستور زبان کتاب طلسمات اظهار داشت: چند نکته کلیدی وجود دارد که از آن میتوان وارد متن شد. در طلسمات واقعیت و توهم به صورت مرتب جای خود را تغییر میدهند، اگر وارد این بازی شویم که کجا واقعیت و کجا توهم است، ممکن است که سردرگم شویم.
زمان در طلسمات دایره است
محمودی در بررسی زمان رمان طلسمات توضیح داد: زمان در طلسمات زمان خطی نیست بلکه زمان دایره است.
این منتقد در توصیف زبان این رمان بیان کرد: اگر بخواهیم دستور زبان روایت را در این کار بررسی کنیم، زبان دشوار طلسمات مرا یاد رمان «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» بهروز صفدری انداخت. شخصیت ملایعقوب دستور زبان دیگری دارد که گویی جهان از زبان او روایت میشود.
وی افزود: کمکم متوجه میشویم که با جهان مردگان مواجه هستیم. وقتی داستان از زبان نیکه (یکی از شخصیتهای رمان) روایت میشود، تقابل جالبی بین کسی که مرده و فرد نامیرا شکل میگیرد. جهان از زاویه دید نیکه روایت میشود در مقابل شخصیتی که مانا است و همه چیز را دیده است. خاوری با این روایات چیزی به ادبیات اضافه کرده است.
محمودی با مقایسه روایتهای مدرن و کلاسیک در رماننویسی اظهار داشت: روایتهای مدرن میگوید که باید به خلاصهترین صورت ممکن نوشت، ولی از طرفی پیشنهاد میدهند که ادبیات کلاسیک را بخوانیم چرا که ادبیات مدرن فرصت داستانپردازی را از نویسنده گرفته و به ادبیات شتاب داده است.
وی رمان طلسمات را برگشتی دوباره به روایت پستمدرنیست اعلام کرد و گفت: هر متنی گفتمانی را شکل میدهد، گفتمان طلسمات را از جنبههای مختلف میتوان بررسی کرد، مثلا رمان را میتوان از منظر فرهنگ مطالعات جامعهشناختی که معرف یک قوم، در یک زمین در منطقهای از خاور میانه است، بررسی کرد.
محمودی طلسمات را متنی خواند که انبوهی از افسانه و روایت دارد. او در نقد این رمان بیان کرد: شاید اگر نقدی به اثر داشته باشم، باید به نوع توصیف روایت کربلا توسط نویسنده اشاره کنم. روایت کربلا در طلسمات برساخته نشده و فقط نقل شده است.
اما به گفته محمودی این اشکال بر کل متن وارد نمیشود، او در اینباره توضیح داد: درصورتی که در متن لذت کشف انسانها و لحظاتی که خاوری میسازد با تغییراتی که در روایت افسانهها ایجاد کرده است، خواننده را به خود جذب میکند. این رمان امپرسیونیسم لحظاتی دارد که در کنار هم، طلسمات را خلق کرده است.
این منتقد ادبی در پایان سخنان خود در نشانهشناسی رمان طلسمات اظهار کرد:این رمان جهانی پر از ترس و خوف خلق است. شاید اصلا مهم نباشد که این رمان در افغانستان نوشته شده است چون هر ملتی چنین زمانی را در حکومت و افسانهها داشتهاند. این رمان توانست آن چه سالها در رسانه و اخبار جنگها دیدهایم، را به خوبی انعکاس دهد.
فرهنگ عامیانه آفریده مردمان نسلهایی متمادی است
خاوری کتاب طلسمات را بعد از رمان «گل سرخ دل افکار» را نوشت، چون هنوز موضوعها و مسائلی برای گفتن داشت.
این نویسنده درباره ساختار کتابهایش توضیح داد: داستانهای کوتاه گل سرخ دل افکار ضمن استقلال، به یکدیگر پیوند دارند یعنی مجموعه گل سرخ دل افکار هم مثل طلسمات است و در تمام داستانهای کوتاه شخصیتهای مشترک و حوادث شبیه هم را وجود دارد.
خاوری که دو کتاب با نامهای «دوبیتیهای عامیانه هزارگی» و «داستانهای عامیانه مردم هزاره» دارد، فرهنگ عامیانه را شایسته توجه و بررسی دانست و اظهار داشت: فرهنگ عامیانه آفریده یک یا دو شخص نیست. فرهنگ عامیانه آفریده مردمان نسلهایی متمادی است. وقتی نویسنده یا پژوهشگر فردی را مطالعه میکند با افکارو ذوق سلیقه او مواجه است ولی وقتی به قصههای عامیانه رجوع میکند با چند نسل روبه رو است. با زمان طولانی، مکان وسیع و فکرهای متعدد روبه رو است.
وی افزود: تحول و تغییر در اثر مکتوب غیرممکن است، اما آفریدههای عامه چنین نیست و از سینهای به سینه دیگر تغییر میکند. به صورتی که اگر من قصهای را شنیده باشم و بخواهم آن را برای فرد دیگر بازگو کنم، غیرممکن است که مقداری از ذوق و سلیقه و تفکر خود را در آن دخالت ندهم.
خاوری در توضیح رمان طلسمات بیان کرد: نوع روایتی که برای کتاب انتخاب کردم، افسانه و قصه است. فکر کردم چه خوب است که مسالهای را به صورت قصه تعریف کنم. چون وقتی مسالهای به صورت قصه تعریف میشود دیگر مخاطبان به جنبه واقعیت و معقول بودنش فکر نمیکنند و راحتتر آن را میپذیرند.
خود را روایت کنیم، پیش از اینکه دیگران ما را به سلیقه خود روایت کنند
سید احمدمدقق، دبیر بخش داستان انجمن ادبی کلمه (انجمن شاعران مهاجر افغانستان)، درپایان نشست با اشاره به وجود داستاننویسان در افغانستان، رمان طلسمات را از این زاویه که نویسنده راوی مسائل قومی است که سالها سرکوب شده اند، شایان توجه دانست.
مدقق با بیان اینکه امروز به چنین راویانی نیاز داریم، افزود: ما به این راویان نیاز داریم تا بیایند و با یک روایت تازه ما را به دنیا بشناسانند. آنچه مردم دنیا از ما دیده اند، تصویری است که کنار فرد افغانستانی، بوته خشخاش است. کنار فرد افغانستانی موشک و نیرهای ناتو است. من این روایتها را انکار نمیکنم. در روایت تصویری افغانستان دیدیم که در وزشگاه جایی که باید فعالیت ورزشی صورت گیرد افراد شلاق زده شدند، زنها سنگسار شدند؛ اما اگر بخواهیم همان روایتهای تصویری را به شکل کلمات بیان کنیم، گستردگی کمتری نسبت به رسانه تصویری خواهند داشت.
او در پایان تاکید کرد: از نویسندگان افغانستان میخواهم که انسان افغانستان را در مناطق نادیدهای که مردم دنیا از آن اطلاع ندارند روایت کنند پیش از آنکه دیگران ما را به سلیقه خود روایت کنند.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.